انجیر

/~anjir/

مترادف انجیر: تین، انجیربن، سوراخ

معنی انگلیسی:
fig

لغت نامه دهخدا

انجیر. [ اَ ] ( اِ ) درختی از تیره گزنه ها جزو دسته توتها که بلندیش تا 12 متر میرسد و برخلاف توت یک پایه است و گلهای نر و ماده اش بر روی یک درخت است. ( فرهنگ فارسی معین ). از محصولات بومی ولایت کاری که از آنجا بسایر ممالک کره ارض برده شده ( کاری از ممالک قدیم آسیای صغیر است ). ( از ناظم الاطباء ). بلندی درخت انجیر به 12 متر میرسد و در نواحی معتدل و گرم بهتر میروید گلهای نر یا ماده آن در داخل جسمی مانند کوزه قرار گرفته و پس از آمیزش دانه های خشکی میسازد که بوسیله بندی بدیواره درونی انجیر متصل میشود و این دیواره بتدریج در خود مواد غذایی و قندی جمع میکند و میرسد و اگر آمیزش انجام نگیرد انجیر شیرین نمیشود و پژمرده شده از درخت میافتد. ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 270 ). انجیر درختی است که به بلندی 6 تا 8 مترو قطر 0/80 متر میرسد گرزن آن انبوه است. از سرما زود گزند می بیند و در جاهایی که زمستان آن به 12 درجه برسد پایداری نمیکند. درخت انجیر در هر خاکی میرویدخوب جست میدهد و ارزش آن در جنگل بواسطه فراوانی برگهای آن است که پوشش مرده خاک جنگل را زیاد میکند. چوب آن برای سوخت خوب است. ( از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 247 ). بری و بستانی میباشد و هریک آن نر و ماده و بری آن غیر جمیز و برگ و بارش کوچکتر و در تنکابن دیوانجیر نامند باسمیت و بسیار گرم و تند و محلل قوی و ضماد آن در رفع خال و ثآلیل نافع و شیر او در افعال قویتر از شیر بستانیست. ( از تحفه حکیم مؤمن ذیل تین ). انجیر ریجاب کرمانشاهان در هیچ جای دیگر یافت نشود. ( یادداشت مؤلف ). انجیر مکرراً در کتاب مقدس وارد شده است و درخت معروفی است که در فلسطین و سوریه و سایر جاها میروید. میوه اش شبیه به آلو و خود درخت ده الی بیست قدم از سطح زمین مرتفع میشود و شاخهایش باطراف پراکنده میگردد و متقدمین وقتی را زمان امن و سلامتی میشمردند که هرکس در زیر درخت انجیر خود فارغ البال و بی تشویش بنشیند. یکی از خصایص غریب این درخت آنکه میوه اش قبل از ظهور برگ ظاهر میشود و چون درختی برگش ظاهر میشد و از میوه اثری پیدا نبود آن سال امید باروری از آن درخت نمی داشتند. و ظهور برگ نشان نزدیکی فصل تابستان بود. و هرگاه ضرری بدرخت انجیرمیرسید بطوری که میوه اش ریخته یا درختش معیوب میشد،آنرا نشان درد و بلاهای هولناک میدانستند. ( از قاموس کتاب مقدس ). تین. ( منتهی الارب ) ( دهار ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

انجیل، انگیر: میوهای شیرین وگوشتدار، درون آن پرازدانه های بسیارریز، پس ازرسیدن شیرین وزردرنگ می شود، به خوبی هضم می شود
( اسم ) ۱ - سوراخ . ۲ - سوراخ دبر.

فرهنگ معین

( اَ ) (اِ. ) = انجیل : تین ، درختی از تیرة گزنه ها و جزو دستة توت ها دارای میوه ای شیرین و گوشت دار با ویتامین های A ، B ، C و بر خلاف توت یک پایه است و گل های نر و ماده اش بر روی یک درخت است . و انواع مختلفی دارد.

فرهنگ عمید

۱. میوه ای درشت، شیرین، و گوشت دار به رنگ های زرد و قرمز که درون آن پر از دانه های ریز است.
۲. درخت این میوه از تیرۀ انجیریان، با برگ های شکاف دار، و پوست خاکستری که در اقسام متعدد وجود دارد.
سوراخ.

واژه نامه بختیاریکا

کَرَنجیر؛ لیفِه؛ کَرِّه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] معادل عربی انجیر، «تین» است واژه تین در شعر کهن عربی به کار رفته و پیش از اسلام در عربستان رواج داشته است. شاید به همین جهت برخی واژه پژوهان قرآنی، این کلمه را عربی دانسته اند با این حال آرتور جفری آن را واژه ای غیر عربی معرفی کرده که احتمالا از زبان آرامی گرفته شده است.
در زبان عبری به آن «تینه» گفته می شود.
تاریخچه انجیر
این درخت از تیره گزنه و جزو دسته توتهاست که زیستگاه اصلی آن سوریه ، فلسطین و مصر دانسته شده و برخی آیات سوره تین را بهترین دلیل بر این دانسته اند که زیستگاه اصلی آن طور سینا بوده است.
انجیر در مصر باستان
در مصر باستان انجیر را مقدس می داشتند و بر دیوار معابد و مقابرِ فراعنه، تصاویری از آن رسم می کردند در مقبره هایی با قدمت ۴۰۰۰سال پیش از میلاد، انجیرهایی خشک شده که ظاهراً برای تغذیه ذخیره شده بوده، یافت شده است طبق گزارش تورات ، یهود هنگامی را زمانِ امن و سلامتی می شمردند که هرکس زیر درخت انجیر خود، فارغ البال، بنشیند و هرگاه آسیبی به درخت انجیر می رسید آن را نشان درد و بلاهای هولناک می دانستند ؛ چنان که بودائیان در برابر این درخت سوگند یاد می کردند و خواسته هایشان را می طلبیدند.
منافع انجیر
...

[ویکی فقه] انجیر (قرآن). انجیر درختی از تیره گزنه ها و از دسته توت ها است که بلندی آن تا ۱۲ متر می رسد و بر خلاف توت یک پایه است و گل های نر و ماده اش بر روی یک درخت است. مقصود از انجیر در این مدخل، اعم از درخت و میوه انجیر است.
خداوند در قرآن با قسم خوردن به انجیر آنرا میوه ای ارزشمند و با اهمیت معرفی فرموده است: «والتین والزیتون» قسم به انجیر و زیتون (یا قسم به سرزمین شام و بیت المقدس). (از سوگند خدا به انجیر، اهمیت این میوه استفاده می شود.) بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه تین ، انجیر، و زیتون دو میوه معروف است، که خدای تعالی به آنها سوگند یاد کرده، به خاطر اینکه در آنها فواید بسیار زیادی و خواص و منافعی سراغ داشته. ولی بعضی دیگر گفته اند: منظور از تین، کوهستانی است که دمشق بر بلندی آن واقع شده، و منظور از زیتون کوهستانی است که بیت المقدس بر بالای یکی از کوه هایش بنا شده، و اطلاق نام دو میوه انجیر و زیتون بر این دو کوه شاید برای این بوده که این دو میوه در این دو منطقه می روید، و سوگند خوردن به این دو منطقه هم شاید به خاطر این بوده که عده بسیاری از انبیا در این دو نقطه مبعوث شده اند. بعضی نیز تین را اشاره به دوران آدم دانسته اند، چرا که لباسی که آدم و حوا در بهشت پوشیدند از برگ درختان انجیر بود، و زیتون را اشاره به دوران نوح می دانند، زیرا در آخرین مراحل طوفان نوح کبوتری را رها کرد تا درباره پیدا شدن خشکی از زیر آب جستجو کند او با شاخه زیتونی بازگشت، و نوح فهمید که طوفان پایان گرفته و خشکی از زیر آب ظاهر شده است (لذا شاخه زیتون رمز صلح و امنیت است).بعضی نیز تین را اشاره به مسجد نوح که بر کوه جودی بنا شد می دانند و زیتون را اشاره به بیت المقدس. ولی ظاهر آیه در بدو نظر همان دو میوه معروف است، اما با توجه به سوگندهای بعد مناسب دو کوه یا دو مرکز مقدس و مورد احترام می باشد. لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم می خوانیم که خداوند از میان شهرها چهار شهر را برگزید، و در باره آنها فرمود: و التین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین : تین مدینه است و زیتون بیت المقدس و طور سینین کوفه و هذا البلد الامین مکه است.
تغذیه با انجیر
انجیر، خوردنی همراه عزیر علیه السلام یا ارمیا علیه السلام بود: «او کالذی مر علی قریة وهی خاویة علی عروشها... فانظر الی طعامک.... » یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود... نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود... . ( امیر مؤمنان علیه السلام در ضمن بیان تاریخ عزیر علیه السلام فرموده است: ... مشکی که در آن انجیر بود و کوزه ای که در آن آب انگور قرار داشت همراه وی بود).
← معنای خاویه
شخص مزبور پیامبری بوده که از خانه خود بیرون آمده، تا به محلی دور از شهر خودش سفر کند، به دلیل اینکه الاغی برای سوار شدن همراه داشته، و طعامی و آبی با خود برداشته، تا با آن سد جوع و عطش کند، همینکه به راه افتاده تا به مقصد خود برود در بین راه به قریه ای رسیده که قرآن کریم آنرا قریه خراب توصیف فرموده، و وی مقصدش آنجا نبوده بلکه گذارش به آن محل افتاده، و قریه نظرش را جلب کرده، لذا ایستاده و در سرنوشت آن به تفکر پرداخت، و از آنچه دید عبرت گرفت، که چگونه اهلش نابود شده اند و استخوانهای پوسیده آنها در پیش رویش ریخته است.
← احیاء اموات
...

دانشنامه عمومی

انجیر، [ ۳] انجیر خوراکی[ ۳] یا شال انجیر[ ۳] ( نام علمی: Ficus carica ) گونه ای آسیایی از گیاهان گلدار خانواده انجیران است. [ ۴] این درخت بومی خاور میانه و آسیای غربی است.
انواعی که در باغبانی برای مصرف میوهٔ آن مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از فیکوس کاریکا، فیکوس پالماتا و فیکوس پودوکاریکا. فیکوس کاریکا همان انجیر معمولی است که به عنوان میوه مورد استفاده قرار می گیرد؛ ولی فیکوس پالماتا و فیکوس پودوکاریکا بیشتر برای تلقیح انواع انجیر خوراکی کاشته می شوند.
از انجیر می توان در تهیه مربا، بستنی، یا به شکل تازه استفاده کرد. میوه آن به شکل خشک، تازه، کمپوت، مربا، آرد و مارمالاد به مصرف می رسد. از آنجایی که نگهداری و انتقال میوه تازه انجیر بسیار دشوار می باشد بیشترین استفاده آن به صورت فرآوری شده می باشد. سرکه انجیر نیز دارای طعم شیرین و دلچسبی می باشد که برای انواع ترشی و سالاد استفاده می گردد.
شهرستان استهبان استان فارس بزرگ ترین تولیدکننده انجیر دیم در جهان است که محصول آن از کیفیت و مرغوبیت خاصی برخوردار است. [ ۵] گفته می شود که قدمت برخی از درختان انجیر این شهر به بیش از ۴۰۰ سال می رسد. [ ۶] این گونه انجیر در متون علمی با نام «رقم سبز استهبان» شناخته می شود که در لفظ عموم نیز رایج است. [ ۷]
به دنبال رونق بازار صادرات انجیر خشک از نیمه دهه ۸۰ به این سو، انجیر مرزهای جغرافیایی شهرستان استهبان را درنوردید و ابتدا عملیات کاشت آن در شهرهای همجوار و سپس در دیگر شهرهای استان فارس و کشور رواج یافت. نی ریز، آباده طشک، خرامه، داراب، فسا، کازرون و میمند از جمله تولیدکنندگان این گونه در استان فارس هستند.
استهبان مرکز بازرگانی و صادرات انجیر خشک کشور است که هر ساله تولیدکنندگان از اقصی نقاط کشور محصولات خود را در اختیار بازرگانان این شهر قرار می دهند. [ ۸]
وطن اصلی درخت انجیر در دنیای قدیم یعنی اروپا - آسیا در نواحی مدیترانه و در ایران به ویژه نوع خودرو یا کوهستانی آن که به انجیر کوهی و در استهبان به «کَل انجیر» نامور است بسیار قدیمی است. یکی از رویشگاه های انجیر خودرو یا کوهی قهستان و جنوب خراسان و منطقه زیبد است. [ ۹] آثار این درخت در آخر عهد دوم ( کرتاسه ) دیده شده و در عهد چهارم در اطراف دریای مدیترانه مورد کشت قرار گرفته است. در مصر از ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح کاشت درخت انجیر مرسوم بوده است.
عکس انجیرعکس انجیرعکس انجیرعکس انجیرعکس انجیرعکس انجیر

انجیر (سرده). درخت انجیر[ ۱] ( نام علمی: Ficus ) نام یک سرده از رده دولپه ای ها است.
زیرسرده Ficus
• انجیر Ficus carica
• Ficus amplissima
• Ficus daimingshanensis
• Ficus deltoidea
• Ficus erecta
• Ficus grossularioides
• Ficus neriifolia
• Ficus palmata
• Ficus pandurata
• Ficus ischnopoda
• Ficus simplicissima
• Ficus triloba
• Ficus vaccinioides
• Ficus variolosa
زیرسرده Pharmacosycea
• Ficus adhatodifolia
• Ficus apollinaris
• Ficus carchiana
• Ficus crassiuscula
• Ficus ecuadorensis
• Ficus dicranostyla
• Ficus gigantosyce
• Ficus guajavoides
• Ficus illiberalis
• Ficus insipida
• Ficus lacunata
• Ficus macbridei
• Ficus maxima
• Ficus mutabilis
• Ficus mutisii
• Ficus nervosa
• Ficus obtusiuscula
• Ficus piresiana
• Ficus pulchella
• Ficus rieberiana
• Ficus tonduzii
• Ficus yoponensis
زیرسرده Sycidium
انجیر فریزر Ficus fraseri
انجیر مونتانا Ficus montana
• Ficus andamanica
• Ficus aspera
• Ficus bojeri
• Ficus capreifolia
• Ficus coronata
• Ficus fulvopilosa
• Ficus godeffroyi
• Ficus greenwoodii
• Ficus heterophylla
• Ficus lateriflora
• Ficus masonii
• Ficus opposita
• Ficus scabra
• Ficus tinctoria
• Ficus ulmifolia
• Ficus virgata
• Ficus wassa
زیرسرده Sycomorus
انجیر سیکامور Ficus sycomorus
• Ficus auriculata
• Ficus benguetensis
• Ficus congesta
• Ficus dammaropsis
• Ficus fistulosa
• Ficus hispida
• Ficus mauritiana
• Ficus minahassae
• Ficus mollior
• Ficus nana
• Ficus nota
• Ficus pseudopalma
• Ficus racemosa
• Ficus septica
• Ficus variegata
زیرسرده Synoecia
انجیر چسب Ficus pumila
• Ficus barba - jovis
• Ficus hederacea
• Ficus laevis
• Ficus pantoniana
• Ficus punctata
• Ficus sarmentosa
• Ficus villosa
زیرسرده Urostigma
عکس انجیر (سرده)

انجیر (ملکشاهی). انجیر یکی از روستاهای استان ایلام است که در دهستان گچی بخش گچی شهرستان ملکشاهی واقع شده است.
عکس انجیر (ملکشاهی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

انجیر (fig)
گروهی از درختان، از خانواده توت (موراسه)، جنس توت، شامل انواع پرورشی فیکوس کاریکا. مبدأ آن ها آسیای جنوب غربی است. انجیر هر سال دو یا سه بار محصول می دهد، ملین است، و قند فراوان دارد. میوه دهی فیکوس کاریکا در طبیعت وابسته به حشره ای است که آن را گرده افشانیمی کند. این حشره انگل گل های انجیر است و در آن ها تخم گذاری می کند. درخت مَکْرِ زن، فیکوس بنگالنسیس، میوه ای می آورد که برای خوردن مطلوب نیست و ریشه هایش از شاخه ها آویزان می شوند. بودایی ها زیر درخت انجیر معابد یا انجیر مقدس، F. religiosa، آیین هایی مذهبی برپا می کنند. انجیر به فراوانی در مناطق جنوبی اروپا می روید. در امریکا، فقط انجیر خفه کننده، فیکوس آئورآ'، یافت می شود که پیش از کامل شدن سیستم ریشه به دور سایر درختان می پیچد و در واقع رورُستاست. گاهی چند درخت از این نوع به دور هم می پیچند و درخت واحدی را تشکیل می دهند. شواهد تاریخی نشان می دهد که مردم دوران های قدیم درخت انجیر را به خوبی می شناخته و از آن استفاده می کرده اند. در تورات چنین آمده است که اشعیای نبی در ۷۰۴پ م پادشاهی به نام حزقیا را که به اولسر حاد مبتلا بود با ضماد انجیر مداوا کرد. یونانیان و رومیان به این درخت احترام می گذاشتند. مصریان نیز بسیار به آن علاقه مند بودند. مردم برخی نواحی، مخصوصاً کارگران یونانی، از آن برای تقویت خود استفاده می کردند. امروزه از شیرابۀ درخت انجیر برای رفع برخی امراض جلدی، از قبیل زگیل و میخچه، و از برگ و مخصوصاً میوۀ آن به منزلۀ ملیّن استفاده می کنند. عرقی که از میوۀ انجیر گرفته می شود، بسیار مورد توجه اعراب است.
'

جدول کلمات

تین

مترادف ها

fig (اسم)
ارایش، انجیر، چیز بی بها، صف ارایی

فارسی به عربی

تینة

پیشنهاد کاربران

واژه اَنجیراز پارسی میانه انسیل در پارسی جدید یا نو اَنجیر است این واژه یعنی اَنجیر صد صد در پارسی است.
منابع ها. فرهنگ ریشه واژگان فارسی
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ پهلوی به فارسی
جامع واژگان مترادف ومتضاد
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ لغات عامیانه
فرهنگ زبان ایرانی باستان بارتولومه
واژه نامه پارسی سره

انجیر در سنسکریت انجِیره anjeyra و به معنی روان کننده ی گرمی بخش بوده است.
معنی: ارایش، انجیر، چیز بی بها، صف ارایی
معانی دیگر: مخفف:، مجازی، به طور مجازی، هر چیز کم ارزش، ناچیز، پشیز، پول سیاه، کفر ابلیس، ذره، ( گیاه شناسی ) درخت انجیر ( از جنس ficus از خانواده ی mulberry که گونه ی ficus carica انجیر خوراکی می دهد و گونه های دیگر آن گیاهان زینتی و حاره ای هستند - fig tree هم می گویند ) ، ( این کار که به نشان توهین انجام می شود: قرار دادن شست بین دو انگشت مجاور آن و یا قرار دادن شست پشت دندانهای فوقانی ) بیلاخ !، ( عامیانه ) ظاهر، سر و وضع، ( با out یا up ) شال و قبا کردن
...
[مشاهده متن کامل]

اسامی میوه های مختلف به انگلیسی:
apple = سیب 🍏 🍎
seed ( American ) / pip ( British ) = تخم سیب
pear = گلابی 🍐
banana = موز 🍌
grape = انگور 🍇
watermelon = هندوانه 🍉
...
[مشاهده متن کامل]

melon = خربزه، ملون
cantaloupe = طالبی
honeydew melon = طالبی
❗️لطفا برای مشاهده تفاوت این دو طالبی، عکس های هر کدام را در گوگل سرچ و مشاهده کنید
plum = آلو
greengage = آلو سبز
apricot = زردآلو
peach = هلو 🍑
nectarine = شلیل
cherry = گیلاس 🍒
sour cherry = آلبالو
fig = انجیر
persimmon = خرمالو
mango = انبه 🥭
pineapple = آناناس 🍍
avocado / avocado pear = آووکادو 🥑
strawberry = توت فرنگی 🍓
blueberry = بلوبری
blackberry / bramble ( British ) = توت سیاه
raspberry = تمشک
❗️بعضی جا ها هر دو کلمه رو تمشک معنا کردند. برای مشاهده تفاوت این دو، لطفا هم blackberry و هم raspberry رو در گوگل سرچ کنید و تصاویر هر کدام رو مشاهده کنید
orange = پرتقال
tangerine = نارنگی 🍊
clementine = نارنگی یافا
lemon = لیمو 🍋
lime = لیمو ترش
pomegranate = انار
kiwi / kiwi fruit = کیوی 🥝
quince = به
stone ( British ) / pit ( American ) = هسته میوه

انجیر واژه ای ایرانی
که ترکان و مغولان هم این واژه را از ایرانیان گرفته و استفاده میکنند
در زبانهای ایرانی
کردی . . . . هژیر
پارسی. . . انجیر
تین، انجیربن، سوراخ

فامیلی من انجیری است معنایش رامی خواستم
انجیر باید بشه feeg
42. امروزه انجیر ( Ficus carica ) را در دره رود یانگ تسه چون درختچه های نامنظم می کارند و میوه آن بسیار کوچکتر و پست تر از گونه های ایرانی است. 1 بر پایه آنچه در Pen ts‛ao kanmu آمده، زیستگاه آن یان ـ چو ( Yan - čou ) ( منطقه یانگ تسه پائین ) و یون ـ نان است. لی شی ـ چن در ادامه می گوید این گیاه در روزگار وی در چه ـ کیان ( Če - kian ) ، کیان ـ سو ( Kian - su ) ، هو ـ پی ( Hu - pei ) ، هو ـ نان ( Hu - nan ) ، فو ـ کی ین ( Fu - kien ) و کوان ـ تون ( Kwan - tun ) ( ) با قلمه زنی کشت می شده است. نکته اخیر بسیار مهم است از آنرو که نشان می دهد چینی ها از شیوه گرده افشانی بکمک گلهای انجیر خودرو بی خبر مانده اند و در کتابهای آنها هم نیامده است. انجیر بومی چین نیست، اما با وجود اینکه در منابع چینی هیچ اطلاعاتی درباره زمان و چگونگی ورود آن به چین به چشم نمی خورد، بس روشن است که این گیاه از ایران و هند وارد چین شده و این رویداد پیش از دوره تانگ نبوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

نامهای زیر برای انجیر به دست ما رسیده است:
( 1 ) a - ži پو ـ سه ( ایرانی ) ( žir ) *a - žit ( یا ayi، *a - yik ) ، 2 که همبرابر است با صورتی فارسی بدون n که هنوز هم در hežīr یا ezir کردی هست. قرائت دیگری به صورت tsan هست که نمی توان همچون واترز3 و هیرت4 از آغاز رد کرد. در Pen ts‛ao kan mu5 آمده که باید این نویسه را čeu، *dzu و *tsu و *ts‛u تلفظ کرد ( که گویا سفرنگی است کهن ) طوری که *adzu، *atsu، *ats‛u به دست آید. حاصل با صورت فارسی باستانی*aju همبرابر است. در هر صورت، آوانگاشتهای چینی، به هر صورتی هم که آنها را بپذیریم، برخلاف ادعای هیرت، هیچ ربطی به انجیر، anjīr فارسی امروزی ندارد بلکه از دوره ای کهن تر یعنی فارسی میانه است.
( 2 ) yin - ži، 1 ( r ) *an - žit. این واژه، برخلاف ادعای هیرت، "ظاهراً آوانگاشت واژه هندوستانی انجیر ( añjir ) " نیست، بلکه آوانگاشت anjīr یا enjīr فارسی امروزی است و واژه هندوستانی ( و نیز añjīra سنسکریت ) از زبان فارسی وام گرفته شده اند؛ injir در فارسی تخاری، intsir در زبان افغانی، و indžaru در زبان روسی.
( 3 ) ti - ni یا ti - čen یا ( *ti - tsen، *ti - ten ) در زبان فو ـ لین؛ که گونه آخری را برخلاف نظر هیرت نباید حتماً مردود دانست. نک tittu آشوری ( بر گرفته از *tintu ) ؛ tīn در فنیقی؛ ti‛nu ، te‛ēnāh در عبری؛2 tīn ، tine ، tima در عربی؛ ts‛īntā ، tēnta ، tena در آرامی؛ tin در پهلوی ( وام واژه سامی ) . گفته اند که خاستگاه این نام سامی جنوب خاوری عربستان بوده است که به نظر گیاه شناسان خاستگاه کشت انجیر را نیز باید در همان جا جست؛ اما با توجه به واژه آشوری و دیرندگی انجیر در آشور، 3 این نظریه متحمل به نظر نمی رسد. تردیدی نیست که آوانگاشت چینی با نامی سامی همخوانی دارد؛ آرامی بودن این نام، که هیرت بر آن اصرار می ورزد تا نظریه اش را مبنی بر آرامی بودنِ زبانِ فو ـ لین اثبات کند، جای تردید دارد. بر عکس، آوانگاشت ti - ni به صورتهای عربی، فنیقی و عبری بسیار نزدیکتر است. 4
( 4 ) ( یا بهتر، ) yu - t‛an - po، *u - dan - pat ( par ) ، *u - dan - bar برابر با udambara سنسکریت ( Ficus glomerata ) . 5 به گفته لی شی ـ چن این نام در کوان ـ تون متداول است.
( 5 ) wu hwa kwo ( ’’میوه بی گل‘‘ ) ، 6 ičijiku در ژاپنی. این پندار نادرست که درخت انجیر شکوفه نمی کند، بر خلاف تصور هیرت، منحصر به آلبرتوس ماگنوس ( Albertus Magnus ) نیست بلکه ریشه در عهد باستان دارد و در آثار ارسطو و پلینی دیده می شود. 1 خاستگاه این نظر نادرست این است که گلهای انجیر، بر خلاف بیشتر درختان میوه، به چشم نمی آیند و در درون میوه و روی رویه درونی آن پنهان می شوند. اگر انجیری را که به یک سوم رشدش رسیده باشد بشکافیم، گلها را در اوج شکفتگی می بینیم. 2
در نجد ایران پراکندگی انجیر رسمی ( Ficus carica ) به اندازه انار است. نوع rupestris آن در کوههای کهگیلویه یافت می شود؛ و گونه دیگر آن، Ficus johannis در افغانستان[!] بین طبس ( Tebbes ) و هرات و نیز در بلوچستان می روید. در بخشهای کوهستانی توروس در ارمنستان و در زمینهای جلگه ای ایران، انجیر کاری از مدتها پیش پیشرفت بسیار کرده است. کشت این درخت در جهت خاور تا به خراسان، هرات، افغانستان و نیز مرو و خیوه گسترش یافته است. در این هم تردیدی نیست که انجیر در ایران ساسانی کشت می شده، زیرا در نوشته های پهلوی از آن سخن رفته است ( نک: ص. 192 ) و شاهد رسمی این واقعیت را در سالنامه دودمان لیانگ توان یافت که udambara را به پو ـ سه ( ایران ) نسبت داده و شکوفه های آن را دل انگیز شمرده است. 5 همان طور که گفته شد، در هند این نام به Ficus glomerata اشاره دارد؛ اما البته در چین ظاهراً Ficus carica ]انجیر رسمی [ را نیز به همین نام می نامند. هوان تسان6 ( Hüan Tsan ) udambara را درشمار میوه های هند برده است.
استرابو7 گوید در هیرکانیه ( Hyrcania ) ( در باکتریا ) هر درخت انجیر سالانه شصت مدیمنی ( medimni ) ( برابر با یک و نیم بوشل ]پیمانه ای حدوداً برابر با 54 لیتر یا دوازده گالن[ ) محصول می آورد. به گفته هرودوت، 8 کروسئوس به این بهانه از لشکرکشی علیه کورش درگذشت که ایرانیان حتی شراب نمی نوشند و نوشیدنیشان تنها آب است و انجیر هم برای خوردن ندارند. البته این افسانه ای است بدور از هر گونه ارزش تاریخی، زیرا روشن است که در ایران کهن هم شراب بود هم انگور. بر پایه داستان سیاسی دیگری از یونانیان، خشایار شاه که روزانه همراه خوراک انجیر سرزمین آتیک می خورد هرروز به یاد می آورد سرزمینی که این میوه از آن خیزد هنوز از آن وی نیست. یافته اخیر در مورد وجود انجیر در بابل باستان ما را به این نتیجه می رساند که انجیر در ایران باستان نیز شناخته بود و خورده می شد.
به هیچ روی نمی توان با اطمینان گفت که انجیر کِی و چگونه از ایران به چین رفت. در کتاب yu yan tsa tsu درباره انتقال انجیر به چین چیزی گفته نشده و تنها در باز نمود درخت آمده است که در فو ـ لین و ایران یافت می شود. 1 هرچه باشد . . .

بپرس