انحناء

/~enhenA~/

برابر پارسی: خمیدگی، کژی

لغت نامه دهخدا

انحناء. [ اِ ح ِ ]( ع مص ) خمیده و کج گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خمیده و گوژپشت شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). انعطاف. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). خمیده شدن. کج گردیدن. چفته شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). دوتا شدن. ( یادداشت مؤلف ). یقال : حناالعود حنواً فانحنی. ( ناظم الاطباء ). || در اصطلاح ریاضی آن است که خط چنان باشد که اجزاء مفروضه آن در همه اوضاع بر همدیگر انطباق نیابد مانند اجزاء مفروضه ٔکمان ، که فقط در موقعی که قسمت مقعر یک قوس را بر قسمت محدب یک قوس دیگر قرار دهیم انطباق می یابند و درغیر این وضع منطبق نمی شوند. ( از تعریفات جرجانی ).

فرهنگ معین

(اِ حِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) خم شدن ، کج گردیدن . ۲ - (اِمص . ) خمیدگی ، کجی . ۳ - خمیدگی خط .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انحناء یعنی خم شدن و از آن در باب صلات سخن رفته است.
انحناء در رکوع به اندازه‏ای که انگشتان دست به زانو برسد، از واجبات رکوع است.

مقدار انحناء در رکوع برای زنان
بر زنان مستحب است قدری کمتر خم شوند.

مقدار انحناء در رکوع برای ناتوان و کسی که نشسته نماز می خواند و عریان
ناتوان و کسی که نشسته نماز می‏خواند، باید به اندازه ممکن باشد.

مقدار انحناء در عریان
...

مترادف ها

deflection (اسم)
انحراف، شکست، انحناء، پیچش، انکسار، خم سازی

wind (اسم)
باد، نفس، نفخ، انحناء، پیچ دان

flexure (اسم)
خم، خمیدگی، چین، انحناء

curvature (اسم)
خمیدگی، کجی، انحنا، انحناء، پیچش، مقدار انحناء

flexion (اسم)
خمیدگی، انحناء، خم سازی

tortuosity (اسم)
خمیدگی، پیچ و خم، انحناء

inflection (اسم)
خمیدگی، کجی، انحناء، خم سازی، انعطاف، صرف فعل

inflexion (اسم)
خمیدگی، انحناء، خم سازی، انعطاف

deflexion (اسم)
انحراف، انحناء، پیچش، خم سازی

flection (اسم)
خمیدگی، کجی، انحناء، خم سازی، تصریف

incurvation (اسم)
انحناء

فارسی به عربی

ریح

پیشنهاد کاربران

بپرس