اندیشه گماشتن

لغت نامه دهخدا

اندیشه گماشتن. [ اَ ش َ / ش ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) به کاری اندیشیدن. دقت کردن. توجه کردن در کاری. بدقت نگریستن در کاری : آنروز و آنشب اندیشه را بدین کار گماشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 258 ). خردمندان اگر اندیشه را بر این کار پوشیده گمارند... مقرر گردد. ( از تاریخ بیهقی ص 92 ). چون اندیشه بر آن گماشتی بسر راه راست باز آمدی. ( از تاریخ بیهقی ص 407 ).

فرهنگ فارسی

به کاری اندیشیدن . دقت کردن . توجه کردن در کاری .

پیشنهاد کاربران

بپرس