انطباع

/~entebA~/

معنی انگلیسی:
being printed, impression, publication

لغت نامه دهخدا

انطباع. [ اِ طِ ] ( ع مص ) نقش شدن چیزی بر چیزی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نقش پذیرفتن از مهر و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). نگاشته شدن. نقش پذیرفتن. نگار بستن. مهر پذیرفتن. || چاپ شدن.باسمه شدن. ( یادداشت مؤلف ). بچاپ رسیدن. بطبع رسیدن. || ( اِمص ) نقش شدگی. نقش پذیری. || ( اِ ) نقش و نشان و اثر. || چاپ و طبع. || تافت. ( ناظم الاطباء ). ج ، انطباعات.
- اداره انطباعات ؛ در اصطلاح اواخر دوره قاجاریه و اوایل دوره پهلوی اداره نگارش.

فرهنگ فارسی

چاپ شدن، نق پ یرفتن، نقش شدن چیزی برچیزی
۱ - ( مصدر ) نگاشته شدن نقش پذیرفتن نگار بستن . ۲ - چاپ شدن بچاپ رسیدن . ۳ - مهر پذیرفتن. ۴ - (اسم ) نگار پذیری نقش پذیری . ۵ - ( اسم ) چاپ . جمع : انطباعات .

فرهنگ معین

(اِ طِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) نقش پذیرفتن . ۲ - چاپ کردن . ۳ - (اِ. ) چاپ .

فرهنگ عمید

۱. چاپ شدن.
۲. نقش پذیرفتن.
۳. نقش شدن چیزی بر چیزی.

پیشنهاد کاربران

وزیر انطباعات وزیر مسئول چاپ و نگارش
انطباعات نگارش انطباع چاپ کردن نگارش کردن
اِنطِباع -
اداره ی نگارش، چاپخانه!

بپرس