انعفار

لغت نامه دهخدا

انعفار. [ اِ ع ِ] ( ع مص ) خا»آلوده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بر خاک غلتیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بر زمین زده شدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خاک آلود شدن . یا بر خاک غلتیدن . یا بر زمین زده شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس