انقلاب مخملی

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

Colour revolution
Political term associated with post - Soviet revolutions
Colour revolution ( sometimes coloured revolution ) is a term used since around 2004 by worldwide media to describe various anti - regime protest movements and accompanying ( attempted or successful ) changes of government that took place in post - Soviet Eurasia during the early 21st century—namely countries of the former Soviet Union, the former Yugoslavia, and People's Republic of China. The term has also been more widely applied to several other revolutions elsewhere, including in the Middle East, the Asia - Pacific region, and South America, dating from the late 1980s to the 2020s. Some observers ( such as Justin Raimondo and Michael Lind ) have called the events a revolutionary wave, the origins of which can be traced back to the 1986 People Power Revolution ( also known as the "Yellow Revolution" ) in the Philippines.
...
[مشاهده متن کامل]

انقلاب مخملی چیست ؟
انقلابهای رنگی بستری را برای دگرگونی در ساخت سیاسی جوامع فراهم میسازند و به تغییر وضع موجود منجر می شوند . از این رو ابزاری برایتحول بنیادین سیاسی محسوب میشوند، به طور کلی و در مقام تعریف باید اظهار داشت که انقلاب های رنگی به یک رشته از تحرکات مرتبط باهم اطلاق می شود که در جوامع پسا کمونیستی در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت .
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح انقلاب مخملی یا رنگی در سال�های بعد از فروپاشی شوروی، خصوصاً در اوایل قرن بیست و یکم به یکی از کلید واژه�های تحولات سیاسی در عرصه جهانی تبدیل شد. فروپاشی نظام دو قطبی و تجزیه کشورهای چند ملیتی از قبیل اتحاد شوروی و یوگسلاوی زمینه را برای تغییراتی در ساختار سیاسی کشورهای به جا مانده از نظام�های اقتدار طلب پیشین فراهم کرد. با توجه به اینکه اکثر کشورهای تازه استقلال یافته میراث دار نظام کمونیستی سابق بودند، در اکثر موارد همان نخبگان سیاسی دوران کمونیسم به قدرت می�رسیدند. در این بین، مخالفان وضع موجود که نیروهای طرفدار غرب بودند با استفاده از نارضایتی مردم و ایجاد ارتباط با مراکز سیاسی و تحقیقاتی کشورهای غربی، خصوصاً آمریکا اقدام به بسیج سیاسی مردم در جهت اهداف و برنامه�های سیاسی خود می�کردند و توانستند در تعدادی از کشورهای بازمانده از بلوک کمونیست به قدرت برسند.
از جمله این کشورها می�توان به اوکراین، گرجستان، قرقیزستان و صربستان اشاره کرد که انقلاب�های رنگی در آنها اتفاق افتاد و نیروهای طرفدار غرب در آنها به قدرت رسیدند.
در سالهای اخیر تحت تاثیر تحولات مهمی که به ویژه در حوزه شوروی سابق به وقوع پیوسته استتعاریف و تعابیر جدیدی وارد ادبیات سیاسی مدرن شده است.
انقلاب مخملی یا رنگی از جمله مهمترین آنهاست به نحوی که بخش عمده ای از تحولات سیاسی سالهای اخیر در حوزه شوروی سابق و از جمله در آسیای مرکزی و قفقاز می بایست در چارچوب همین مفاهیم و و آثار و پیامدهای آن مورد توجه و بررسی قرار گیرد. در واقع تبیین دقیق مسایل این مناطق بدون توجه به تاثیر پدیده انقلابهای مخملی اساساً امکان پذیر نیست.
انقلاب های رنگی بستری را برای دگرگونی در ساخت سیاسی جوامع فراهم میسازند و به تغییر وضع موجود منجر می شوند . از این رو ابزاری برایتحول بنیادین سیاسی محسوب میشوند.
نکته ای که موجبات توجه مضاعف به موضوع انقلاب های رنگی را فراهم ساخته است مربوط به تلاش یاست که برای تبدیل آن به الگوی تغییر سیاسی در کشورهای در حال گذار صورت می گیرد . در نظام بین الملل کشورهایی هستند که پس از چند دهه تجربه تحولات سیاسی خاص ، در حال تغییر و و رود به شرایط سیاسی جدیدی هستند. تحقق انقلابهای رنگی در این کشورها می تواند تحول سیاسی در این جوامع را در مسیری خاص که عمدتاً مبتنی و متکی بر ارزشهای لیبرال و نظامهای دمکراسی غربی است هدایت کند.

انقلاب رنگی؛ تعریف و ویژگیها
در باب تعریف انقلابهای رنگی هنوز اجماع قاطعی میان تحلیلگران و صاحبنظران ایجاد نشده است.
اختلاف در ارائه تعریفی واحد از این پدیده هم ناشی از بدیع بودن پدیده انقلاب رنگی به عنوان سازوکاری برای تغییر در ساخت سیاسی است و هم متاثر از ترکیب پیچیدهای از شباهتها و عدم شباهت های آن با اشکال و تعاریف کلاسیک انقلاب است که درباره آن در سطور بعدی توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد.
تعاریف انقلاب رنگی
تعریف 1: تغییر در ساختارهای سیاسی کشورها از طریق تظاهرات مسالمت�آمیز که نوعی پیوستگی و همگونی در علل و شکل تحولات مذکور قابل مشاهده است.
تعریف 2: مقاومتی بدون خشونت در برابر یک حکومت اقتدارگرا که منجر به تغییر حکومت می�شود.
تعریف 3: حرکت�های مردمی که در آن بدون خشونت و خونریزی به یک حکومت خود کامه اعتراض می�کنند و هدف آن نشان دادن ارزش�های دموکراسی، آزادی و تغییر رژیم است. در این گونه انقلاب�ها مردم رنگی را بر می�گزینند و پوشش�های خود مانند کلاه و لباس و شال گردن و روسری را از آن رنگ به تن می�کنند یا نشانه�های کشورشان را با آن رنگ به صورت تابلوهای بزرگ در راهپیمایی�ها به دست می�گیرند.
تعریف 4: حرکتی که برای تغییر حکومت موجود با استفاده از عناصر داخلی�ای که روابط مشکوکی با آمریکا دارند و با حمایت سفارت آمریکا و آموزش دیدن توسط عوامل و بنیادهای آمریکایی که با سمبل قراردادن یک رنگ خاص صورت می�گیرد.
اما به هر حال برخی تحلیلگران انقلاب های رنگی را نوعی دگرگونی بدون خشونت و خونریزی میدانند که در پی ایجاد تغییرات سیاسی در جامعه است خواه اینکه این تغییرات صرفاً محدود به حوزه نخبگان سیاسی حاکم باشد یا ساختار نظام سیاسی به طور عام را هدف گیرد.
که از مخالفان نظام سیاسی چکسلواکی بود در � واسلاو هاول � لازم به ذکر است که برای اولین بارسال 1989 واژه انقلاب مخملی را وارد ادبیات سیاسی کرد.
به طور کلی و در مقام تعریف باید اظهار داشت که انقلاب های رنگی به یک رشته از تحرکات مرتبط باهم اطلاق می شود که در جوامع پسا کمونیستی در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت .
برخی ناظران از آن به عنوان موجی انقلابی یاد می کنند. در واقع انقلاب رنگی به تغییر و تحولاتی اطلاق می شود که تاکنون در کشورهای باقیمانده از بلوک سابق شرق اتفاق افتاده و هیأت حاکمه این کشورها جای در دوره شش � انقلاب مخملی � خود را به حکومت های یکسره طرفدار غرب داده اند. این تحولات با وقوع هفته ای 17 نوامبر تا 29 دسامبر 1989 در چکسلواکی آن زمان آغاز می شود و با وقوع تحولات مشابهی به شکل زنجیره ای در صربستان ( دو مرحله 1997 و 2000 ) ، گرجستان ( 2003 ) ، اوکراین ( 2004 ) وقرقیزستان ( 2005 ) ادامه م ییابد.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، کشورهای بلوک مذکور با خروج از سیطره کمونیسم این بار در دام اقتدارگرایی گرفتار شدند، چنین کشورهایی اولین هدف انقلاب های رنگی بودند، هدف اصلی این انقلاب ها در اصل مقابله با دو مانع بزرگ هژمونی آمریکا بر جهان یعنی چین و روسیه بود .

به اعتقادبرخی کارشناسان این تلا ش ها در غالب یک جنگ سرد غیر ایدئولوژیک همچنان در جریان است و هنوز نتیجه نهایی خود را آشکار نساخته است.
ویژگی های انقلابهای رنگی
تمامی دگرگونی های سیاسی که از آنها با نام انقلاب های رنگین یاد می شود، واجد ویژگی های پیوسته وهمگون در علل و شکل تحولات م یباشند، که ذیلاً به آنها اشاره می شود:
1. تمامی آ نها بدون استفاده از ابزارهای خشونت آمیز و طی راهپیمایی خیابانی پیروز شدند.
2. تمامی این تحرکات با شعارهایی مبتنی بر دموکراسی خواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند.
3. نقش دانشجویان و نهادهای غیردولتی در بروز آنها پر رنگ بود.
4. دلیل اصلی وقوع انقلاب وجود خصوصیاتی چون اقتدارگرایی، فقدان چرخش نخبگان، ناکارآمدی درحل مشکلات عمومی و عدم مقبولیت عمومی حکومت وقت بود و جرقه انقلاب به دنبال بروز خطایی ازسوی حکومت، نظیر تقلب در انتخابات روشن شده بود.
5. تحرکات انقلابی به طور مستقیم یا غیر مستقیم مورد حمایت آمریکا و اروپای غربی بود.
تفاوت انقلابهای رنگی با انقلابهای کلاسیک
انقلاب پروسه ای است که طی آن قدرت با اعمال خشونت از یک گروه به گروه دیگر منتقل می شود وقدرت به طور کامل تغییر جایگاه پیدا می کند. در انقلاب های کلاسیک ساختار سیاسی و حاکمان به طورحتم و کامل تغییر می کنند و نهادهای جدید سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدید می آیند
. اعمال خشونت هزینه های تغییر را بالا می برد و باعث ایجاد هرج و مرج در جامعه، حتی به طور موقت می گردد. اما در سال1989 یک نوع تئوری جدید برای ایجاد تغییرات در نظام های استبدادی ارائه گردید که به انقلاب مخملی یاانقلاب زرد یا رنگی مشهور شد . انقلاب مخملین در دهه ی گذشته توانایی آن را داشت تا نظام های کمونیستی و سوسیالیستی را تغییر دهد.
در انقلاب های مخملی یا رنگی حرکت های مسالمت آمیز برای تغییرات سیاسی تکیه می گردد . انقلاب های مخملی بیشتر در هنگام روی می دهد و در واقع مقطع انتخابات از مقاطع اساسی برای بروز انقلاب رنگی است . به این � معنی که گروه های مخالف هیأت حاکمه در موقع انتخابات که فضای آزاد بیشتری به وجود می آید با همدیگرمتحد می شوند و با برپایی تجمعات مسالمت آمیز و اعتراضات گسترده با استفاده از قدرت رسانه ای داخلی وخارجی، به نحوه عملکرد گروه حاکم در برگزاری انتخابات اعتراض می کنند و در مواردی باعث انفعال طرفداران نظام حاکم می شوند. تداوم و گسترش اعتراضات بعضا تا مرحله برگزاری مجدد انتخابات به پیش میرود که در این مرحله تحت تاثیر شرایط سیاسی موجود معمولا گروههای اپوزیسیون موفق به پیروزی درانتخابات میشوند که در نتیجه آن حزب حاکم از قدرت برکنار می شود . بدین ترتیب بدون توسل به خشونت، نظام سیاسی به نفع گروه اپوزیسیون تغییر می یابد. این فرایند همان انقلاب مخملی یا رنگی نامیده می شود.
در انقلاب های رنگی مخالفان نظام حاکم با تجمع در مقابل نهادهای حاکمیتی مثل پارلمان، کمیسیون انتخابات، پلیس و غیره اجازه تحرک و عکس العمل را از این نهادها می گیرند و مانع ورود نمایندگان پارلمان یا مسئولین پلیس به ساختمان می شوند و عملاً مشروعیت را از نهادهای حاکمیتی می گیرند.
به عنوان مثال در کشورهای اوکراین و گرجستان مخالفان نظام کمونیستی چند شبانه روز در خیابان ها و میادین اصلی تجمع کردند و در قرقیزستان مخالفان مقابل پارلمان و نهاد ریاست جمهوری تجمع کرده و حاکمیت را واداربه تسلیم کردند.
وقوع انقلاب رنگی متاثر از نقش آفرینی مجموعه ای از عوامل داخلی و خارجی است. تبلیغات منفی وبزرگنمایی مشکلات داخلی از سوی نیروهای خارجی از جمله مهمترین این عوامل است.
با این حال نظامهای سیاسی می بایست نسبت به رفع کمبودها و نارساییهای داخلی اهتمام خاصی داشته باشند تا زمینه برای بروز انقلاب رنگی فراهم نگردد. چرا که انقلاب مخملی در کشورهایی صورت می گیرد که فقر و بیکاری درجامعه حاکم باشد، هویت ملی کمرنگ شده باشد و اختلافات طبقاتی در آن زیاد باشد .
در چنین جوامعی احتمال بروز انقلاب مخملی زیاد است. عدم تأمین مطالبات مردم توسط حاکمیت و افزایش فاصله حاکمان بامردم امکان وقوع این قبیل انقلا بها را بیشتر فراهم می نماید.
به طور کلی ضعف دمکراسی، انحصارگرایی، فقر اقتصادی، بی هویتی ملی، فساد اداری و تبعیض از عوامل موثر در بروز انقلاب های مخملی هستند، زیرا رسانه های دیجیتالی داخلی و خارجی اطلاع رسانی کرده وباعث اتحاد جنبش های مردمی و دانشجویی می شوند.
یک تفاوت مهم دیگر انقلاب های مخملین با انقلاب های کلاسیک در این است که در انقلاب مخملین پس از وقوع انقلاب، تغییراتی در قوانین از طریق سازوکارهایی نظیر انتخابات یا رفراندوم صورت می گیرد .
همانطور که اشاره شد در اینگونه انقلابها سطح خشونت پایین است و معمولا حاکمان سابق قتل عام نمی شوند. به عنوان مثال: در آفریقای جنوبی پس از پیروزی مخالفان نظام دیکتاتوری، حتی یک نفر زندانی یا قتل عام نشد ولی در انقلاب های کلاسیک مثل رومانی پس از پیروزی انقلابیون، تسویه حساب ها وانتقا مجوییها شروع شد و افراد زیادی اعدام و قتل عام شدند.
برخی کارشناسان اعتقاد دارند که انقلابهای مخملی در معنای عام خود علاوه بر اروپایی شرقی و آسیای میانه در تمام نقاط دنیا با توجه به شرایط هر کشور اتفاق افتاده است.
انقلاب های رنگین و مخملین، جنگ سرد جدید و غیر ایدئولوژیکی بود که در راستای راهبرد جهانی امریکا برای پر کردن خلاء قدرت شوروی سابق در اروپای مرکزی و شرقی، آسیا مرکزی و قفقاز و از میان برداشتن موانع هژمونی امریکا عملیاتی گردید.
به طور کلی اهداف امریکا از ساماندهی انقلاب های رنگین در کشور های هدف را در چارچوب حوزه های زیر می توان بررسی کرد:
- تسلط بر مناطق ژئو پلتیکی و ژئو استرا تژیکی
- کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری ازتسلیحاتی شدن آن.
- حذف و یا مهار نظامهای چالشگر و موانع نظم هژمونیک امریکا.
- ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی.
- همسو نمودن کشورهای هدف با سیاست های آمریکا.
- فرصت سازی اقتصادی برای آمریکا.
انقلا بهای رنگین در حوزه شوروی سابق
الف ) انقلاب گل رز گرجستان
با فروپاشی شوروی سابق و نفوذ آمریکا و ناتو به حلقه اول اروپای شرقی وسپر دفاعی هارتلند، توسعه نفوذ در حلقه دوم ( آسیای مرکزی و قفقاز ) سپر مذکور در دستور کار آمریکا قرار گرفت و در این میان نفوذ در گرجستان به عنوان منطقه خارج نزدیک روسیه در اولویت قرار گرفت.
بر این اساس ایالات متحده امریکا و متحدان اروپایی آن از طریق بنیاد سوروس و موسسات به ظاهر غیر دولتی با ساماندهی انقلاب رنگی، گسترش ناتو به حیات خلوت روسیه در قفقاز را زمینه سازی نمودند.
در انتخابات پارلمانی نوامبر 2003 در گرجستان ائتلاف برای گرجستان نو به رهبری ادوارد شوارد نادزه از یک سو و ائتلاف تروئیکای گرجستان شامل میخائیل ساکاشویلی، زوراب ژواینا ( رئیس قبلی پارلمان گرجستان ) و نینو یورجا نادزه ( رئیس پارلمان ) از سوی دیگر، با هم به رقابت پرداختند.
در کوران رقابت انتخاباتی، بنیاد سوروس که مسئولیت پشتیبانی از انقلاب مخملین در گرجستان راعهده دار بود، از طریق انستیتو جامعه باز و با استفاده افکار سنجی، پیروزی ائتلاف تروئیکا را پیشاپیش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتایج شمارش آراء، بر پیروزی ائتلاف برای گرجستان نو دلالت می کرد .
با اعلام نتایج اولیه انتخابات ائتلاف تروئیکای گرجستان به نتیجه انتخابات اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب درانتخابات کرد.
ائتلاف تروئیکای گرجستان که از طریق رسانه های امریکایی و اروپایی حمایت می شدند هواداران خود را به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی فرا خواندند جنبش کامارا توانست پانزده هزار نفر را در پایتخت سازماندهی نماید آنان چند روز در مقابل ساختمان های دولتی از جمله ریاست جمهوری تجمع نمودند و به پلیس وارتش گرجستان شاخه های گل رز اهداء می کردند.
در روز افتتاح پارلمان این کشور و در حالی که شواردنادزه مشغول سخنرانی بود، مخالفان به رهبری ساکاشویلی، بدون مقاومت پلیس وارد پارلمان شده و مانع از تثبیت ائتلاف برای گرجستان نو در قدرت شدند.
سرانجام با موافقت مقامات روسی، شوارد نادزه مجبور به استعفا شد و انقلاب به اصطلاح گل رز به پیروزی رسید.
به طور کلی فرآیند عملیاتی شدن انقلاب گل رز در گرجستان موارد زیر را شامل می گردد:
- 1 تزریق کمک های مالی امریکا و غرب به مخالفان حکومت گرجستان
- 2 حمایت تبلیغاتی وسیع امریکا و غرب از ائتلاف تروئیکای گرجستان و جابجایی افکار عمومی
- 3 متهم نمودن نظام حاکم در گرجستان به فساد مالی، سیاسی و ناکارآمدی
- 4 افزایش انتظارات و مطالبات عمومی در جریان مبارزات انتخاباتی
- 5 متهم نمودن دولت گرجستان به تقلب در انتخابات
- 6 از پیش برنده اعلام نمودن جریان های متمایل به امریکا و غرب
- 7 درخواست باز شماری آراء و به رسمیت شناختن پیروزی مخالفان از طرف دولت
- 8 فراخوان مخالفان به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی
- 9 تصرف پارلمان و اماکن دولتی و به تعطیلی کشانیدن ادارات.
ب ) انقلاب نارنجی اوکراین
اوکراین بعد از فدراسیون روسیه بزرگترین کشور اروپایی است و در عرصه ژئوپلتیکی از موقعیتی منحصربه فرد برخوردار می باشد.
این کشور دارای موقعیت کلیدی در میان چند منطقه مهم یعنی اروپایی شرقی، قفقاز و خاورمیانه است و نفوذ امریکا در این کشور، از یک سو حلقه محاصره روسیه را تنگتر می نمود و ازسوی دیگر دستیابی امریکا به بازار منابع نفت و گاز منطقه را تسهیل می کرد.
کاخ سفید برای ساماندهی انقلاب رنگی در اوکراین تلاش مضاعفی را انجام داد به طوری که پس ازوقوع انقلاب نارنجی در این کشور، نیویورک تایمز فاش ساخت؛ بوش دست کم 65 میلیارد د لار برای این انقلاب سازماندهی شده خرج کرد.
در سال 2004 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری اوکراین، هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی نتوانستند حد نصاب لازم را در مرحله اول کسب نمایند. یانوکویچ نخست وزیر وقت و هوادار روسیه در دور 39 درصد آرا را به دست آوردند؛ / 39 درصد و ویکتور یوشچنکو نامزد مورد حمایت امریکا و غرب 22 / اول در نتیجه انتخابات به دور دوم کشیده شد.
در مرحله دوم بنا بر اعلام غیر رسمی، یانوکویچ پیروز شد. اما این نتیجه از سوی یوشچنکو و طرفدارانش مورد قبول قرارنگرفت و آنان دولت یانوکویچ را به تقلب در انتخابات متهم نمودند.
با اعلام نتیجه انتخابات جنبش پارا که از مدت ها قبل با حمایت مالی و تبلیغاتی امریکا سازماندهی شده بود با حضور در خیابان های کیف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند . متحصنین که تی شرت، بازو بند، کمربند و هد بند نارنجی بر تن داشتند و با خود پرچم های نارنجی حمل می کردند خواستار اعلام پیروزی
یوشچنکو از سوی کمیسیون انتخابات شدند. اما کمیسیون انتخابات پیروزی یانوکویچ را رسما اعلام نمود و بااصرار این کمیسیون پارلمان اوکراین نیز نتیجه انتخابات را به تصویب رسانید.
با اعلام نتیجه انتخابات از سوی پارلمان اوکراین، تظاهرکنندگان مانع ورود یانوکویچ به دفتر نخست وزیری شدند و کشور در شرایطی جنگ داخلی و تجزیه به دو بخش شرقی ( طرفداران یانوکویچ ) و بخش غربی ( به هواداری یوشچنکو ) قرار گرفت.
با فوق العاده شدن وضعیت کشور، پارلمان اوکراین در ر أی خودتجدید نظر کرد و اعلام نمود که در انتخابات تقلب صورت پذیرفته است و از رئیس جمهور کوچما درخواست کرد تا کمیسیون انتخابات را منحل کند.
با جانبداری وزیر دفاع از یوشچنکو، شرایط به سود غرب گرایان و افراد مورد حمایت امریکا تغییر کرد
در نتیجه دادگاه عالی اوکراین سرانجام در 7 دسامبر نتیجه انتخابات را باطل و تاریخ 26 دسامبر را برای برگزاری انتخابات مجدد اعلام نمود.
انتخابات مجدد در تاریخ 26 دسامبر و با حضور 12000 ناظر بین المللی برگزار گردید و یوشچنکو با52 درصد آرا را کسب نمود ورئیس جمهور این کشور شد.
فرآیند انقلاب نارنجی در اوکراین
- 1 تزریق کمک های مالی امریکا و غرب به مخالفان دولت اوکراین
- 2 انجام عملیات مشروعیت قهقرایی با متهم نمودن دولت اوکراین به خشونت، ترور مخالفان، فسادمالی، اداری و سیاسی
- 3 القاء ناکارآمدی دولت
- 4 تصویرسازی مطلوب از یوشچنکو و مخدوش نمودن چهره یانوکویچ توسط رسانه های امریکایی وغربی
- 5 جابجایی افکار عمومی از طریق پخش شایعه مسموم کردن یوشنچکو توسط دولت یانوکویچ

- 6 القاء تقلب در انتخابات توسط دولت
- 7 مخالفت با اعلام نتیجه انتخابات و فراخوان مخالفان به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی
- 8 انعکاس گسترده تحولات اوکراین توسط سی ان ان، بی بی سی و یورو نیوز و هدایت افکار عمومی در این کشور
- 9 بر هم زدن نظم و امنیت عمومی و اشغال اماکن دولتی.
ج ) انقلاب لاله های قرقیزستان
قرقیزستان اگر چه دارای منابع طبیعی نفت و گاز نمی باشد، اما به دلیل هم مرز بودن با چین و روسیه، دارای جایگاه و اهمیت استراتژیک است. حادثه یازده سپتامبر، قرقیزستان را بیش از پیش در کانون توجهات امریکا قرار داد. از این رو کاخ سفید درصدد جابجایی قدرت در این کشور و تثبیت موقعیت خود در قرقیزستان برآمد. در سال 2005 با رد صلاحیت نامزد های مخالف دولت در پارلمان جرقه های انقلابمخملی در این کشور زده شد.
پس از برگزاری دو مرحله انتخابات پارلمانی و اعلام نتیجه آن، دو مخالف عسگر آقایف، یعنی کولوف وزیر پیشین امنیت قرقیزستان از اهالی شمالی به همراه باقی اف نماینده بر کنار شده پارلمان از اهالیجنوب با یکدیگر متحد گردیدند.
با پیوستن خانم اتو نبایا نامزد رد صلاحیت شده انتخابات پارلمانی به صفوف مخالفان آقایف، شرایط برای انقلاب مخملی در این کشور فراهم گردید.
در چنین شرایطی اولین گام های انقلاب رنگی یا انقلاب گلی توسط جنبش مقاومت جوانان برداشته شد و در مناطق جنوبی قرقیزستان، معترضان سازماندهی شده تحت حمایت امریکا، با تجمع در میدان اصلی شهر اوش، فرودگاه و اماکن دولتی را به محاصره خود در آوردند.
دامنه اعتراضات توسط جنبش مذکور به سرعت به تمامی مناطق قرقیزستان سرایت نمود و در نتیجه مخالفان عسگر آقایف اماکن دولتی و دفتر ریاست جمهوری را در بیشکک به تصرف خود آوردند و خواستار کناره گیری وی شدند.
با متواری شدن آقایف جابجایی قدرت در این کشور با حمایت و ساماندهی امریکاصورت پذیرفت.
عسگر آقایف پس از فرار از کشور، استفن یانگ سفیر امریکا در قرقیزستان را عامل اصلی این انقلاب معرفی کرد
وی اظهار داشت: یک هفته قبل از وقوع این حوادث در شبکه جهانی اینترنت، نقشه این انقلابمنتشر شده بود. این نقشه را استفن یانگ تدوین کرده است و این انقلاب دقیقا همانند نقشه صورت گرفت.
در وقوع انقلاب لاله ای در قرقیزستان نقش بنیاد سوروس و اعطاء کمک های مالی کاخ سفید به مخالفان دولت این کشور عامل تعیین کننده ای بود. نهایتا این کمکها زمینه لازم را برای پیشبرد اهداف انقلاب رنگی فراهم ساخت.
جمع بندی
انقلابهای رنگی به عنوان پدیدهای جدید در عالم سیاست محصول و معلول هر دو دسته از عوامل درونزا و برونزای محرک تغییر سیاسی در جوامع هستند.
علاوه بر وجود مشکلات و نارساییهای داخلی درزمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و امنیتی، طراحیهای سازمان یافته بازیگران خارجی برای بهره برداریاز این نارسایی ها بر ضد حکومت حاکم و اقداماتی نظیر تجهیز و تقویت اپوزیسیون نقش مهمی درشکل گیری و اجرای انقلاب های رنگی دارد
. نمونه های این انقلاب ها در حوزه اتحاد جماهیر شوروی سابق بهویژه در دو جمهوری گرجستان و اوکراین به طور خاص موید نقش تاثیرگذار بازیگران خارجی در طراحی واجرای پروژه انقلاب ای رنگی در این کشورهاست.
انگیزه هدایت این قبیل انقلابها عمدتا ریشه در انگیزه ها و اهداف ژئوپولیتیکی کشورهای غربی و بویژه امریکا دارد. قرار گرفتن مناطق مهم پیرامون روسیه در مدار نفوذ غرب نیاز به روی کار آوردن دولت هایی روس گریز و غربگرا را در این مناطق دو چندان میسازد.
در شرایط عدم مشروعیت بین المللی اقدامات وتحرکاتی نظیر کودتا، مبادرت به انقلابهای رنگی میتواند راهکار مناسبی برای روی کار آوردن نیروهای غربگرا در کشورهای هدف باشد.
بر همین اساس از چندی پیش از وقوع انقلاب ارتباطات گسترده ای باسران اپوزیسیون در این کشورها برقرار گردید و نهایتا با تخصیص سرمایه ها و منابع مورد نیاز برای هدایت افکار عمومی داخلی این پروژه در فرصتی کوتاه محقق گردید.
به رغم اینکه دولتهای روی کار آمده از انقلابهای رنگی در کشورهایی چون گرجستان و اوکراین نتوانستند در زمینه حل و فصل مشکلات و معضلات داخلی کشورهای خود کارنامه قابل قبولی ارائه دهند اما هر دو دولت نقش موثری در تقویت نفوذ غرب در منطقه ایفا کردند و از همین جهت به تحقق نسبی ملاحظات بازیگران غربی حامی انقلابهای رنگی کمک فراوانی کردند
. از همین رو برخی کارشناسان توسعه و تعمیم مدل انقلاب های رنگی به مناطق و کشورهای دیگر را از جمله راهبردهای اصلی بازیگران غربی میدانند.
مقابله با این پروژه در کشورهای هدف از مجاری گوناگون قابل پیگیری است. علاوه بر شناخت طرحها وتدابیر بازیگران غربی تلاش برای برطرف ساختن واقعی مشکلات و نارساییهای داخلی در حوزههای مختلف جهت جلوگیری از مانور حامیان غربی انقلابهای رنگی روی آنها از جمله تمهیدات موثر برای جلوگیری از
وقوع این قبیل انقلاب هاست.

s

بپرس