اهل حق

لغت نامه دهخدا

اهل حق. [ اَ ل ِ ح َق ق ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )آن که پیرو حق است. || قومی که با حجت و برهان خود را بدانچه در پیش خدایشان حق است نسبت کنند. و آن اهل سنت و جماعت اند. ( از تعریفات جرجانی ).

اهل حق. [ اَ ل ِ ح َق ق ] ( اِخ ) نامی است که نُصَیریان یعنی علی اللهیان بخود دهند. نصیری. علی اللهی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

فره ای از غلات که آیین آنان اختلاطی است از اسلام ادیان ایران باستان ( زردشتی و مانوی ) یهودیت و مسیحیت . گروهی از کردان [ گوران ] و ایلهای مجاور آنان ( سنجابیها اهالی صحنه کرمانشاه دیه های اطراف هشتگرد قزوین بومهن و ورامین ) ازین فرقه اند
نامی است که نصیریان یعنی علی اللهیان بخود دهند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرقه های التقاطی معمولا اعتقاداتی از فرق منقرض شده را در خود جا داده اند. در برخی فرق شناخت اعتقادات فرقه التقاطی به علل مختلف مشکل می باشد؛ زیرا آراء و عقائد متضاد و مختلف در آن ارائه شده و یا بین سردمداران آن فرقه اختلاف است و یا ابهام در بیان عقائد وجود دارد. یکی از این فرق انحرافی و التقاطی فرقه ای به نام اهل حق است. به توضیحاتی در مورد این فرقه می پردازیم.
به هر حال آثار و افراد باقی مانده از غالیان و گزافه گویان قرن سوم اعتقادات نزدیکی با عقائد فرقه اهل حق داشته زیرا اعتقادات غلو آمیز در این دو قرن به شدت رواج می یابد. بنابراین باید پیشینه فرقه اهل حق را در قرن دوم و سوم جستجو کرد. قرن دوم و سوم برخی از ایرانیان و غالیان که در برابر دستگاه حکومت اموی و عباسی قیام می کردند و منطقه ای را زیر نفوذ خود قرار می دادند و معمولا اعتقادات کلی آنها شبیه به اهل حق و آیین یاری است، مانند فرقه مقنعیه و دروزیه و نصیریه و فرق صوفیه.
پیدایش فرقه اهل حق
جیحون آبادی از سران فرقه اهل حق خود تاریخچه این فرقه را به دوران امیرالمومنین علی ((علیه السّلام)) می رساند و معتقدند که از شخصی به نام نصیر که غلام حضرت امیرالمومنین علی ((علیه السّلام)) بوده متابعت می کنند. در کتابی از اهل حق در این باره گفته شده: ای والله به دین نصیر باشد در این راه راست صد خیر برای شما باشد در منابع معتبر شیعه فردی به نام نصیر از غلامان امیرالمومنین علی ((علیه السّلام)) ذکر نشده بلکه ابن حجر عسقلانی در کتاب الاصابه نصیر را غلام معاویه خوانده است. حسن بن علی طبری از عالمان تشیع در کتاب اسرار الامامه به فرقه نصیریه اشاره کرده و ایشان را تابع نصیر غلام امیرالمومنین (علیه السّلام) و محدوده زندگی این فرقه را در روستاهای بصره معرفی نموده و علت این عقیده را عدم تحمل نصیر از یکی از معجزات امیرالمومنین علی (علیه السّلام) عنوان کرده. جبرئیل بن شاذان (در کتاب فضائل) مطلبی شبیه مطلب اسرارالامامه بیان کرده ولی به جای نصیر نام قنبر غلام آن حضرت ضبط شده است بدون اینکه غلو کند و به عقیده باطل بگراید. به هر حال این حکایات هیچ ربطی به داستانی که جیحون آبادی نقل کرده ندارد و به همین دلیل پیشینه سازی فرقه اهل حق تا عصر امیرالمومنین علی (علیه السّلام) افسانه ای بیش نیست بلکه می توان گفت که تحریف و جعل ناشیانه ای برای فرقه سازی صورت گرفته است. در برخی کتب نیز فرقه نصیریه منسوب شخصی به نام نصیر شده و او فردی از اهالی زط است که قائل به الوهیت علی (علیه السّلام) شدند. امیرالمومنین علی (علیه السّلام) آنها را بعد از عدم پذیرش توبه نابود کرده ولی نصیر فرار کرد و این فرقه را تشکیل داد. این مطلب همانند داستان عبدالله بن سبا می باشد که قائل به الوهیت علی (علیه السّلام) شد و آن حضرت دستور قتل او را صادر کرد ولی با وساطت ابن عباس نجات پیدا کرد و در بصره تبعید شد و یا اینکه فرار کرد و بعد از شهادت امیرالمومنین علی (علیه السّلام) افکار باطل خود را ترویج داد. احتمال دارد مراد از نصیر، محمد بن نصیر نمیری از غالیان عصر امام هادی (علیه السّلام) و امام حسن عسگری (علیه السّلام) باشد. چنانکه برخی از نویسندگان معتقدند نصیریه پیروان محمد بن نصیر نمیری است. اعتقادات گزاف و اعمال وی متناسب با عقائد و اعمال فرقه اهل حق است چنانکه عده ای از بزرگان نیز بر این باورند که اهل حق از پیروان محمد بن نصیر می باشند.
گفتار دانشمندان
دانشمندان مختلفی در مورد این فرقه تحقیق نموده و اظهار نظر کرده اند. پطروشفسکی از نویسندگان روسی معتقد است که این فرقه برخی از تعالیم اسماعیلیه را حفظ کرده اند. باید توجه داشت که در برخی فرق اسماعیلیه نیز افرادی قائل به غلو و مبانی غیر منطقی در مورد خلقت و جهان آفرینش بودند که در فرقه اهل حق نیز از آن بحث به میان آمده. لازم است بدانیم که یکی از فرق اسماعیلیه نیز نصیریه نام دارد. برخی این اهل حق را فرقه خاصی از صوفیه می دانند و البته ریشه عقاید ایشان به عقاید ادیان ساختگی چون آئین زردشت و مزدک و مانی و بودا نزدیک است. عده ای نیز این فرقه را از غلات شیعه خوانده اند. ارنست رنان نصیریه را مصغر نصاری (مسیحیت کوچک) می داند. برخی از سران اهل حق نیز به این مطلب اعتراف کرده و خود را از بقایای مسیحیانی می دانند که پس از فتح ایران بر دین خود باقی ماندند وی این مطلب را به خانم لیدی شل وزیر مختار حکومت انگلیس در دوران ناصرالدین شاه گفته است.
اهل حق نزد سران و پیروان
...

[ویکی شیعه] أهلِ حَقّ، عنوان پیروان طریقتی مذهبی ـ عرفانی است با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات که در مواردی با اسلام مطابقت ندارند. این آیین که در میان طوایف کُرد، لُر و تُرک زبان پیروان بسیار دارد، در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، به سبب غلو در حق حضرت علی (ع) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد، اما با این همه، بعضی از مبادی آن را می توان در اعتقادات و سنت های فکری و فرهنگ عامه مردمان ساکن غرب ایران جست وجو کرد و رگه هایی از معتقدات ایرانی پیش از اسلام را نیز در آن یافت.
یارسان، نام دیگر پیروان این طریقت است. یارسان ایران، اکثرا در کرمانشاه، لرستان، آذربایجان شرقی، زنجان، همدان، تهران و حومه آن، خراسان و... و در خارج از ایران، در کشورهایی مانند ترکیه، عراق، آلبانی، افغانستان و سوریه زندگی می کنند. آثار آنان به زبان های کردی، لری و ترکی نوشته شده اما آنچه برای همه آنان حجت است آثار کردی است و آثار لری و ترکی در میان اهالی همان زبان‏ ها کاربرد دارند.
آنان به نوعی تناسخ معتقدند و باور دارند که خدا در بشر ظهور می کند. علی(ع) محل بروز ذات الهی و محمد(ص) مظهر صفات الهی است. مکان مقدس آن ها پردیور نام دارد که آن را هم رتبه کعبه می دانند. سرسپردگی، برگزاری مراسم در جمخانه، روزه غار، حرمت تراشیدن شارِب (سبیل)، اعتقاد به نذر و نیاز، برپایی آتش سر قبر میت در اولین شب درگذشتش و... از احکام و آداب ویژه آنان است. همچنین پاکی، راستی، نیستی و ردا، اصول چهارگانه اخلاقی آن ها است.

[ویکی اهل البیت] (اهل حق ) یا (علی اللهی ) یا (اهل نیاز) و یا (سرسپردگان ) از فرق غلاة شیعه محسوب می شود. گویند: اهل حق علی بن ابیطالب (علیه السلام ) را خدا می دانند. اما خودشان می گویند: (ما یکی از سلسله های تصوف و منتسب به امام علی (علیه السلام ) هستیم که وی را مظهر حق می دانیم و به همین دلیل خود را اهل حق نام نهاده ایم : نخستین تجلی نام و تمام در امام علی (علیه السلام ) صورت گرفت و دومین تجلی در سلطان اسحاق نوه امام موسی بن جعفر (علیه السلام ) ظاهر گشت ...). دستورات مذهبی و اجتماعی آنها همه باید منظوم باشد و اگر نه اعتبار ندارد.
معتقدات و آداب مذهبی این این فرقه عبارت است از:
۱- اصل روزه سالیانه و جشن خداوندگار؛ این روزه سه روز و سه شب طول می کشد. در پایان روز سوم یعنی شب چهارم با آداب ویژه ای روزه خود را افطار می کنند، این افطاریه را شام حق گویند که جشن خداوندگار نیز گفته می شود.
۲- اصل نیاز؛ هر یک از اهل حق باید در هر هفته یک بار و هر ماه یک بار و هر فصل یک بار و هر سال یک بار قربانی کند.
این قربانی بر حسب قدرت مالی و توانائی افراد می تواند گاو یا گوسفند و یا خروس و یا یک قرص نان و یا حتی یک دانه گردو باشد. این نیاز با مراسم ویژه ای انجام می شود.
۳- نماز را نخوانند و بجای آن نیاز دارند که همان مراسم قربانی است . نماز را نمی خوانند چون حضور قلب و آرامش خاطر کم حاصل می شود و لذا نماز بدون حضور قلب بی فایده است .
۴- تعدد زوجات و طلاق را حرام می دانند. مگر که زن یا مرد مرتکب خلافی شود.
۵- همه خوردنیها و نوشیدنیها را حلال دانند. گوشت خوک و شراب را روا دارند.

دانشنامه آزاد فارسی

اَهلِ حَق
(در تداول عامه: علی اللهیان) پیروان فرقه و آیینی با تمایلات خاص عرفانی، قائل به الوهیت امام علی (ع)، در شمار غُلات شیعه. این آیین به «مذهب حقیقت» نیز مشهور است و به همین دلیل پیروان آن «اهل حق» نامیده می شوند. نام دیگر پیرو این آیین «یار» است و از این رو اهل حق را «یارستان» یا با تخفیف، «یارسان» نیز گفته اند. آنان دوازده امام شیعه را می پذیرند و اصولاً شرایع گذشته و به ویژه اسلام را بر حق می دانند، اما حاصل و حقیقت آن ها را در مذهب خود جمع می بینند. در میان پیشوایان اهل حق همواره کسانی بوده اند که می کوشیده اند تا آداب عملی و اصول اعتقادی گروه را با آداب و عقاید شیعه سازگار و یکسان نمایند. این حرکت امروز قوّت و حرکت بیشتری گرفته، و در آثاری که از آنان منتشر می شود، بازتاب بیشتری یافته است. معتقدان این آیین که اغلب در غرب ایران و مناطق کردنشین عراق و ترکیه سکونت دارند، عقاید و آدابی خاص دارند. اعتقاد به حلول و تناسخ و تجسّد، سنگ بنای عقاید آن هاست. محققین را عقیده بر این است که عقاید مذهبی اهل حق آمیزه ای از آرای اسلامی و اندیشه های ایران باستان (زردشتی، مانوی و مهرپرستی) و نیز مسیحیت، اسماعیلیه، هندو و نحله های گنوسی است و احتمالاً این فرقه بازمانده ای از یک مکتب یا مذهب عرفانی ایرانی است که از عصر باستان تاکنون دوام داشته و با اندیشه های اسلامی درآمیخته است. یارسان محل اجتماع خود را جمع خانه (در تداول: جمخانه) می نامند که محور آداب دینی آن ها و از اهمیتی بسیار برخوردار است. برگزاری آیین سرسپردگی با آداب خاص آن در حضور یک «پیر» و یک «دلیل»، نام گذاری کودک، ازدواج، قربانی و شکرانه و نذر در آن صورت می پذیرد. آنان نماز نمی خوانند و حضور در جمخانه را جایگزین آن کرده اند. آنان روزۀ سه (یا شش) روزۀ مخصوص خود را دارند و روزۀ ماه صیام را حرام و ممنوع می دانند. سازمان دهی اهل حق و تعیین سلسله مراتب پیروان آن از سلطان اسحاق (قرن ۷ و ۸ق) برجای مانده و وی نقش بسیار مهمی در این فرقه دارد. وی محلّی به نام «پِردیوَر» را در قریۀ شیخان در اورامان کردستان بنا کرد و خود نیز در همان روستا درگذشت (احتمالاً ۷۹۸ق)، و در همان جا مدفون است. پِردیوَر حکم کعبه را بر یارسان دارد و مرکز روحانی اهل حق است تا آن جا که گفته شده است الهیت در آن حلول کرده است. سلطان اسحاق بعد از بناکردن آن اعلام کرد که حق در جامعۀ بشر ظهور کرده و آن، خود اوست و هرکه شایستگی دارد به زیارت او برود. در نظر اهل حق، به جز سلطان اسحاق، مهم ترین مظهر خداوند بر روی زمین حضرت علی (ع) است و در آثار اهل حق بر الوهیت آن حضرت تأکید بسیار شده است. اهل حق قائل به تناسخ اند و معتقدند که هرکس باید هزار یا هزار و یک «دون» در جهان بپیماید تا پاک شود. اهل حق شارب را معرّف مسلک خود می دانند و به دلیل قداستی که بر آن قائلند تراشیدن آن را گناهی بزرگ می پندارند تا آن جا که تارهای جداشدۀ آن را نیز نگهداری می کنند. مصرف مسکرات را حرام می دانند و به چله نشینی و عزلت گزینی اعتقاد ندارند بلکه آن را گناه می شمارند. به چهار رکن اخلاقی: پاکی، راستی، نیستی، و ردا (بخشش یا بردباری) اعتقاد دارند و آن ها را «ارکان» یا «چار رکن» می خوانند. کسانی را که در نظر آنان اهلیت نداشته باشند به جمخانه راه نمی دهند و اسرار فرقه را از دیگران مکتوم می دارند. آثار تأویل و باطنی گری در این فرقه به روشنی مشهود است و شاید به همین دلیل برخی بر تأثیر و اختلاط اسماعیلیه با آن تأکید کرده اند. کتاب مقدس یارسان، سرانجام، به گویش کردی گورانی است. اهل حق معمولاً خود را به دوازده خاندان یا «دوده» پیوند می دهند و گاه در اعتقادات و روش آنان تفاوت هایی دیده می شود. مرکز اصلی طوایف اهل حق تا قرن ۷ق در نواحی لرستان بود و از آن پس به مناطق کردستان و کرمانشاه منتقل شد و از زمان سلطان اسحاق عنصر کردی بر آن غلبه کرد. هم اکنون بعضی از طوایف کرد گوران و ایلات لک در منطقه قصر شیرین، سر پل ذهاب، کِرِند، صحنه، و دلفان و پشت کوه در لرستان و ترکمانان و عشایر غرب ایران از پیروان اهل حق اند. نیز در شهرهای هشتگرد (ساوجبلاغ)، منطقه رودهن و جاجرود و قسمت هایی از آذربایجان (در منطقۀ ایلخچی) پیروانی از این فرقه و آیین حضور دارند. موسیقی نزد اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است و دو کتاب موسیقی و عرفان در سنّت اهل حق و روح نغمات: موسیقی استاد الهی نوشتۀ ژان دورینگ ایران شناس فرانسوی در همین زمینه است. مسند ارشادی یکی از خاندان های اهل حق (خاندان شاه هیاسی) در این زمان با خانوادۀ «الهی» است و نورعلی الهی (۱۲۷۴ـ۱۳۵۳ش) که آرامگاهش در هشتگرد است و بنای یادبودی نیز بر آن ساخته شده است، دارای آثار و تألیفاتی است. نیز ← الهی، نورعلی؛ علوی ها

پیشنهاد کاربران

بپرس