ایست

/~ist/

مترادف ایست: توقف، درنگ، سکته، مکث، وقفه

معنی انگلیسی:
cessation, check, halt, park, stall, stand, standstill, stop, stoppage, letup

لغت نامه دهخدا

ایست. ( اِمص ) توقف. سکون. وقفه. مکث :
نیستشان از جست وجو یک لحظه ایست
از پی همْشان یکی دم ایست نیست.
مولوی.
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست.
سعدی.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - ایستادن توقف . ۲ - نقط. توقف . ۳ - فرمان توقف از طرف فرمانده بسربازان .

فرهنگ معین

[ انگ . ] ۱ - (شب جم . ) (اِ. ) ایستادن ، توقف . ۲ - نقطة توقف (موسیقی ). ۳ - فرمان توقف . ،~ بازرسی محل ایستادن مأموران که وظیفة بررسی و تفتیش را بر عهده دارند. ۴ - (اِمص . ) توقف ناگهانی قلب .

فرهنگ عمید

۱. = ایستادن
۲. (اسم، شبه جمله ) فرمانی که برای دستور توقف به کار می رود، بایست، بر جای خود بمان.
۳. (اسم، شبه جمله ) (نظامی ) فرمانی که برای توقف از طرف فرمانده به سربازان داده می شود.
۴. (اسم، شبه جمله ) فرمانی که مٲمور راهنمایی و رانندگی برای توقف به وسایل نقلیه می دهد.
۵. (اسم مصدر ) (پزشکی ) توقف عمل یکی از دستگاه های حیاتی بدن: ایست قلبی، ایست مغزی.
۶. (اسم مصدر ) توقف.

فرهنگستان زبان و ادب

{stop} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از گزینه های نوار ابزار (tool bar ) که برای متوقف کردن عمل درحالِ انجام به کار می رود

واژه نامه بختیاریکا

( ایست! (خطاب به حیوان) ) اِشتُو ( اِشدُو ) ؛ هَش
( ایست! ) واست! ( وا ستا ) ؛؛ مَرّو

دانشنامه عمومی

ایست (شرکت). ایست ( به انگلیسی: ESET ) یک شرکت امنیتی IT است که مقر آن در براتیسلاوا، جمهوری اسلواکی قرار دارد که در سال ۱۹۹۲ با ادغام دو شرکت خصوصی تأسیس شده است. این شرکت به عنوان موفق ترین شرکت اسلواکی در سال ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ انتخاب شده است.
ESET در بخش خصوصی برگزار شد و دفاتر شعبه در سن دیگو، ایالات متحده؛ مونترال، کانادا؛ بوینس آیرس، آرژانتین؛ سائو پائولو، برزیل؛ پراگ، جمهوری چک؛ کراکوف، لهستان؛ و سنگاپور دارد و همچنین توزیع کننده در بیش از ۱۸۰ کشور جهان است.
ESET محصولات آنتی ویروس مانند ESET NOD32 و ESET SMART SECURITY را ارائه می دهد.
عکس ایست (شرکت)

ایست (فیلم). ایست ( کره ای:  스톱; لاتین نویسی اصلاح شده:  Seutop ) فیلمی به نویسندگی و کارگردانی کیم کی - دوک محصول سال ۲۰۱۵ کره جنوبی - ژاپن است که نخستین بار در جشنواره بین المللی فیلم کارلووی واری در جمهوری چک به نمایش درآمد. [ ۱] [ ۲] این فیلم داستان زن و شوهر جوانی است که در جریان ذوب در راکتور هسته ای فوکوشیما ژاپن در معرض تشعشعات قرار گرفته اند.
• ایست در بانک اطلاعات اینترنتی فیلم ها ( IMDb )
• تریلر ایست
عکس ایست (فیلم)

ایست (نشان). نشان ایست یکی ازمهمترین نشان های بازدارنده یا انتظامی راهنمایی و رانندگی در سراسر دنیاست. این تابلو معمولاً در محل تقاطع هایی با ترافیک نرمال که نیاز به نصب چراغ راهنمایی و رانندگی نیست استفاده می شود. معمولاً خطی از پای تابلو ایست روی زمین کشیده می شود که به آن خط ایست گفته می شود. راننده هنگام مشاهده این تابلو باید قبل از خط ایست بایستد تا خودرویی که زودتر به تقاطع یا چهار راه رسیده حرکت کند و سپس به حرکت خود ادامه دهد. به عبارتی دیگر به هنگام مشاهده ی این تابلو حق تقدم با راننده ای است که زودتر به چهار راه رسیده یا نشان ایست بر سر راه او نیست. این نشان در امریکای شمالی بسیار رایج است بطوریکه در محل تقاطع تمامی کوچه ها می توان آن را مشاهده کرد. حداقل ایست به هنگام مشاهده ی این تابلو در امریکا 3 ثانیه است، سپس راننده با کسب اطمینان از وسایل نقلیه و افراد پیاده ی پیرامون خود به حرکت خود ادامه می دهد.
عکس ایست (نشان)عکس ایست (نشان)عکس ایست (نشان)عکس ایست (نشان)عکس ایست (نشان)عکس ایست (نشان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

ایست stop در موسیقی ، دکمه ای که یکی از رژیسترهای یک ارگ یا یکی از مانوآل ها را در برخی از انواع هارپسیکورد کنترل می کند، و امکان تغییر دادن کیفیت آوای ساز به شیوه های گوناگون را برای نوازنده فراهم می سازد.
نیز ←رژیستربندی

مترادف ها

stop (اسم)
ترک، تعلیق، نقطه، ایست، توقف، تکیه، ایستگاه

cessation (اسم)
متارکه، ایست، توقف، پایان، انقطاع

suspension (اسم)
متارکه، وقفه، تعلیق، ایست، توقف، تاخیر، تعطیل، بی تکلیفی، اندروایی، اویزانی، سوسپانسیون، اندروا، اویزش

interval (اسم)
وقفه، ایست، فاصله، فرجه، مدت، فترت، خلال

standstill (اسم)
وقفه، ایست، ثابت، تعطیل، بدون حرکت

stay (اسم)
ایست، مانع، حائل، توقف، تکیه، نقطه اتکاء، توقفگاه، عصاء

stand (اسم)
وضع، سه پایه، شهرت، ایست، پایه، مقام، توقف، بساط، دکه، موضع، ایستگاه، توقفگاه، میز کوچک، دکه دکان، جایگاه گواه در دادگاه، سکوب تماشاچیان مسابقات

halt (اسم)
سکته، ایست، مکی، درنگ

cease (اسم)
وقفه، ایست، توقف

close (اسم)
خاتمه، محوطه، ایست، توقف، پایان، جای محصور، انتها، بن بست

period (اسم)
حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی

timeout (اسم)
وقفه، ایست، فاصله، مهلت، تایم، ساعت غیبت کارگر

caesura (اسم)
وقفه، ایست

flag stop (اسم)
ایست، توقف

torpidity (اسم)
ایست، کرختی، حالت بیحالی، حالت سستی

stoppage (اسم)
جلوگیری، بازداشت، ایست، سد

avast! (صوت)
ایست، توقف کنید

whoa! (صوت)
ایست، امر به توقف دادن

فارسی به عربی

اقامة , تعلیق , توقف , فترة , کدر , وقف

پیشنهاد کاربران

وقفه
ایست، ایستایی ، ایستادن ، استاپ در انگلیسی ، استوانه ، استوار ، ستوان، ستون همه از یک ریشه است
همان " است" هم از همان ریشه است و شاید کلمه مادر باشد که این کلمات از آن زاییده شده است
به معنی ساکن. سکونتگاه خورشید
جایی که خورشید در می آید
ایست::مشرق. شرق

بپرس