ایل بختیاری

لغت نامه دهخدا

ایل بختیاری. [ ل ِ ب َ ] ( اِخ ) نام ایلی است از طایفه بختیاری ، که شامل طایفه هفت لنگ و طایفه چهارلنگ است و هر کدام دارای شعب مختلف میباشند. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان صص 72 - 87 شود.

فرهنگ فارسی

نام ایلی است از طایفه بختیاری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَخْتیاری ، از گروه های ایلی کوچنده و لُر زبان جنوب غربی ایران که اکنون بخش بزرگی از خانوارهای آن در نقاط ییلاقی و قشلاقی یکجانشین شده اند. براساس آمار ۱۳۷۷ش جمعیت کوچنده ایل ۱۷۴، ۱۸۳ نفر برابر با ۴۹۲، ۲۷خانوار بوده است .
درباره نام و خاستگاه بختیاری ها چند نظر وجود دارد، ولی همه پژوهشگران و مورخان بختیاری ها را لُر (ه م ) دانسته اند. براساس روایات افسانه ای ، لرها (کُردان ) را بازماندگان جوانانی تشکیل می دهند که به یاری جلاد ضحاک از چنگ او گریخته ، به کوهستان های زردکوه و کوه رنگ پناه بردند و خود را لر یعنی بیابانی خواندند و چون بخت با آن ها یاری کرده ، خود را «بخت یار» نامیدند. برخی براساس مشخصات جسمی و روحی و عادات ، آنها را ایرانی تبار می دانند. هوسه معتقد است که بختیاری ها از طایفه «اوکسین » هستند که اسکندر در ۳۳۰ق م در خوزستان (ایذه ) با آن ها جنگیده است . برخی تاریخ آنها را عقب تر برده ، و گفته اند که چون کیخسرو می خواست بر «آستیاژ» پیشدادی شاه ماد، یعنی عراق عجم و آذربایجان بشورد، این طایفه را از فارس به ماد آورد و گویا بعد از فتح ماد آن ها را در منطقه بالای اصفهان و خوزستان یورت و مسکن داد.طایفه «مارد»، از طایفه رشید و جنگجوی «سیت » یا «ساک » یا «تورانی » را نیز از اجداد بختیاری ها دانسته اند. این طایفه در ساحل دریای خزر سکنی داشته ، و چادرنشین بوده اند، و در بعضی از مناطق دیگر ایران ، از جمله در «آرمن » هم مسکن گزیده بوده اند. بعضی از مورخان از روی شباهت لفظی بختیاری با «باختری »، این طایفه را از اعقاب یونانیان می شمارند که در باختر (باکتریان ) سلطنت داشته اند و شباهت تام رقص بختیاری با رقص ملی یونانیان را دلیلی بر این انتساب دانسته اند. بعضی معتقدند که باختر تاریخی همان جایی است که اقوام بختیاری از دیرباز در آن ساکنند و نام خود را از محل سکونت جغرافیایی خود، باختر به معنای غرب ، گرفته اند. بعضی نیز نسبت این ایل را به ملوک آل بویه می رسانند و سر سلسله آن ها را عزالدوله بختیار (مق ۳۶۷ق ) می دانند، زیرا که قبل از او نامی در کتاب های تاریخی از بختیاری به چشم نمی خورد. ممکن است در زمان ملوک آل بویه جماعتی از این ایل به منطقه ای که بختیاری نامیده می شود، آمده ، و سکنی گزیده ، و به نام بختیاری معروف شده باشند
اعتقاد بختیاریان
بختیاری ها خود معتقدند که نام بختیاری مشتق از کلمه بختیاروند است . بختیار یکی از بزرگان لر بزرگ بوده که اولادش گروه متشکلی به نام بختیاروند پدید آوردند. این طایفه ظاهراً همین بهداروند (ه م ) کنونی ، و یکی از طوایف بزرگ بختیاری فعلی است . تا اوایل سده ۹ق /۱۵م نیز نامی از لر بختیاری در متون تاریخی و جغرافیایی دیده نمی شود. به اعتقاد فیلد ( چون نویسندگان کهن و حتی یاقوت (د ۶۲۶ق /۱۲۲۸م ) نامی از بختیاری نبرده اند، آنها به احتمال قوی بعدها و شاید در زمان تیمور (د ۸۰۸ق /۱۴۰۵م ) در ایران پیدا شده اند. معین الدین نطنزی در ۸۱۶ق /۱۴۱۳م از ظهور طوایف بختیاری چون آسترکی ، کوتوند، راکی ، جانکی و زلکی در زمان هزارسف (د ۵۴۸ق /۱۱۵۳م ) سخن می گوید. و از این زمان به بعد نام بختیاری در متون می آید. بدلیسی و اسکندربیک هر دو در سده ۱۱ق /۱۷م از لرهای بختیاری سخن گفته اند.
قلمرو و سرزمین
قلمرو ایل بختیاری با وسعت تقریبی ۵۰۰، ۷کم۲ در ناحیه ای بین استان های اصفهان و خوزستان واقع شده ، و از شمال به لرستان ، از مشرق به اصفهان و چهارمحال ، از جنوب به قلمرو ایلات لُر زبان کهگیلویه و بویر احمد و ایل ترک زبان قشقایی ، و از غرب به دشت خوزستان محدود است . کوه های مرکزی جبال زاگرس که از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد، از میان «خاک بختیاری » می گذرد و آن را به دو بخش کوهستانی (در شرق ) و جلگه ای (در غرب ) تقسیم می کند. بخش کوهستانی آن «ییلاق »، و بخش جلگه ای آن «گرمسیر» است و در نواحی مرکزی زاگرس چراگاههای این ایل قرار دارد.
سازمان اجتماعی
...

پیشنهاد کاربران

🔶نشر حداکثری🔶
( معرفی ایل زَلِکی ( زَلَقی ) )
باب زلکی یک باب از شاخه چهارلَنگ و ایل بختیاری و دسته لُر بزرگ و قوم لُر می باشد و دارای چهار طایفه بزرگ و تیره های بی شماری است.
به علت قدمت بالای ایل زلکی در طول تاریخ ساختار طایفه ای آن بارها تغییر کرده و به شکل امروزی نبوده.
...
[مشاهده متن کامل]

از قدیم تا کنون باب اصیل زلکی هم از نظر وسعت سرزمین و هم از نظر جمعیت و تعداد تیره یکی از بزرگترین باب های ایل بختیاری بوده است.
زلکی ها به گویش بختیاری تکلم می کنند و پوشش و فرهنگ آنها نیز مثل دیگر لرهای بختیاری است.
هر زلکی همیشه به ایرانی بودن و لُر بودن و بختیاری بودن و زلکی بودن خود افتخار می کند و حداقل نام ۱۵ پشت پدری خود را می داند و در آنها اسامی خانوادگی اصیل آریایی و ایرانی زیاد استفاده شده است.
طبق برخی از نسخ کتاب تاریخ گزیده مستوفی و منتخب التواریخ معینی و تذکره شیخ ورگمت در قرن ۴ تا ۸ هجری:
زلکی یکی از کهن ترین قبایل لُر بزرگ بوده که نام آن در کنار نام های آسترکی و راکی و. . . آمده است و طبق همین اسناد در سرزمین لُر قدمتی هزارساله دارد.
دمورگان در سفرنامه اش به ایران هنگام بازدید از زلکی ها گفته که این مردم شباهت زیادی به هخامنشیان دارند.
نام باستانی زلکی به معنی آتش و روشنایی است که برخی نیز برای این نام معنی کمیاب را هم آورده اند.
مردمان غیور و شجاع زلکی در طول تاریخ قوم لر در کنار دیگر برادران بختیاری خود در مقابل دشمنان رشادت های زیادی از خود نشان داده اند از جمله؛ جنگ با افغانها و با روس ها و با مغول ها و با قاجارها و با افشارها و دفاع مقدس و انقلاب مشروطه و. . . .
سیاست حکومت ها در بسیاری از دوره ها ایل زلکی را مثل دیگر لرها به حاشیه برده است.
در کنار شجاعت مردان و زنان غیور و نجیب زلکی وجود کوه های صعب العبور سبب شده که در گذشته هیچ بیگانه ای وارد بخش زلقی نشود.
زلکی ها در طول تاریخ هیچگاه زیر بار زور نرفته اند و در بسیاری از دوره ها به حکومت ها مالیات نداده اند.
از بزرگان نام آور زلکی می توان به علیمُراد شاه لیرکی بختیاری رقیب پرقدرت نادرشاه افشار اشاره کرد.
همچنین علیقُلی خان تاجمیری زلقی فاتح خمین و محلات و دلیجان و اراک و فراهان و خنداب و شازند و گلپایگان و خوانسار و میمه و کاشان و قم یکی دیگر از بزرگان ایل خوشنام زلکی است.
ضمناً ایل کهن و شریف زلکی به غیر از دو شخصیت مذکور در گذشته دارای بزرگان و خوانین و کلانتران و کدخدایان و سرداران بزرگ بسیاری بوده که نام آن بزرگ مردان همیشه در قلب ها زنده است.
در عهد صفویه که مردم انگشت شمار سواد داشتند شخصی به نام میرزااحمد زلقی کتب خطی را بازنویسی می کرد و نشان از وجود افراد با سواد زلکی در آن ایام دارد.
امروزه نیز ایل زلکی سرشار از انسان های موفق بسیاری در زمینه های علمی و هنری و سیاسی و ورزشی و نظامی در سطح کشور و خارج از� کشور است.
بخش پُربرکت و بکر زلقی سکونتگاه اصلی مردم زلکی است که در جنوب شهرستان الیگودرز_لرستان و مرکز سرزمین بختیاری قرار دارد و مرکز آن شهر الیگودرز است. وجود آبشارها و رودها و جنگل های بلوط و کوه ها و دره ها زیبایی خاصی به آن بخشیده این منطقه دارای پوشش گیاهی و جانوری فوق العاده ای است و کشاورزی و دامداری و پرورش ماهی و زنبورداری و. . . در آن رونق زیادی دارد. عدم وجود امکانات کافی باعث شده که مردم این بخش امروزه به شهرها و مناطق اطراف مهاجرت کنند.
بخش کهن و باستانی و پهناور زلقی دارای معادن و آثار باستانی بسیاری است همچنین از جاذبه های گردشگری آن می توان به امام زاده محمد ابن حسن، آبشار آب سفید، قبرستان تاریخی بَزنَوید، رود بختیاری، دریاچه تِمی و رشته کوه قالیکوه اشاره کرد.
محصولات کشاورزی این بخش عبارت است از گندم و نخود و برنج و بادام و. . . .
در حال حاضر آب شرب مناطقی از الیگودرز و خمین و گلپایگان و کاشان و قم از بخش زلقی تأمین می شود.
بخش زلقی شامل سه دهستان است و امروزه مردم زلکی به غیر از بخش حاصلخیز زلقی، در استان های لرستان و خوزستان و اصفهان و مرکزی و تهران و البرز و بختیاری و. . . سکونت دارند. در گذشته بخشی از مردم این ایل به مناطقی مانند استان های کرمان و ایلام و گیلان و خراسان و کشور افغانستان ( در فتح قلعه قندهار توسط بختیاری ها ) مهاجرت کردند یا تبعید شدند.
زَلِکی ها از قدیم در برخی از نقاط سرزمین بختیاری مالکیت هایی داشته اند از جمله منطقه بُربُرود در الیگودرز که در قدیم در یک دوره مالکان و ساکنان این منطقه زلکی ها شدند و سپس مجدداً به منطقه زَلَقی برگشتند.
از خصوصیات بارز ایل زلکی می توان به اتحاد و نجابت و شجاعت و غیرت و مهمان نوازی و خوش قبلی آنها اشاره کرد.
درود بر مردم اصیل و ریشه دار و سخت کوش زلکی که مانند ستاره ای در ایل بزرگ و نام آور بختیاری می درخشند.
تمام اطلاعات این مطلب براساس شواهد و واقعیات و اسناد و کتاب ها می باشد.
🔶نشر حداکثری🔶

باسلام
درحال حاظر بختیاری یک قوم هست وهرطایفه اش ادعای این راداره که یک ایل هست به عبارتی دیگر
اکنون به هرکدام ازطایفه هاایل گفته میشه ،
بکاربردن واژه ایل برای ( ( بختیاری ) ) واژه مناسبی
نیست.
باتَشکُر
سلام، وقت بخیر خدمت همه عزیزان.
*****طایفه بزرگ گشول*****
طایفه بزرگ گشول که یکی از طایفه های ایل چهار لنگ از قوم بختیاری محسوب می شود، کلمه گشول به معنای برادر ارزشمند و نیز خوش رفتار و شادمان تایید می شود. طایفه گشول در مهمان نوازی، اتحاد و برادری، برگزاری مجالس، کد خدا منشی، افراد سر شناس و کار آمد در سطح جهانی، کشوری، استانی، شهری، روستای و عشایری زبان زد همه طایفه ها قوم بختیاری هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

در قدیم محل سکونت طایفه در خوزستان و فریدونشهر بوده ولی هم اکنون طایفه گشول در همه جای کشور وحتی خارج از کشور نیز سکونت دارند.
همان گونه که در تمامی روستا ها به علت نبود آب برای کشاورزی، نبود شغل و منبع درآمد برای گذران امورات زندگی به شهرها برای کسب در آمد نقل مکان کرده اند. مردان و زنان طایفه نیز برای کسب در آمد و پیشرفت علمی و کاری به شهر ها آمدند و به امید خدا توانسته اند به جایگاه های علمی و کاری و سرمایه گذاری های نسبتا خوبی دست یابند به امید روزی که بتوانند در همه زمینه ها در جایگاه های خوب کشوری، در سطح بالا دست یابند و باعث افتخار خود و قوم غیور، شجاع و دلیر بختیاری شوند.
وبرای پیشرفت کشور تمام تلاش خود را انجام دهند. با سپاس رضا گشول، فرزند نورعلی گشول از طایفه بزرگ گشول.

بنا بر اسناد کهن مثل شرفنامه و تاریخ نطنزی
و همچنین گفتار خود بختیاری ها مثل سردار اسعد
بختیاری ها از کرد های شامات بودند که به این مناطق کوچ کردن
من یک بختیاری هستم و با افتخار خودمو فارس میدونم
*ممسنی*
روزگاری از ( دیناروند ) بختیاری هم بود
حالا شایدم ( محمد حسنی )
@Arya
ممسنی در اصل اسیاد ( محمد حسنی ) هستن
کوروش بختیاری بوده و متولد ایذه
راستی تو کتیبش نوشته:
( مو کوروش هدم )
شما میگید:
( مو کوروش هسم )
فعلا همین ممسنی دست قشقایی ها رو از پشت بسته حالا افتادید به جون ما؟
#ایل جاکی
منطقه ی کوهستانی #زاگرس در طول دوران تاریخی خود، هیچگاه خالی از سکنه نبوده ست و از طرف دیگر به دلیل موقعیت جغرافیایی، پدیده مهاجرت همواره در ترکیب نژادی و قومی و سیاسی آن نقشی پررنگ داشته است. زندگی ساکنان این منطقه به دلیل اقلیم، بر دو گونه ی یکجانشینی و کوچروی میگذشته است. هویت این ساکنان در طول سالیان دراز به صورتی پیوسته و متناسب با تغییرات جمعیتی و سیاسی همواره بازتعریف شده است. از این رو در طول تاریخ با نامها و هویت های متفاوت مواجه میشویم که با وجود تفاوتها به صورت پیوسته بوده و به گونه ای که میتوان هر هویت جدید را میراث دار گذشتگان دانست. اگر نخواهیم از بحث دور شویم باید با پرشی بلند خود را به اواخر دوران #ساسانی و اوایل دوران #اسلامی برسانیم. در این دوران با اقوام و قبایل کوچرویی مواجه هستیم که به صورت عام #کرد خوانده شده اند، کلمه کرد دراین زمانه هنوز هویت قومی نداشته و مراد ازآن نوع زندگی عشایری و معیشتِ مبتنی بر دامداری ست که به اقوام ایرانی کوچرو اطلاق میشده است. نام برخی از گروه های کوچروی #فارس در منابع دوران اسلامی آمده است. در قرن سوم هجری نام یکی از بزرگان قومی بر منطقه ای از زاگرس که اکنون #کهگیلویه خوانده میشود به یادگار مانده است هرچند لزومن مرزهای پسین با مرزهای نخستین آن منطبق نیست. با توجه به تغییرات ساختار سیاسی و قدرت در قرون اولیه اسلامی، ساکنان بومی زاگرس هویت خود را بارها بازتعریف کرده اند. از این رو با نامهای جدیدی چون کرد و #لر بعنوان یک هویت قومی جدید برای این ساکنان مواجه میشویم. درحدودهمین دوران نام خاندان #ابرک لور را بعنوان پیشقراول این هویت جدید ( هویت لری ) ، در تاریخ کهگیلویه میبینیم که همراه با حکومتی کوچک در منطقه، ساختاری سیاسی یافته است. در اوایل قرن ششم تغییری بزرگ در ساختار سیاسی و قدرت روی میدهد که طی آن حکومت محلی این خاندان از بین میرود وحکومتی به مراتب بزرگتر در زیر لوای نام #اتابکان لر بزرگ، بوجود می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

#حمداله مستوفی قزوینی در قرن هشتم راجع به ساختار ایلیاتی اتابکان لر بزگ یک گزارش ارزشمند میدهد، این گزارش بر دوبخش است: قسمت نخست به آمدن طوایفی کرد از #جبل السماق #سوریه و پیوستن آنها به #اتابک هزاراسپ اشاره میکند و در بخش دوم نام طوایفی مختلفی را آورده است. این گزارش مورد مناقشه است و همینجاست که نقش یک ویرگول پررنگ میشود زیرا محل آن روشن میکند که آیا این طوایف بومی منطقه بوده اند و طوایفی کرد از سوریه به آنان پیوسته اند؟یا این نامها که آمده، نام همان طوایف کردی ست که از #حلب و #شام به این منطقه آمده اند؟بگمان من بررسی نسخه های خطی برای رفع این مناقشه کارگشا خواهد بود هرچندکه راسیتش برای خود من چندان مهم نیست چون تغییری اساسی در موضوع ایجاد نمیکند!
تاریخ گزارش مستوفی ، قرن هشتم هجری ست اما در یک سند نویافته از پژوهشگر ارجمند، #دکترمهدی بیگدلی ، به نام #لربختیاری در قرن هفتم یعنی صد سال پیش از گزارش مستوفی اشاره شده است، هر چند که طبق گزارش مستوفی این طوایف هم دستکم از قرن هفتم در منطقه بوده اند، چرا که اتابک هزار اسپ در این قرن میزیسته است اما نکته در آن پیشوند لر است، یعنی بر فرض که اینها از سوریه آمده باشند با هویت لری آمده اند، اینجاست که گزارش #شهاب الدین عمری ذهن را به جاهای دیگر و گمانهای جدید میبرد. در این گزارش به رانده شدن لرهای سوریه توسط #ایوبیان و در همین دوران اشاره شده است، شاید اینها بازمانده همان لرهایی بوده اند که در جنگهای صلیبی شرکت داشته اند و سپس به موطن خود برگشته اند. به هر صورت هر گونه که بخوانیم و بدانیم ، توفیری در پیشینه ی ایرانی این طوایف ندارد اما روشن است که آنها دستکم از قرن ۷ در این منطقه و تحت اختیار اتابکان لر بزرگ سازمان ایلیاتی خود را داشته اند. در گزارش مستوفی به نام #جاکی اشاره شده ست و فعلن این قدیمیترین سندی ست که از این ساختار ایلی برای ما به یادگار مانده است. در همین گزارش با نامهای دیگری چون #ممسنی ، #آسترکی ، #بختیاری ، #لیراوی ، #جوانکی و. . . . هم برخورد میکنیم. هر چند که جزییات را نمیدانیم ، ما قاعدتن این ایلها باید تا قرن نهم که دوره فروپاشی اتابکان لربزرگست، در زیر حکومت آنان بوده باشند. با فروپاشی اتابکان و خلاقدرت ناشی از آن ، ضرورت در تشکیل ساختارهای قدرت جدید، در منطقه تحت سیطره آنان بود ه است. از این رو معادلات ایلی جدیدی که دیگر هویت لری آنها روشن ست ، شکل میگیرد. در این دوران که همزمان بوده با دوره حکومت #ترکمانان ( اواخر #تیموری، #قره قویونلو و #آق قوینلو ) و پس از آن، اوایل #صفویه است، آسترکی ها و لیراوی ها اولین ساختارهای جدید قدرت را در منطقه شکل میدهند که در تواریخ به آن اشاره شده است.
ادامه دارد. . .
۱۴۰۰/۰۲/۳۱
#مهدی خادمیان زیدونی
@kohgilo کانال

هروی، ابن بطوطه، مردوخ، هروی، احمد اقتداری و بهمن میرزا باستان شناس قوم باستانی ممسنی اتحادیه سکایی پارسی جنوب ایران را ریشه قوم لر به ویژه ایلات جنوب ایران می دانند. از ممسن های شهر کورا در سغد تا ماسین های شمال هند تا ممسن های حاکم ارگ زابل و ارگ بم تا به ارگ کلات و ممسنی های پارس تا تنگستان و ممسنی های بلاد شاپور تا ممسنی های کوه مزاری عمان تا ممسن های حبشه و جیبوتی یادگار ارتش کمبوجیه تا ممسن های نخارر یمن روزگار انوشیروان تا ممسنی های آلان، شامات و ممسنی های گرجستان یادگار انوشیروان تا شول های ممسنی گرگان و دربند قفقاز همه و همه حکومت های مرزی شاهی هخامنشی و ساسانی ممسنی ها در مرزهای فلات ایران بوده که در متون تاریخی آمده است. سرزمین ممسنی فارس زادگاه هخامنشیان و ساسانیان بوده و ۲۶ اثر هخامنشی از جمله آرامگاه چیش پیش و کورش اول تا کاخ لیدوما مقر و زادگاه هخامنشیان در ممسنی قرار دارند. نیرومند ترین و باستانی ترین و ترک ستیز ترین قوم ایران. در حالیکه بسیاری دیگر از ایلات لر هم با حکومت های حاکم همراه بودند و هم با ترکان روابط خوبی داشتند این کاید حسام الدین مکوندی و محمد ولی بیگ مکوندی ممسنی بود که قزلباشان را از جانکی بیرون کرد در پی اعزام مکوندها از جاوید ممسنی به پشت کوه کوهگیلویه و این ممسنی ها بودند که بارها با صفویه درگیر شدند و تنها در یک مورد ۳۷۰۰۰ خانوار ممسنی شیراز را به قصد سیستان ترک کردند به اعتراض به صفویه، نادرشاه ۳ بار در برابر ممسنی ها شکست خورد و برادر او در کوه خاجو سیستان به دست ممسنی های سیستانی کشته شد و پدر یا برادر آقا محمدخان قاجار در جنگ با ممسنی ها کشته شد و حامی بزرگ زندیه ممسنی های پارس، بلادشاپور و کرمان و سیستان بودند.
...
[مشاهده متن کامل]

ترک ستیزی ممسنی ها در تاریخ مشهور است و ترکان را از تبار غیر ایرانی می دانستند و این را مستقیم به قاجاریه می گفتند. متون صفوی و قاجار با همه دشمنی که با ممسنی ها داشته اند اما نوشته اند که ممسنی ها از ایرانیان قدیمند و افضل التواریخ نظامل الملک با اشاره به سپید دژ ممسنی و رستم و منوچهر پیشدادی نوشته است که این قلعه در یورت ایلات ممسنیست که از ایلات اصلی و حقیقی ایران هستند. متون مستشاران انگلیسی بارها از تاریخ شگفت انگیز جنگاواران ممسنی از اسکندر تا جنگ ایران و پرتغال به فرماندهی شاه قلی بیگ ممسنی و شاه زاده خلیل ممسنی نوشته اند و سیاست ممسن زدایی انگلستان باعث شورش ممسنی های تنگستان به رهبری رییسعلی دلواری از طایفه نیامتی ممسنی و ممسنی های سیستان و بلوچستان شد که در کتان کالبد شکافی سیاست انگلستان در ایران به آن اشاره شده است.
اولین بار پرچم مبارزه با استعمار بر ارگ سه کوهه زابل مقر فرمانروایی خاندان سرابندی ممسنی سیستانی حاکم سیستان و یادگار سپهبد گودرز پهلو برافراشته شد و همچنین ایل شهرکی ممسنی سیستانی حاکم ارگ بم یادگار سپهبد شهرک. . . روزگاری انگلیسیها از محمدرضاخان دوم سرابندی حاکم سیستان پرسیدند چه تباری داری و ایشان در جواب گفت از نسل ملک اژدر ممسنی هستم.
شهرک فرزند ساهان سپهسالار یزدگرد سوم و فرماندار بیشاپور و استخر که در جنگ بزرگی به همراه سپهسالار وهرز ممسنی اعراب بحرین را در جنوب ایران شکست دادند. ماهک برادر شهرک پس از شهرک فرماندار پارس ( بیشاپور و استخر ) بود. طوایف ممسنی سیستانی به طوایف پارسی وان سیستان مشهورند و یادگار دودمان سورن و سورن ها یادگار دودمان رستم از طایفه پارسی آمارد هستند که سرزمین آماردها در ممسنی فارس به تیرمردان مشهور بود آماردها حکومت سیستان را به عهده داشتند. بلوک رستم، زندان رستم، تیره زال، تنگ سام یادگار دودمان رستم در ممسنی فارس است. آتشکده میل اژدها ممسنی یادگار سورن های ممسنی سیستانیست.
هیچ کدام از ایلات لر و غیر لر تاریخ قوم باستانی ممسنی یادگار هخامنشیان و ساسانیان را ندارد و هیچ کدام از ایلات لر به اندازه ممسنی ها با حکومت های حاکم ایران از جمله ترکان نجنگیدند و دلیل تجزیه ممسنی همین بوده است که طوایف آن از کلات سیستان کهن تا زابل و بم تا نوبندهان فسا تا به داراب و جهرم تا ممسنی فارس و نوبندگان ممسنی تا تنگستان و باشت تا بلاد شاپور و دشت چرام کهگیلویه پراکنده بودند. تنها در کهگیلویه ۱۴ طایفه ممسنی مشهور به ۱۴ چریک ساکن بودند که در زمان صفوی فروپاشید. . . . کاخ پهلو کیانیان پارس و سپید دژ شاهنامه و بسیاری مناطق دیگر شاهنامه در ممسنی فارس قرار دارند. . . . جیمز موریه می گوید:تاریخ این قوم باستانی که مانع پیشروی اسکندر در سغد شدند انسان را ترغیب به دانستن می کند که امروزه ممسنی های فارس هنوز در یاد و سینه طوایف خود جنگ اسکندر را به یاد دارند. ممسنی جنگی نکرد که در آن پیروز نباشد از فتح قندهار توسط ممسنی های سیستان تا فتح هرمز با فرماندهی شاه قلی بیگ ممسنی، شاه زاده خلیل جاویدی، یوسف میرشکار، ملک شیر ممسنی، اسکندر بیگ ممسنی تا امیر احمدی جاویدی شهره به پهلوان جاوید تا شکست عثمانی توسط ۳۰۰۰ چریک ممسنی به فرماندهی شاهزاده خلیل از دودمان کایدان ( خوانین ) ایل جاوید ممسنی در گذرگاه ممسنی گرجستان که روزگاری دور انوشیروان بنانهاده بود تا جنگ رییسعلی دلواری ممسنی که پوزه انگلستان را به خاک ذلت مالید. ممسنی ها هیچ گاه وارد دستگاه و حکومت نشدند و دشمن خونین ترکان بودند و همچنان هستند. نادر شاه و آقا محمدخان بزرگترین ضربه را از ممسنی ها خوردند. ایلا جاوید ممسنی ریشه بسیاری از تیره هاییست که امروزه خود نام ایل را به دوش می کشند چون مکه وندی و سنجابی.
مردوخ همه لر بزرگ را ممسنی نامیده است.
همه رزم جویان ممسن تبار بمانند در صفحه روزگار
اتحادیه سکایی پارسی جنوب ایران و پراکنده در مرزهای هخامنشی و ساسانی.

قلمروبختیاری همیشه منطقه ای خودمختاربوده ودارای حکومتی مستقل ازحکومت مرکزی بوده اداره ی منطقه ی بختیاری بااینکه جزعی ازخاک ایران بودخارج ازحوزه حکومت مرکزی بوده جنگ وستیزهای بسیاری باحکومتهای مرکزی داشته
...
[مشاهده متن کامل]
اندبرخی ازکشورهای همسایه ازجمله استان قندهارافغانستان شهردهلی پایتخت هندوستان به دست آنهافتح شدامادربرابرهیچ شاهی ازایران سرتعظیم فرودنمی آوردندبختیاریها برخلاف سایرایلات خوددارای تشکیلات نظامی وحکومتی بوده اند یکی ازمعروف ترین حکمرانان بختیاری علیمرادشاه بختیاری سه سال بربختیاری سلطنت کرددرنهایت توسط نادرشاحکومتش برچیده شداین خودمختاری تااواخرحکومت قاجارادامه داشت اماهمیشه عاشق کشورشان ایران ودوستدارمردم ایران بوده اند

لر نام و حوزه ای جغرافیایی است و به طور کامل به معنای نژاد یا قوم خاصی نمی باشد ایل بختیاری یا بختیاری ها و یا مردمان بختیاری گروهی بزرگ از این مردم لر است مردمان لر به مرور زمان به اشتراکات زبانی و فرهنگی
...
[مشاهده متن کامل]
اجتماعی خاصی دست یافته اند و اختلافات فرهنگی و زبانی نیز آنانرا ازهم تا حدودی جدا می کند لرها تلفیقی از ساکنان اولیه ایران از اعقاب اقوامی مانند عیلامیان کاسیان و اریاییان مهاجر می باشند

ایلی بی ریاح. غیور. خونگرم. مهمان نواز و با احساس
بسیار ایل غیور و با غیرت و با حیا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس