باب الابواب

لغت نامه دهخدا

باب الابواب. [ بُل ْ اَب ْ ] ( ع اِ مرکب ) در درها. دروازه دروازه ها. || باصطلاح صوفیه سیر رجوعی اول مقامات توبه است که سالک از هر چه مانع وصول است از دنیی و عقبی اعراض نموده روی توجه به جانب حق آرد. ( از شرح گلشن راز از آنندراج ). در نزد متصوفه توبه را باب الابواب نامند. زیرا توبت و انابت نخستین دریست از درهائی که وسیله دخول بندگان درحضرات قرب بارگاه حضرت رب العزة میباشد، چنانکه در اصطلاحات الصوفیه کمال الدین ابی الغنائم مسطور است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). هو التوبة لانها اول مایدخل به العبد حضرة القرب من جناب الرب. ( تعریفات جرجانی ).

باب الابواب. [ بُل ْ اَب ْ ] ( اِخ ) جغرافیون عرب این نام را بشهر دربند واقع در دامنه های جبال قفقاز و ساحل غربی بحر خزر اطلاق نمایند و آنرا «الباب » نیز گویند. رجوع به دربند شود. ( قاموس الاعلام ترکی ج 2 ). و رجوع بلغات تاریخیه و جغرافیه ترکی ج 2 شود. دربند، و آن دربندیست به خزر.در بند شروان. ( از تاج العروس ماده دز ). باب الابواب ، دربند. ( المعرب جوالیقی ص 218 س 23 ). سرحدی است به ملک خزر و آن از محل انقطاع جبال از کیان تا دریای خزر سدی از سنگ و چوب و آهن و ارزیز کشیده اند و در میان سد بجهت آمدوشد قوافل که از ایران بترکستان یا از ترکستان بایران باشد دروازه کلان از آهن نصب نموده اند بوقت حاجت مرور قوافل نگهبانان پادشاه ایران آن دروازه را می گشایند و باز مقفل نمایند و این را دربند خزر هم میگویند. ( غیاث ) ( آنندراج ). و بسیار جای ها و دربند باب الابواب را بنا کرد [ انوشیروان ] بر آن سان که هنوز برجایست تا از تاختن ترکان بی بیم باشند، کمابیش بیست فرسنگ زمین است و هر جایگاه قایدی بپای کرد و پیش کسانی که اخبار ندانند چنانست که آن سد سکندر است و آنرا اصل نیست که سد سکندر نه بدین حدودست و هم از آهن و ارزیز است و از روی آمیخته است... ( مجمل التواریخ و القصص ص 76و 282 ). آنرا باب بدون اضافه و ابواب گویند و آن دربند یعنی در بند شروان است. باب الابواب شهری است به کنار دریای طبرستان که دریای خزر باشد و آن دریا به دیوار آن رسد و در وسط آن شهرلنگرگاه کشتیها است و در دو طرف ساحل دریا دو سد برآورده اند و در مدخل آن را پیچیده و بر دهانه زنجیره ای ممتد ساخته اند تا مانع ورود و خروج کشتی ها گردد مگر با اجازه و بدانجهت آنرا باب الابواب گفتند که دهانه های معبرهای کوه قبق ( قفقاز ) از آنجاست و بدانجا قلاع بسیار باشد، زیرا خزران از آن میگذشتند و مملکت ایران را غارت میکردند و بهمدان و موصل میرسیدند و چون انوشیروان به سطنت رسید دیوار از سنگ سخت و ارزیز بارتفاع 300 ذراع برآورد تا مانع ورود خزران شود و بدانجا نگهبانان گماشت. ( از معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ). اما بحر طبرستان که آنرا دریای گیلان و بحر گرگان و دریای باب الابواب و بحر خزر نیز خوانند. طول این دریا از مشرق تا به مغرب 260 فرسخ است و عرضش 200 فرسخ و این دریا از آبسکون امتداد یافته بطرف دیلم و طبرستان و باب الابواب و شروان و دیار خزر بگذرد و باز به سکون منتهی شود... ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 661 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نامی است که جغرافیون عرب به شهر [ در بند ] واقع در دامنه جبال قفقاز و ساحل غربی بحر خزر داده اند . آب دریا به دیوار آن می رسد و در وسط آن لنگر گاه کشتیها بود در دو طرف ساحل دو دیواره بر آورده و در مدخل آن زنجیری کشیده بودند تا مانع ورود و خروج کشتیها شود مگر با اجازه و به همین جهت آنرا باب الابواب نامیدند .
( اسم ) ۱ - دردها تدروازه دروازه ها ۲ - سیررجوعی اول مقامات توبه است که سالک از هر چه مانع وصول است - از دنیا و عقبی - اعراض کند و روی توجه بجانب حق آرد . توبه را باب الواب نامند زیرا توبت و انابت نخستین دریست از درهای که وسیله دخول بندگان درحضرت قرب بارگاه حضرت رب العزه میباشد .
در در ها دروازه دروازه ها

فرهنگ عمید

۱. در درها، دروازۀ دروازه ها.
۲. (تصوف ) توبه، که نخستین در است از درهایی که بنده از آن به سوی حق می رود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] باب ، یا باب الابواب ، یکی از مراتب عالی در حدود دین و تشکیلات دعوت اسماعیلیه است.این اصطلاح، پیش از فاطمیان هم کاربرد داشته ولی به خاطر سری بودن سازمان دعوت اسماعیلیه در آن دوره، معنای دقیقش مشخص نیست. در همه منابع اسماعیلی، باب می بایست یکی از عالم ترین افرادِ « دعوت هادیه »، با تقوا و صاحب صلاحیت اخلاقی باشد. مسئولیت اداره سازمان دعوت و همچنین تنظیم بعضی از سیاست های دعوت به عهده اوست. باب، رئیس اجرایی سازمان اسماعیلی بوده و به لحاظ رتبه پس از امام اسماعیلی قرار داشته است و در اصطلاح دینی آنان معادل داعی الدعات به کار می رفته است.
در دوره فاطمیان، معمولا مقام بابی و قاضی القضاتی در یک نفر جمع بوده و در غیر این صورت مرتبه باب پس از قاضی القضاة قرار داشته است. باب، در این دوره مسئول رساندن دعوت امام به حجت‏ها و عزل و نصب آنان و همچنین مسئول تهیه پیش نویس های مجالس الحکمة نیز بوده است. پس از دوره فاطمیان، مقام بابی اهمیت خودش را از دست داد به نحوی که؛ وظایف باب در شاخه مستعلوی-طیبی یک سری وظایف آرمانی بود و پس از انشعاب مستعلویان طیبی به شاخه های سلیمانی و داودی، داعی مطلق وظایف باب را انجام می داد. در نزاریان نیز به نحوی، حجت امام اسماعیلی جایگزین باب شد.
سازمان دعوت اسماعیلیه و وظایف مراتب یا حدود مختلف تشکیلات آن از وجوه بسیار مهم نهضت اسماعیلیه است. آثار اسماعیلی به طور کلی در این زمینه سکوت اختیار کرده اند، زیرا ماهیت دعوت اسماعیلی و خصومت بسیاری از امرا و حکام و علمای اهل سنت ایجاب می کرد که دعوت، همواره (به استثنای دوره فاطمی و در محدوده این دولت ) در نهایت اختفا به فعالیت پردازد. اما مطالعات جدید، مبتنی بر بسیاری از متون و نوشته های اسماعیلی، تا حدودی تشکیلات دعوت را در دوره های مختلف، به خصوص دوره فاطمیان، روشن کرده است.

[ویکی فقه] باب الابواب (ابهام زدایی). باب الابواب ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • باب الابواب (اسماعیلیه)، باب ، یا باب الابواب ، یکی از مراتب عالی در «حدود دین » و تشکیلات دعوت اسماعیلیه • باب الابواب (شهر دربند)، نام شهر دربند در دوره اسلامی، واقع در داغستان، در غرب دریای خزر، در ۲۶۱ کیلومتری شمال شهر باکو
...

[ویکی فقه] باب الابواب (اسماعیلیه). باب ، یا باب الابواب ، یکی از مراتب عالی در «حدود دین » و تشکیلات دعوت اسماعیلیه است.
سازمان دعوت اسماعیلیه و وظایف مراتب یا حدود مختلف تشکیلات آن از وجوه بسیار مهم نهضت اسماعیلیه است . آثار اسماعیلی به طور کلی در این زمینه سکوت اختیار کرده اند، زیرا ماهیت دعوت اسماعیلی و خصومت بسیاری از امرا و حکام و علمای اهل سنت ایجاب می کرد که دعوت ، همواره (به استثنای دوره فاطمی و در محدوده این دولت ) در نهایت اختفا به فعالیت پردازد. اما مطالعات جدید، مبتنی بر بسیاری از متون و نوشته های اسماعیلی ، تا حدودی تشکیلات دعوت را در دوره های مختلف ، به خصوص دوره فاطمی ، روشن کرده است .
معنای باب
اصطلاح باب در دوره پیش از فاطمیان نیز در میان اسماعیلیه که در آن زمان کاملاً پنهانی می زیستند، به کار برده می شده است ، ولی معنای دقیق آن معلوم نیست . در شمار اندکی از منابع اسماعیلی دوره فاطمی که از مراتب دعوت سخن رفته است ، واژه باب و گاهی باب الابواب ، درباره رئیس اجرائی سازمان دعوت که مقامی بلافاصله پس از امام بود، به کار رفته است .
مرتبه باب
در اصطلاح دینی اسماعیلیه ، مرتبه باب دقیقاً معادل اصطلاح رسمی «داعی الدعات » به کار رفته است و خود عنوان داعی الدعات که بارها در منابع غیراسماعیلی به کار رفته ، به ندرت در متون اسماعیلی دیده می شود. به عنوان نمونه ، بسیاری از مؤلفان اسماعیلی ، مؤید فی الدین شیرازی (د ۴۷۰ق /۱۰۷۸م ) را باب مستنصر فاطمی خوانده اند، حال آن که مورخان غیراسماعیلی از وی به عنوان داعی الدعات نام برده اند. گفتنی است که در بعضی از سجلات مستنصر بالله نیز که در ۴۶۱ق /۱۰۶۹م برای سلاطین صُلیحی به یمن ارسال شده ، اصطلاح داعی الدعات به صورت یک عنوان رسمی به مؤید فی الدین اطلاق شده است .
← در دوره فاطمی
...

[ویکی فقه] باب الابواب (شهر دربند). باب الابواب، نام شهر دربند در دوره اسلامی ، واقع در داغستان ، در غرب دریای خزر ، در ۲۶۱ کیلومتری شمال شهر باکو ، و یکی از معبر (دربند)های قدیم ورودی و خروجی بزرگ کوه های قفقاز می باشد.
← وجه تسمیه باب الابواب
← تاریخ بنای باب الابواب
← ویرانی در زمان هرمز
...

پیشنهاد کاربران

بپرس