باد شرطه

لغت نامه دهخدا

باد شرطه. [ دِ ش ُ طَ / طِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد شُرط. باد موافق :
با طبع مخالف چه کند دل که بسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی.
سعدی.
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را.
حافظ.
|| باد شمال شرقی. ( دِمزن ). رجوع به فرهنگ شعوری ج 1 ورق 190 ص آ، و باد شرط شود.

فرهنگ معین

(دِ شُ طِ ) (اِمر. ) باد مساعد برای کشتیرانی .

پیشنهاد کاربران

کَس مرادی
باد موافق کشتی های بادبانی، گاه از ساحل به دریاست و گاه از دریا به ساحل. جهت مشخصی ندارد، بادی که کشتی های بادبانی را به مقصد میرساند.
باد موافق ، بادی که کشتی شکسته در دریا را به ساحل حرکت دهد.
باد از لای أن در رفته
باد موافق
بادموسمی

بپرس