بادامک

/bAdAmak/

معنی انگلیسی:
cam, tonsil, camshaft, tonsillectomy, tappet

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

بادامک. [ م َ ] ( اِ مصغر ) مصغر بادام. بادام کوچک. || قسمی از بید ( صفصاف ) است که آنرا باندلس بی بُن یا ونبر یا ینبر خوانند و از آن زنبیل و طبق بافند. ( ابن البیطار ). نوعی از خِلاف. || قسمی سبزی صحرائی بهاره خوردنی که در آشها کنند. || بیماریی در ستور.

بادامک. [ م َ ] ( اِ مصغر ) نام نوعی درخت بادام که در اطراف کرج میروید . ( درختان جنگلی ساعی ج 1 ص 227 ). بارشین. جرگه. || گونه ای از بادام وحشی که در کوههای اطراف کرج در ارتفاعات 1400 گزی روید. ( درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36 ). درختچه ای است در دامنه های اطراف جاده طهران به کرج در «وردآورد» و «دره وردی » روید. ( درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36 ). رجوع به بادام و بادامچه شود. ( جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 227 ). || لوزه. ( واژه های نو فرهنگستان ).

بادامک. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان طهران در 36هزارگزی شمال باختری مرکز بخش و 5هزارگزی جنوب راه قزوین. آب و هوایش معتدل است و 250 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود کرج و محصولش غلات ، صیفی ، باغات و چغندرقند و شغل مردمش زراعت و گاوداری میباشد. دبستان دارد و از راه شوسه قزوین ماشین میرود. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ). نام قریه ای نزدیک طهران براه قزوین. در این قریه برای آخرین بار سپاهیان محمدعلی شاه از آزادیخواهان شکست یافتند و سردار محی و میرزاکریمخان درین قسمت سرداری سپاه آزادیخواهان داشتند.

بادامک.[ م َ ] ( اِخ ) دهی جزء بخش شهریار شهرستان طهران در 10هزارگزی باختر مرکز بخش ، سر راه علیشاه عوض بطهران. هوایش معتدل میباشد و 120 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات ، باغات ، حبوبات ، چغندرقند میباشد و شغل مردمش زراعت است. راهش ماشین رو است و پل آجری ازآثار قدیم دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

بادامک. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان افشاریه بخش آوج شهرستان قزوین در 45هزارگزی شمال خاوری مرکز بخش و 5هزارگزی راه عمومی. هوایش معتدل و 5 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

بادامک. [ م َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان کزاز سفلی بخش سربند شهرستان اراک در 41هزارگزی شمال باختر آستانه. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر دارای 363 تن سکنه. آبش از چشمه سار و محصولش غلات ، لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی قالیچه بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نوعی بادام وحشی که در کوههای اطراف کرج در ارتفاعات ۱۴٠٠ متری میروید بارشین جرگه بادامچه . ۲ - لوزه .
دهی از اراک

فرهنگ عمید

نوعی بادام وحشی با میوه های کوچک تر از بادام.

فرهنگستان زبان و ادب

[زیست شناسی] ← بادامک مغز
[زیست شناسی] ← لوزه 1

دانشنامه عمومی

بادامَک قطعه ای از یک سازوکار ویژه در اتصالات موتورها و دستگاه های مکانیکی است. کار بادامک تبدیل حرکت چرخشی به حرکت خطی است. [ ۱]
بادامک مانند دیسکی به شکل قلب های بیضوی یا دیگر شکل ها است و برای چرخش روی محوری قرار می گیرد. بادامک به هنگام چرخش به میلهٔ مستقیم برخورد می کند. این میله پیرو نام دارد. شکل بادامک تعیین کنندهٔ شیوهٔ حرکت پیرو است. پیروها به وسیله فنر پیش گذاری شده با بادامکها در تماس میباشند. بادامک ها را بیشتر بر پایهٔ شکل شان نام گذاری می کنند. [ ۱]
در موتورها، بادامک هایی که روی میل بادامک قرار دارند با برجستگی های خود هنگام چرخیدن، سوپاپ ها را می فشارند تا باز شوند، در حالی که فنرهای روی سوپاپ ها، آن ها را به موقعیت بسته بازمی گردانند. هنگامی که میل بادامک می چرخد، برجستگی ها متناسب با پیستون ها، سوپاپ ها را بالا و پایین می کنند. برای این منظور، رابطه مشخصی بین برجستگی بادامک ها و نحوه عملکرد موتور در سرعت های مختلف وجود دارد. [ ۲]
در خودروها بادامک ها میله های بلندی را که از بلوکِ موتور تا سرسیلندر امتداد پیدا کرده اند و به منظور فشردن بازوهای سوپاپ ها استفاده می شوند را به حرکت درمی آورند. [ ۳]
موتورهای دومیل بادامک دارای دو میل بادامک به ازای هر سرسیلندر هستند. موتورهای یک خط دارای دو میل بادامک و موتورهای V - شکل دارای چهار میل بادامک می باشند. [ ۴]
گونه های بادامک عبارتنداز: استوانه ای، بشقابی، بشکه ای، پلاتین، تراش، تفاضلی، دلکو، دورآرام تند، دوقطبی، رقاص، صفحه ای، قلبی، قلوه ای، گوی سان، لنگ، معکوس، معکوس کُن. [ ۱]
بادامک های صفحه ای یا دیسکی، به خاطر سادگی و حجم کم بسیار متداول هستند.
گفته شده که یونانی ها از سدهٔ سوم پیش از میلاد در دستگاه های آبریز خود با بادامک آشنا بوده اند. [ ۵] استفادهٔ میل بادامک نخستین بار در سال ۱۲۰۶ توسط بدیع الزمان جزری دانشمندی از شرق آناتولی، معرفی شد. وی از بادامک در طراحی دستگاه های خود هم چون ساعت آبی، و دستگاه های بالابر آب بهره گرفت. [ ۶] بعدها اروپاییان از سدهٔ چهاردهم میلادی با بادامک و کاربردهای آن آشنا شدند. [ ۷]
عکس بادامکعکس بادامک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بادامک (زیست شناسی). بادامَک (زیست شناسی)(amygdala)
(یا: آمیگدال) ناحیه ای بادامی شکل از مغز، در مجاورت هیپوکامپ. به قشر مخ می پیوندد. عهده دار تفکر آگاهانه و دارای نواحی کنترل کنندۀ عواطف است. بادامک محل تفسیر اطلاعات مرتبط با ترس است و پاسخ به ترس را برمی انگیزد. بیمارانی که آمیگدال آن ها تخریب شده است، احساس ترس نمی کنند. دانسته است که رویدادهای عاطفی آسان تر از رویدادهای خنثی به یاد آورده می شوند. در ۱۹۶۶، پژوهشگران امریکایی رابطۀ بین بادامک و به یادآوردن تصاویر عاطفی را نشان دادند. بادامک با به کارگیری تجربیات پیشین شخصی و با تعیین آن که رفتار فرد محل اعتماد و یا دوستانه است، ویژگی افراد ناآشنا را ارزیابی می کند. بنا به پژوهشی در ۱۹۸۸، مشخص شد افرادی که بادامک آن ها آسیب دیده است، قادر به یادآوری چنین مواردی نیستند.

بادامک (مکانیک). باداَمک (مکانیک)(cam)
بخشی از ماشین، برای تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی یا برعکس . در موتور اتومبیل ، بادامک های لبه ایبه صورت برجستگی های مدوری روی محوری با نام میل بادامک(میل سوپاپ) دیده می شوند. وقتی میل بادامک می چرخد، هر بادامک حرکت را به یک میل فشاری منتقل می کنند که باعث می شود سوپاپهای واقع در سیلندرها باز شوند. بادامک تختصفحه ای است که شیاری در سطح آن تعبیه شده است و موجب حرکت میل می شود. بادامک استوانه ای تعدادی شیار مورب و موازی دارد که بر اثر چرخش بادامک میل فشاری را به صورت رفت وبرگشتی به حرکت وادار می کند.

مترادف ها

tonsil (اسم)
لوزه، بادامک

فارسی به عربی

لوزة

پیشنهاد کاربران

افراد محلی بادامک را بامک تلفظ می کنند به معنای بام کوچک ودرواقع بادامک بام روستاهای شرق تویسرکان است

بپرس