باراندوز
لغت نامه دهخدا
باراندوز. [ اَ ] ( اِخ ) نام رودی که از کوه سرحدی جمال الدین سرچشمه گرفته بطرف شمال جاری میشود و از قریه باراندوز گذشته از ماشقان بطرف مشرق رفته شعبه ای از باغ شیرِنی ضمیمه آن شده در جیران وارد دریاچه ارومیه میشود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
باران دوز ( باران دوز ) باران. وهر کلمه ایی ران داشته باشد. تورکی است. مثل بادران. ایران. تهران. چمران. شیمران. مازندران دوز ( دوزمثل دوز و کلک. . حرف راست و حرف ناراست ) دوز یعنی راست درست. به نظر می
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
رسد به زمینهای هموار. . دوز گفته شده است. باران دوزیک کلمه ی تورکی است. مثل اسلان دوز ( اصلان دوز ) . گیلاندوز. اولدوز. بالدوز. سولدوز ( نام قدیمی نقده ) . دوزدوزان ( دوزدوزنناقلیق )
در پارسی " باران دژ " بوده که پس از چیرگی ترکان آلتایی و مغولان به ایران، واژه " دژ " در ترکی به " دوز " دگرگون و روی هم به معنای دژ و کلات بارانی می باشد .
نمونه های دیگر : شیردژ ( اصلاندوز ) ، روان دژ ( رواندوز ) و . . . .
نمونه های دیگر : شیردژ ( اصلاندوز ) ، روان دژ ( رواندوز ) و . . . .