بار عام

/bAre~Amm/

برابر پارسی: بار همگانی

لغت نامه دهخدا

بار عام. [ رِ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی ، مقابل بار خاص ، پذیرایی خصوصی. رجوع به «بار» شود : و آنروز بارعام بود. ( کلیله و دمنه ).
بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او
خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند.
خاقانی.
در نوبت بار عام دادن
باید همه شهر جام دادن.
نظامی.
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص بار عام نیست.
سعدی ( طیبات ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) اجاز. ورود بمجلس بزرگی یا جشنی را بهنگام دادن .

فرهنگ معین

(رِ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) اجازة ورود به همگان برای حضور در برابر شاه .

دانشنامه عمومی

بارِ عام رسمی است که در آن شاه و درباریان به گروهی از مردم اجازهٔ دیدار با شاه و دربار را می دهند. [ ۲]
برای بار یافتن بایستی از پیش درخواست شود که به این کار بارخواهی گفته می شود و شخصی که درخواستش پذیرفته شده باریاب نامیده می شود. در بسیاری از کتب نگاشته شده در مورد پادشاهان و در بار پادشاهان به دو نوع مجلس بار، بارعام و بار خاص اشاره شده است. بعضی از اعمال و آیین هایی که در دربار انجام می پذیرد مختص به بارعام هستند مانند روز مظالم یا همان داد خواهی که فقط در بارعام انجام می پذیرفت یا نوبتی زدن که به مناسبت های مختلف انجام می شده، در بارعام نیز به کار می رفته است. به عبارتی دیگر این دو مورد را می توان از زیر مجموعه های بارعام دانست. در ایران دوران پیش از اسلام، زن ها حق بارخواهی و باریابی داشتند. [ ۲]
«نماز بردن» گرامیداری و ارج گذاری و خم شدن یا به خاک افتادن به انگیزه ی ارج وآزرم نهادن در برابر شاه یا بزرگان دیگر است. [ ۳]
بوسه فرستادن نمادین با پشت دست که ایرانیان در باره ی فرادستان اجتماعی ( هازمانی ) انجام می دادند نیز بخشی از آیین دربار در زمان هخامنشیان بود. یونانیان آن را پروسکونسیس می نامیدند.
از کنش «نماز بردن» به بزرگان در ادبیات فارسی به کرّات یاد شده است. بوسهٔ ادب و نماز و گرامیداری از نشانه های آزرم یا احترام بسیار به شاه و درباریان است.
عکس بار عامعکس بار عام
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بار تود ( تود که واژه ی توده هم از آن گرفته شده ) به چمِ بارعام میباشد=بارتود
واژه امروزین ویستا در اوستایی به شکل *ویسْتَ vista و به معنای آگاه مطلع باخبر آمده است که ازریشه ویس ( =آگاهی ) ساخته شده و آم به معنای همگی یک واژه پارسی است که عرب آنرا عام مینویسد. ازینرو برای لغت publicity ( اعلان عمومی ) میتوان همتای ویستام ( ویستا=باخبر عام=همگی ) را ساخت که معنای آن آگاه ساختن عامه و یا خبررسانی به همگان است. واژه ویستا همخانواده با واژه پهلویک اَویستات avistāt است که امروزه به شکل استاد ( بسیارآگاه ) به کار میرود.
...
[مشاهده متن کامل]


*پیرس : فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی

بپرس