باروزه

لغت نامه دهخدا

باروزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) خوراک و قوت هرروزه باشد و ضروری. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مخفف بادروزه. قوت لایموت. ( فرهنگ نظام ). نان روزانه. ( دِمزن ). || مایحتاج هر روزه را نیز گویند از جامه و زیرجامه و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).جامه هرروزه. ( دِمزن ). مایحتاج هرروزه از خوراک و جامه و غیرهما. ( فرهنگ نظام ). رجوع به بادروزه و شعوری ج 1 ورق 191 شود. || نفقه روزانه. ( شعوری ج 1 ورق 191 ). || جامه کهنه را نیز گفته اند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( دِمزن ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) بادروزه
خوراک و قوت هر روزه

فرهنگ عمید

= بادروزه

پیشنهاد کاربران

بپرس