باریک اندام

/bArikandAm/

معنی انگلیسی:
slender, slight, slim, svelte

لغت نامه دهخدا

باریک اندام. [ اَ ] ( ص مرکب )آنکه اندامی لاغر و ظریف دارد طُلو. ضَمر. ضامر. ضامره. رجل مرهوف البدن ؛ مرد باریک اندام. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آنکه اندام باریک و ظریف دارد

فرهنگ عمید

لاغر، آن که اندامی لاغر و ظریف دارد.

جدول کلمات

نزار

مترادف ها

slight (صفت)
پست، خفیف، لاغر، کودن، ناچیز شماری، اندک، کم، جزئی، نحیف، صیقلی، قلیل، حقیر، باریک اندام

slim (صفت)
لاغر، نازک، خوش اندام، باریک اندام

slimpsy (صفت)
لاغر، نحیف، باریک اندام، زودشکن و بد ساخت

slimsy (صفت)
لاغر، نحیف، باریک اندام، زودشکن و بد ساخت

فارسی به عربی

اهانة , بسیط

پیشنهاد کاربران

بپرس