بازار کشیدن

لغت نامه دهخدا

بازار کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) هرزه گویی کردن. لاف زدن. ( ناظم الاطباء ). || بازار ترتیب دادن :
ز آب و گل تن مردم چو قلعه ای آراست
بشکل تنگ بمعنی چهار اسرار است
درو کشید به عنصر چهار بازاری
که رخت هر دو جهانش بچار بازار است.
میرخسرو ( از آنندراج ) ( فرهنگ ضیاء ).

فرهنگ فارسی

هرزه گویی کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس