بازیگری

/bAzigari/

معنی انگلیسی:
acting, histrionics, stage

لغت نامه دهخدا

بازیگری. [ گ َ ] ( حامص مرکب ) شعبده. بازی نمودن. چشم بندی. فریب :
به بازیگری تیر بازه ببست
چو شد غرقه پیکانش بگشاد دست.
فردوسی.
جهان بازیگری داند مکن با این جهان بازی
که درمانی بدام او اگر چه تیز پروازی.
ناصرخسرو.
درآمد ببازیگری ساختن
چو گردون به انگشتری باختن.
نظامی.
|| رقص. پای کوبی. رقاصی :
چو در زرد حله کنیزان مست
به بازیگری دست داده به دست.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
پس از سر یکی بزم کردند باز
ببازیگری می ده و چنگ ساز.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
بر آراسته قوس را مشتری
زحل در ترازو به بازیگری.
نظامی.
|| شوخی. بیهده. عبث :
مپندار کز بهر بازیگری است
سراپرده این چنین سرسری است.
نظامی.
|| شیطانی. شیطنت. ( یادداشت مؤلف ) :
گفتم این بازیگری با هر کسی چندین چراست
گفت بازیگر بود کودک که بازاری بود.
حقوری.

فرهنگ فارسی

شعبده بازی نمودن

فرهنگ عمید

شغل و عمل بازیگر.

فرهنگستان زبان و ادب

{acting} [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] عمل و حرفۀ بازیگر

دانشنامه عمومی

بازیگری هنری است که در آن بازیگر با استفاده از تکنیک ها و حالات حسی خاص، به بازآفرینی یک شخصیت می پردازد. این شخصیت توسط نویسندهٔ فیلمنامه نگاشته می شود و بازآفرینی مذکور توسط بازیگر و پس از تحلیل کامل فیلمنامه صورت می پذیرد. از استادان به نام بازیگری می توان از کنستانتین استانیسلاوسکی، لی استراسبرگ، استلا آدلر و سنفورد مایزنر نام برد.
استانیسلاوسکی در تعریف بازیگری می گوید: بازیگر باید با حقیقت و با ایمان به آن چیزی که در صحنه انجام می دهد در تماشاگر نفوذ کند. بازیگر برای بیدار کردن احساس ایمان تماشاگر به آنچه که روی صحنه باید صادقانه و طبیعی باشد، به «حقیقت» احتیاج دارد. حتی اگر این حقیقت را تجسم به وجود آورده باشد، طوری که شخص بتواند به آن ایمان بیاورد و با آن زندگی کند.
پیتر بروک می گوید: «بازیگری عبارت است از نمایش یا اجرای عملی ویژه روی صحنه. تظاهر کردن، بازآفریدن، تجسم بخشیدن و بازی کردن نقش مثلا در یک نمایش. »[ ۱]
استلا آدلر در تعریف بازیگری می گوید:
بازیگری پاسخی خلاقه و آکنده از پویایی به محرک ها، در شرایط یک زندگی فرضی است که به شیوهٔ زندگی شخصیت و محیط او، زمان و مکانی که در آن زندگی می کند به گونه ای که افکار و عواطف مورد نظر را به تماشاگر منتقل کند، وفادار است. [ ۲]
متد ( به انگلیسی Method )
اساس و محور این سبک از بازیگری اکسپرسیونیسم است. [ ۳] ویوپوینت ( به انگلیسی Viewpoints ) تولد دوباره اکسپرسیونیسم با متد آن بوگارت ( Anne Bogart ) رقم خورد. آن بوگارت یکی از خلاق ترین کارگردانان تئاتر امروز در آمریکاست. سبک ویوپوینت یکی از متدهای آن بوگارت است، که به متد «ویوپوینت» و «کامپوزیشن» تقسیم می شود. امروزه در دانشگاه های سراسر آمریکا نیز این متد ارائه می شوند.
اساس این سبک از بازیگری رئالیسم است.
بازیگری متد که برخی آن را به بازیگری شیوه دار یا شیوه گرا و بازیگری اسلوب دار ترجمه کرده اند روشی از بازیگری است که در اکتورزاستودیو بزرگ ترین مؤسسه آموزش بازیگری جهان تدریس می شود. بازیگرانی چون دنیل دی - لوئیس، مارلون براندو، ال پوچینو، داستین هافمن، رابرت دنیرو، مریل استریپ، فی داناوی، وارن بیتی، پل نیومنو بسیاری دیگر از بازیگران مشهور جهان در اکتورزاستدیو آموزش دیده اند. [ ۴]
سالها قبل از تشکیل اکتورزاستودیو، سنفرد می نر یکی دیگر از پیشگامان تئاتر مدرن آمریکا که با روش استانیسلاوسکی آشنا بود، به یک مؤسسه آموزش تئاتر در نیویورک که نی بر هود پلی هوس نام داشت، پیوست و ضمن تدریس روش استانیسلاوسکی، به تدریج با افزودن تجربیات و نظرات خود به آن، نگرش دیگری از بازیگر متد را ارائه داد که در میان بازیگران سرشناس طرفداران بسیاری پیدا کرد، نی بر هود پلی هوس قبلاً به عنوان تئاتر «خارج برادوی» ( به انگلیسی: Broadway Theatre ) که مکانی برای اجرای تئاترهای تجربی و غیر واقع گرا بود شهرت بسیار داشت ولی از سال ۱۹۲۸، پس از متوقف کردن کارهای اجرایی، منحصراب به صورت مؤسسه آموزش تئاتر درآمد، سنفرد می نر در سال ۱۹۳۵ به عنوان استاد بازیگری شروع به همکاری با این مؤسسه کرد که این همکاری پنجاه و پنج سال ادامه یافت و در نتیجه نام این مؤسسه با نام وی گرده خورد. در میان فارغ التحصیلان این مؤسسه آموزشی نام افرادی چون تونی راندل، گریگوری پک، استیو مک کویین، سیدنی پولاک، دیود ممت، رابرت دووال، جوآن وودوارد، الی والاش و … به چشم می خورد.
عکس بازیگریعکس بازیگری
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

acting (اسم)
بازیگری، کفیل، فعالیت، ایفای نمایش، کاری، جدیت

پیشنهاد کاربران

به ایفای نقش در تأتر، سینماوتلویزیون�بازیگری� می گویندنقش ها در برگیرنده ی کنش هاوواکنش ها، ژست ها، تغییر حالت های چهره، تغییر رفتار، تغییر لحن است
بازیگری ( Acting )
ایفای نقش شخصیتی در فیلم ، از خلال کنش ها و واکنش ها ، ژست ها ، تغییر حالت های چهره ، تغییر رفتار و تغییر لحن گفتار را ، بازیگری گویند.
تاثیر هنرهای پیشین بر بازیگری
نقاشی
...
[مشاهده متن کامل]

اگر چه نقاشی در ذات خود دارای خصلتی ایستا و ساکن است ، ولی از یک نظر با هنر فیلم ارتباط دارد ، یعنی تصویر نگاری از انسان. از نقاشی پرتره ها ، مهم ترین درس بازیگری جلوی دوربین ، یعنی بیان عواطف از طریق نگاه را می توان دریافت.


آن موقع که هنوز دوربین عکاسی و فیلم برداری اختراع نشده بود ، مدل های نقاشی نخستین بازیگران صامت در عرصه هنرهای تصویری بودند. آنها می بایست به وسیله نگاه ، حالات چهره ، نوع ایستادن یا نشستن ، حالات دست ها و خلاصه به وسیله تمام آن چیزهایی که یک بازیگر برای بازی جلوی دوربین ، به آن متوسل می شود ، عواطف و احساسات خود را منتقل می کردند. درواقع بازیگر ، در صحنه هایی که باید طی چند لحظه حالتی را به خود بگیرد و هیچ حرکتی نکند نیز ، همین کار مدل های نقاشی را انجام می دهد.
« تصویر اول از سمت چپ ، تصویری است از تابلوی معروف مونالیزا ( لبخند ژکوند ) ، که توسط لئوناردو داوینچی کشیده شده. صورت ، نگاه ، حالت چهره و نوع قرار گرفتن دست ها ی این زن در این تابلو ، به خوبی دربرگیرنده احساسات متفاوت اوست. تصویر دوم نیز ، نمایی از فیلم مصاعب ژاندارک ( 1928 - The Passion of Joan of Arc ) ، ساخته کارل تئودور درایر ( Carl Theodor Dreyer ) است. چهره ژان که در انتظار اعدام خود به وسیله آتش است ، به خوبی همانند یک پرتره ، بیانگر احساسات او در این لحظات است. »
عکاسی
عکاسی زمینه بازیگری برای دوربین را فراهم کرد ، اینکه آدم به عنوان سوژه های فتوژنیک ( جذاب برای تصویر ) ، می تواند عکس برداری شود. بر خلاف مدل های نقاشی ، هر کس کافی است ظرف چند ثانیه ژست و حالتی به خود بگیرد تا از او عکس گرفته شود. او می تواند در ژست و حالتی که می گیرد به نوعی احساساتش را نیز بروز دهد.
پیش از عکاسی ، هنر تئاتر وجود داشت و شاید فکر کنیم که چرا باید عکاسی زمینه ساز بازی برای دوربین باشد. ، زیرا عکاسی چیز جدیدی با خود آورد ، آدمی که جلوی دوربین نشسته موجودی زنده است ، ولی عکسش قالبی است از نور که روی کاغذ چاپ می شود. این شخص می تواند بدون آنکه نیازی به برون فکنی از نوع تئاتری داشته باشد ( زیرا در تئاتر تماشاگران در فاصله نسبتا دوری از بازیگران نشسته اند و تماشاگران آنقدر بر نگاه و حالات چهره بازیگران مسلط نیستند ، به همین خاطر ، بازیگران تئاتر باید به رفتارها و ژست های خود شدت بیشتری ببخشند ، اصطلاحا برون فکنی ، تا احساساتشان را بروز دهند. ) ، در خود فرو برود تا دوربین به او نزدیک شود و در فاصله ای مناسب از او تصویر بگیرد. از طرف دیگر در نقاشی و عکاسی ، شخصیت ها از دنیای واقعی و سه بعدی می آیند تا به تصویری دو بعدی در قاب ، یا قاب یک تابلو ، یا قاب یک عکس ، بدل شوند و از این جهت شباهت زیادی به فیلم دارند ، و تمام عناصری که برای خلق تصویر و عمق بخشیدن به آن در یک تابلوی نقاشی یا در یک قاب عکس ، مورد نیاز است در فیلم نیز مورد نیاز است.
تئاتر
نمایش های صحنه ای یا اصطلاحا تئاتر ، در آغاز تاریخ سینما بر روی این هنر جدید بسیار تاثیر گذاشت. برخی فیلم های اولیه فیلم هایی بودند که در آن از یک نمایش ، فیلم گرفته شده بود. در این حالت دوربین را در فاصله مناسبی از صحنه قرار می دادند و بدون اینکه دوربین هیچ حرکتی داشته باشد ، از صحنه فیلم می گرفتند. همچنین اولین بازیگران سینما ، بازیگران عرصه تئاتر بودند و نوع بازی جلوی دوربین ، همان نوع بازی های تئاتری بود. بعدها سبک بازیگری برای فیلم تغییر کرد و سبک بازیگری مختص سینما و هنر فیلم به دست آمد. امروزه هم بسیاری از بازیگران فیلم ها از تئاتر جذب سینما می شوند. به همین جهت ، بسیاری تئاتر و سینما را از یک جنس می دانند ، ولی تئاتر و سینما و نوع بازی در صحنه تئاتر با نوع بازی در برابر دوربین با وجود شباهت ها و برخی اصول مشترکی که با یکدیگر دارند ، عملا متفاوت از هم هستند.
بازیگری در سینما ، بر خلاف تئاتر که در آن بازیگر مستقیما با تماشاگر روبه روست ، از طریق حضور در برابر دوربین و به مدد تمهیداتی چون تدوین ، لبه صدا و امکانات دیگری صورت می گیرد که بر بازی بازیگر اثر خاصی می گذارد و ممکن است ، آن را تقویت و در مواردی تضعیف کند.
در سینما ، صحنه ها نما به نما فیلم برداری می شوند و حتی گاهی نماهایی که پشت سر هم فیلم برداری می شوند ، به همان ترتیبی که قرار است نمایش داده شوند ، نیستند ، بر خلاف تئاتر ، که بازیگران بازی پیوسته ای دارند که دارای همان ترتیب داستانی نمایش نامه است.
همچنین گاهی برای رسیدن به بازی مورد نظر کارگردان ، ممکن است ، یک نما پس از چند برداشت به نتیجه مطلوب برسد و مورد قبول واقع شود ، در حالی که در تئاتر امکان دوم برای بازیگر وجود ندارد. همه این مسائل موجب می شود که بازی بازیگر برای یک فیلم از حالت یکپارچه بازی تئاتری دور شود. در واقع این تکه تکه شدن بازی بازیگر ، مشکلات زیادی برای بازیگر ایجاد می کند و روی بازی او اثر می گذارد ، زیرا موجب می شود تا بازیگر نیز ، تداوم احساسی اش را از دست بدهد و برای رسیدن به احساس هر صحنه ، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، اما از طرف دیگر ، این مسئله یک فایده مهم دارد و آن این است که ، می توان بین برداشت های مختلف بهترین برداشت را انتخاب کرد و همچنین ، اشتباهات بازیگران را جبران کرد.
در سینما ، بازیگر باید جلوی دوربین بازی کند و معمولا فاصله چندانی با دوربین ندارد ، در نتیجه کوچکترین حرکت او برای بیننده محسوس است ، میکروفن های حساس هم قادرند آهسته ترین نجواهای او را ضبط کنند ، به این ترتیب در سینما شیوه به کار گیری بدن ، به ویژه اجزای صورت و صدا ، به شکلی مشابه نحوه بازی در تئاتر منت . . .

بپرس