باغبانان

لغت نامه دهخدا

باغبانان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن که در 7 هزارگزی باختر فومن و 2 هزارگزی راه فرعی لولمان به ماکلوان در جلگه واقع است. ناحیه ای است معتدل و مرطوب با 530 سکنه و آب آن ازماسوله رودخان تأمین میشود. محصول عمده آن برنج وتوتون و سیگار و مختصری ابریشم و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

باغبانان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان شهرستان هروآباد که در 22 هزارگزی شمال آغ کند و 13 هزارگزی راه شوسه هروآباد به میانه واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با168 سکنه و آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و سر درختی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی و راهش مالرو است ، دو ده در دو محل بفاصله یک هزارگز بنام باغبانان بالا و پایین معروف است. سکنه باغبانان پائین 68 نفر میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

باغبانان. ( اِخ ) دهی است از دهستان کریت بخش پاپی شهرستان خرم آباد که در 45 هزارگزی باختر ایستگاه راه آهن سپیددشت در جلگه واقع است. ناحیه ای است معتدل با 40تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است. ساکنین آن از طایفه پاپی هستند و برای تعلیف احشام ییلاق و قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی از خرم آباد

پیشنهاد کاربران

بپرس