بایسنقر میرزا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بایسنقر میرزا (ابهام زدایی). بایسنقر میرزا ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • بایسنقر میرزا (فرزند شاهرخ)، فرزند شاهرخ پسر تیمور، امیرزاده ی نامور و هنرپرور گورکانی• بایسنقر میرزا (نواده تیمور گورکانی)، یکی از نوادگان تیمور گورکانی و از امیران ماوراءالنهر
...

[ویکی فقه] بایسنقر میرزا (فرزند شاهرخ). بایسنقر میرزا فرزند شاهرخ پسر تیمور، امیرزاده ی نامور و هنرپرور گورکانی بوده است .
جایگاه او در زندگی و پس از مرگ (۷۹۹-۷ جمادی اول ۸۳۷ق /۱۳۹۷-۲۰ دسامبر ۱۴۳۳م ) چنان بود که - با آنکه به مرتبه ولیعهدی شاهرخ نرسید - تاریخ نویسان از وی با عنوان ها و القابی چون پادشاه ، سلطان ، غیاث الدین و الدنیا، و غیاث السلطنه یاد کرده ، و او را به سبب داشتن منش های پسندیده به شیوه ای گزافه آمیز ستوده اند.
زندگی سیاسی
بایسنقر میرزا در زندگی کوتاه مدت خود نقش مهمی در کار مملکت داری برعهده داشت . او سومین پسر از ۷ پسر شاهرخ بود و هنگام به پادشاهی رسیدن پدرش تنها ۸ سال داشت . در ۸۱۳ق /۱۴۱۰م که شاهرخ از هرات برای سرکوب شورش ماوراءالنهر بدانجا لشکر کشید، بایسنقر را در هرات به جای خود نشاند. بدین سان ، او از ۱۴ سالگی وارد میدان کشورداری شد. در ۸۱۷ق شاهرخ او را به حکومت تمامی خراسان و بخش های شرقی آن برگزید. پس از طغیان امیرزاده بایقرا (۸۱۸ق /۱۴۱۵م ) و تصرف شیراز و گسترش آشوب در فارس و کاشان و قم ، شاهرخ خود عازم شیراز شد و به امیرزادگان دیگر از جمله بایسنقر دستور داد با سپاهیان خود به سرکوب بایقرا روند. چون شیراز به محاصره درآمد، بایقرا ناچار به بایسنقرمیرزا متوسل شد و با پایمردی او موردبخشش شاهرخ قرار گرفت و آشوبی که می رفت خاندان تیمور را در یک جنگ خانگی درگیر کند، فرونشست . در ۸۱۹ق بایسنقر میرزا به سِمت پراهمیت «امیر دیوان » منصوب شد. برگزیدن این امیرزاده ۲۰ ساله به منصبی که به قول حافظ ابرو باید «داد دادخواهان و انصاف مظلومان از ظالمان بدهد و بستاند»، درخور توجه است .
← مأموریت های جنگی
بایسنقر میرزا به عنوان یک شاهزاده هنرمند و هنرمندپرور در تاریخ ایران شهرت بسیار دارد. دولتشاه سمرقندی می نویسد که او به «شش قلم خط نوشتی » و متأخران او را نه تنها در شمار استادان طراز اول خوش نویسی قلم های محقق و ثلث ، بلکه از «ارکان اربعه کاخ خطوط» دانسته اند. اما بین شهرت او در خوش نویسی و آثار باقی مانده از او تناسبی نیست . تنها اثر رقم دار منسوب به او کتیبه ای به قلم ثلث بر پیش طاق ایوان مسجد گوهرشاد مشهد با رقم «بایسنقر بن شاهرخ بن تیمور گورکانی فی ۸۲۱» است . بخش بزرگی از این شهرت مدیون نسبت متواتر قرآنی در اندازه ۱۷۷ئ۱۰۱ سانتی متر به قلم محقق جلی عالی شامل ۷ سطر در هرصفحه به اوست . این اثر عظیم ترین نسخه خطی قرآنی است که خوش نویسان مسلمان در سده های گذشته بر کاغذ کتابت کرده اند. بر هیچ یک از اوراق موجود این قرآن عظیم رقم یا نشانی که گویای کتابت آن به دست بایسنقر میرزا باشد، دیده نمی شود و در هیچ یک از مآخذ همزمان و پس از او تا سده ۱۳ق به این نسبت اشاره نشده است . نسبت شاعری نیز به او داده اند و در تذکره ها ابیاتی از وی آمده است .
← تأسیس کتابخانه
...

[ویکی فقه] بایسنقر میرزا (نواده تیمور گورکانی). بایسنقر میرزا، یکی از نوادگان تیمور گورکانی و از امیران ماوراءالنهر بوده است.
او دومین پسر سلطان محمود سمرقندی بود و مادرش پاشابیگم نام داشت . بایسنقر (۸۸۲ - محرم ۹۰۵ق /۱۴۷۷- اوت ۱۴۹۹م ) در حصار شادمان به دنیا آمد و هنوز بسیار جوان بود که پدرش حکومت بخارا و توابع آن را به او، و حکومت حصار را به برادرش مسعود میرزا سپرد. در ۹۰۰ق /۱۴۹۵م پس از درگذشت سلطان محمود، اشراف و اعیان سمرقند بایسنقر میرزا را از بخارا فراخواندند و بر تخت حکم فرمایی نشاندند.
دوران حکومت
بیشتر دوره حکومت بایسنقر به جنگ و نبرد گذشت : نخست با سلطان محمود بن یونس چغتایی والی تاشکند - که در ۹۰۰ق به قصد تسخیر ماوراءالنهر به سمرقند لشکرکشی کرد - جنگید و نبرد به سود بایسنقر خاتمه یافت . سپس در ۹۰۱ق ترخانیان و در رأس آنان درویش محمد ترخان (والی بخارا) که بر سر حکومت سلطان علی (برادر کوچک تر بایسنقر) به توافق رسیده بودند - حیله ای اندیشیدند و بایسنقر را از تخت حکومت به زیر آوردند و سلطان علی را جانشین او ساختند؛ اما پس از چند روز، شماری از اشراف و اعیان ماوراءالنهر، بایسنقر را از مخفیگاهش بیرون آوردند و باز بر سریر قدرت نشاندند. با آنکه او دستور داد تا چشمان سلطان علی را میل کشند، اما امر وی به گونه ای اجرا شد که به چشمان شاهزاده آسیبی نرسید و او توانست پس از چند روز به بخارا بگریزد. سلطان علی در بخارا با لشکر فراوانی قصد سمرقند کرد و در نبردی که بیرون از دروازه های شهر میان دو سپاه درگرفت ، پیروزی از آن ِ سلطان علی شد و بایسنقر به شهر گریخت . در آن هنگام بایسنقر از ۳ سو تهدید می شد: ۱. از سوی غرب (بخارا) توسط سلطان علی ؛ ۲. از جنوب (حصار) توسط برادر بزرگ ترش سلطان مسعود که داعیه تسخیر سمرقند را داشت ؛ ۳. از شرق (اندیجان ) توسط بابر، پسر عموی خود و فرزند شیخ عمر، به بهانه بازپس گیری تاج و تخت و مُلک پدری در این میان ، بابر و سلطان علی با یکدیگر توافق کردند که سرزمین های ماوراءالنهر را میان خود تقسیم کنند آنگاه بابر از اندیجان و سلطان علی از بخارا به سمرقند حمله آوردند و ۷ ماه شهر را در محاصره گرفتند. بایسنقر پس از کوشش بسیار، از شیبانی خان ازبک یاری خواست ، اما باز هم کاری از پیش نبرد و در ۹۰۳ق /۱۴۹۸م از سمرقند گریخت و به خسروشاه ، یکی از امیران پدرش - که قندز و بدخشان را در اختیار داشت و مستقلاً حکومت می کرد - پناه برد. پس از چندی که از اقامت بایسنقر میرزا در قندز گذشت ، وی همراه خسروشاه با سپاهی انبوه برای تسخیر تختگاه سلطان مسعود، به حصار روی آورد. مسعود به تدبیر و حیله خسروشاه از شهر گریخت و بایسنقر بار دیگر بر مسند حکومت و قدرت تکیه زد. در این میان ، خسروشاه که گویا خیال سلطنت در سر می پخت ، پس از چندی نخست سلطان مسعود را گرفته ، در چشمانش میل کشید و سپس چون از بابت بایسنقر آسوده خیال نبود، در اواسط محرم ۹۰۵ق او را به قتل رسانید.
صفات اخلاقی و طبع هنری
بایسنقر میرزا از دیگر شاهزادگان تیموری به حسن اخلاق و آداب ، مهربانی ، نیک سیرتی و فضل و دانش ممتاز بود. بابر میرزا که خود دشمن بایسنقر محسوب می شد، او را به شجاعت و عدالت ستوده است . او خط نستعلیق را نیکو می نوشت و در نقاشی نیز توانا بود شعر نیز می سرود و «عادلی » تخلص می کرد و گفته اند: اشعارش نزد مردم مقبولیت داشته است . نسخه گزیده ای از دیوان او در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورای اسلامی (شم ۴۹۴۰) موجود است .

پیشنهاد کاربران

بپرس