بخت در ادبیات فارسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بخت در ادبیات فارسی غالباً به معنی سرنوشت و نصیبِ از پیش تعیین شده است و بر تأثیر نیروهای برتر در سرنوشت انسان دلالت می کند.اگر چه فعل باختن (در برابر بُردن) با این کلمه هم ریشه است اما بخت، بیشتر به معنی مثبتِ «خوشبختی» به کار می رود.
برخی از شعرا بخت را قابل تغییر و مغلوبِ توکّل به حق می دانند، اما بیش تر شعرا و نویسندگان، بنا به حدیث نبوی «السَّعیدُ مَنْ سَعِد فی بَطْنِ اُمِّهِ وَالشَّقیُّ مَنْ شَقِیَ فی بَطْنِ اُمِّهِ»، به جبری و محتوم بودنِ بخت و تقدیر اشاره دارند و اراده و کوشش آدمی را در برابر قدرتِ سرنوشت چنان بی اثر می دانند که دشمنی با مقبلان را بیهوده قلمداد می کنند.
تاثیر آیین زرشتی
اگرچه تأثیر جبرگراییِ مسلکِ کلامی اشعری در این مورد غیر قابل انکار است، به نظر برخی از محققّان، این اعتقاد متأثر از آیین زُروانیِ مذهبِ زردشتی است، زیرا مزدیسنان پنج بهره از بیست و پنج بهرِ اعمالِ آدمی را در گرو بخت می دانند و به نظر آنان زروان تقدیرکننده خوب و بد است و ستارگان عواملِ اوی اند.
← اصطلاحات نجومی
کثرت مضامین رایجی چون شکایت از روزگار، زمانه و فلک در آثار شعرای پارسیگوی، گذشته از تأثیرات آیین زروانی و عقاید کلامی اشعری، ناشی از اساطیر کهن نیز هست، چنانکه به عقیده برخی محقّقان، از زمانِ اختراع چرخ در هزاره سوم یا چهارم پیش از میلاد، گردشِ فلک و سپری شدن زمان، واژگونیِ بخت را به ذهن انسان خطور می داده و در روم باستان Fortuna، الهه خطاناپذیر بخت، با چرخِش دورانی خود، تمثیل بخت آزمایی را تصویر می کرده است.
← بخت آزمایی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس