بد اخم

/badaxm/

مترادف بد اخم: اخمو، بداخلاق، بداغر، بدخلق، بدعنق، ترشرو، عبوس

متضاد بد اخم: خوشخو، خوشرو

معنی انگلیسی:
surly, frowning, morose

لغت نامه دهخدا

بداخم. [ ب َ اَ ] ( ص مرکب ) ترش رو. اخمو. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ترش رو بد خو اخمو .

فرهنگ عمید

اخمو، ترش رو، بدخو، عبوس.

مترادف ها

stuffy (صفت)
اوقات تلخ، خفه، بد اخم، محافظه کار، دلتنگ کننده، لجوج

sulky (صفت)
ترشرو، رنجیده، بد اخم، دلخور، عبوس، قهر

cantankerous (صفت)
بد خلق، چموش، بد اخم

فارسی به عربی

فاسد

پیشنهاد کاربران

بپرس