بدیه

لغت نامه دهخدا

بدیه. [ ب َ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) ظرف شراب. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).

بدیه. [ ب ِ ی ِ ] ( اِ ) آرزومندی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ اوبهی ) ( فرهنگ رشیدی ). در برهان بمعنی آرزومندی آورده و غلط است بویه را بدیه خوانده و او را دال پنداشته. ( انجمن آرا ص 81 ). ظاهراً مصحف بویه است. ( از حاشیه برهان چ معین ). رجوع به بویه شود.

فرهنگ فارسی

مورخ فرانسوی متخصص قرون وسطی ( و . پاریس ۱۸۶۴ - ف. ۱۹۳۸ م ) مولف افسانه های حماسی تالیفی که تحقیق در باب [ شانسون د ژست ] را تجدید کرده . وی به همراهی پول آزار تدوین [ تاریخ ادبیات فرانسه ] به عهده داشته . بدیه عضو آکادمی فرانسه بود .
آرزومندی در برهان بمعنی آرزومندی آورده و غلط است بویه را بدیه خوانده و او را دال پنداشته .

دانشنامه عمومی

بدیة. شهرستان بدیه ( به عربی: ولایة بدیة ) یکی از شهرستان های منطقه شرقی در کشور پادشاهی عمان است.
جمعیت آن در حدود ۱۷۷۸۳ هزار نفر می باشد.
عکس بدیة
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

کاسه ای از پیاله بزرگتر پس جام شراب نیست چون شراب را با لطافت وظرافت ظرفش که خود واژه ظریف زائیده وحاصل ظرف شراب است که حضرت مولانا می فرماید.
این یکی شیر است اندر بادیه ( بدیه ) .
این یکی شیراست اندر بادیه.
...
[مشاهده متن کامل]

این یکی شیر است که آدم میخورد.
این یکی شیر است که آدم میخورد.
شعر در صنعت جناس سروده شده و واژگان همه یک شکل و مثل هم هستند ولی در معنی متفاوت حتی این ها و یکی ها در معنی متفاوتند میگوید این یک شیر است که در ظرف است این یکی را آدم میخورد ومصراع دوم این بدل آن است که اشاره بدور است و در پاسخ باز میگوید که این یکی را هم مواظب باش که آدمخوار است

بپرس