بذل در سیره نبوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بذل و بخشش یکی از مصادیق مکارم اخلاق است، در بذل و بخشش پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همین بس که قاتل عموی عزیزش و کفار و مشرکین قریش را بعد از آن همه اذیت و توهین و آزار مورد بخشش قرار دهد؛ میانه روی در بذل و بخشش، جذب افراد با آن و احادیثی در مورد مدح بذل و مذمت بخل مطالبی است که در این مقاله به آن اشاره می کنیم.
از مهمترین جنبه های زندگی بشر در اسلام بحث اخلاقیات و امور اخلاقی می باشد، توجه به مکارم اخلاق در اسلام بسیار مورد توجه است و احادیث و روایات زیادی در این باب نقل شده، تا آن جا که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در بیان دلیل بعثت خود می فرمایند: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». از جمله صفاتی که در بحث اخلاقیات به عنوان صفتی ممدوح به آن پرداخته شده است بذل و بخشش و جود و سخا می باشد.
← بذل از مصادیق مکارم الاخلاق
میانه روی و اعتدال و دوری از افراط و تفریط در تمامی جنبه های زندگی بشر لازم و ضروریست و حدیث معروف پیامبر اکرم «خیر الامور اوسطها؛ بهترین کارها میانه روی است» ، مؤید و مبین همین نکته است.در مساله ی بخشش و بذل نیز این قاعده جاریست و در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز این امر به خوبی مشاهده می شود، حتی گاه که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، به دلیل غایت جود و سخا، در این مهم دست و دلبازی بی حد و حصر از خود نشان داده اند، قرآن کریم در مقام تذکر ایشان را به میانه روی و اعتدال در بخشش امر فرموده است.در سنن النبی در باب آداب معاشرت، از عجلان نقل شده است که گوید: خدمت امام صادق (علیه السّلام) بودم که سائلی آمد، امام برخاست و از سبدی که در آن خرما بود، دست خود را پر کرد و به سائل داد. سائلی دیگر آمد، امام دوباره برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد. سائل سومی آمد، باز برخاست و مشتی خرما برداشت و به او داد. بار چهارم سائل دیگر آمد، امام فرمود: خداوند روزی رسان ما و شماست! سپس فرمود: کسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) چیزی از دنیا نمی خواست؛ مگر اینکه عطا می فرمود، تا آنکه زنی پسر خود را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت: نزد حضرت برو و از او چیزی بخواه، اگر فرمود: فعلا چیزی نداریم، بگو: پیراهن خود را به من بده. امام فرمود: آن حضرت پیراهن خویش را درآورد و به او عطا فرمود. آن گاه خداوند آن حضرت را به میانه روی امر فرمود و این آیه را خوانند: «وَ لا تَجْعَلْ یدَکَ مَغْلُولَةً اِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛ دست خود را به گردنت مبند (بخل مورز) و نیز به طور کلی باز مکن (هر چه داری مده) که در غیر این صورت ملول و دلتنگ خواهی نشست».
جذب افراد با بذل و بخشش
بذل مال و بخشش، یکی از شیوه های بسیار ظریف و ابتکاری حضرت (صلی الله علیه و آله وسلّم) برای جذب افراد و دلگرم نمودن آ نها برای پیوستن به اسلام بوده است. ایشان با این شیوه، دل های کسانی که با بغض اسلام آکنده بود را نسبت به مذهب نوظهور اسلام نرم گردانیده و به این طریق سرسخت ترین دشمنان اسلام را به تسلیم شدن وادار نموده اند. این شیوه که در تاریخ اسلام از آن به «مؤلفة القلوب» یاد می شود بی شک یکی از مهم ترین راهبردهای سیاسی آن نبی گرامی برای پیروزی اسلام بوده است. زراره از امام باقر (علیه السّلام) روایتی را نقل می کند به این مضمون که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) در روز حنین عده ای از سران عرب را که از قبیله های قریش و مضر بودند، مورد لطف و بخشش قرار داد. از جمله ابوسفیان بن حرب و عیینة بن حصن فزاری و امثال آنها که از «مؤلفة قلوبهم» محسوب می شدند. این عده به صورت ظاهری و زبانی مسلمان شده بودند، با این حال در بعضی از آنچه محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) آورده بود، شک داشتند؛ برای همین خداوند به پیامبر دستور داد که با بذل و بخشش مال، دل های آنها را با خود همراه کند تا اسلامشان نیکو شود و بر دینی که پذیرفته اند، ثابت قدم بمانند. هر چند که برخی از مسلمین و بالاخص انصار به این شیوه و عمل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) اعتراض نموده و مخالفت خود را نیز به انحای گوناگون نشان دادند، به طور مثال: «در روز حنین، رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، چهار شتر به عباس بن مرداس داد، وی غضبناک شد و این اشعار را سرود: آیا غنیمت من و سهم عبید (اسب جنگی) مرا در میان عیینه و اقرع قرار می دهی با آنکه حصن پدر عیینه و حابس پدر اقرع هیچ جا بر پدر من مقدم نبودند و من خود را کمتر از هیچ یک از آنها نمی دانم و کسی را که امروز خوار بسازی عالی مقام نمی شود. این اعتراض به گوش پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) رسیده او را احضار کرد و فرمود تو گفته ای: «اتجعل نهبی و نهب العبید بین الاقرع و عیینه »؟ آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: «زبان عباس را جدا کن»! عباس گوید: سوگند به خدا این فرموده از روز خثعم که به دیار ما ریختند بر من سخت تر گذشت و زیادتر ناراحت کرد. علی دست مرا گرفت و مرا برد و در آن هنگام اگر می دانستم کسی هست که مرا شفاعت کند بدو متوسل می شدم. به علی (علیه السّلام) عرض کردم: اکنون زبان مرا می بری؟ فرمود: آری! من ماموریت خود را انجام می دهم.و بالاخره مرا در آبگاه ها و راحت گاه های شتران که از حصیر و شاخ ه ای درخت خرما ساخته بودند آورد و فرمود: میان چهار تا صد شتر را برای خود انتخاب کن. من دانستم که تمام اندیشه هایی که از محل حرکت تا اینجا نموده و نیز اعتراضم نابجا بوده است، خجالت کشیده گفتم: پدر و مادرم فدای شما چقدر خانواده کریم، بردبار و دانا هستید.علی (علیه السّلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم)، ترا در ردیف مهاجران قرار داد و چهار شتر به تو مرحمت کرد، اگر می خواهی همان چهار شتر را بگیر و اگر می خواهی صد شتر را در دست اختیار درآور. عرض کردم: اینک خواسته ی خود را به اراده ی شما وا می گذارم تا شما چه فرمائید. فرمود: من می گویم آنچه را پیغمبر به تو اعطا کرده بپذیر و خوشنود باش. گفتم: پذیرفتم و به دستور عمل کردم.» با این حال پیامبر اعظم با تدبیر و کیاست خود، بسیاری از دشمنان اسلام را با سلاح بذل و بخشش به تسلیم وا داشتند.
ناپسندی بخل و تشویق به بذل
...

پیشنهاد کاربران

بپرس