برامدگی

/barAmadegi/

مترادف برامدگی: ( برآمدگی ) آماس، باد، تورم، نفخ، ورم، برجستگی

متضاد برامدگی: ( برآمدگی ) فرورفتگی

لغت نامه دهخدا

( برآمدگی ) برآمدگی. [ ب َ م َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی برآمده. نتو. حدبه. محدب بودگی. برجستگی. || بلندی و ارتفاع در جایی یا عضوی. || آماس. رجوع به برآمدن و برآمد شود.

فرهنگ فارسی

( بر آمدگی ) حالت و چگونگی بر آمده یا بلندی و ارتفاع در جایی یا عضوی .

فرهنگستان زبان و ادب

برآمدگی
{bulge} [مهندسی بسپار- تایر] نقطۀ ضعیفی در دیوارۀ تایر که در هنگام باد کردن تایر بالا می آید
{ridge} [پزشکی-دندان پزشکی] در کالبدشناسی ، ساختاری برآمده و برجسته

واژه نامه بختیاریکا

( برآمدگی ) تَل؛ رِی
گُندُلی

دانشنامه عمومی

برآمدگی. برآمدگی یا اندام های بیرونی یا زائده ( به انگلیسی: Appendage ) در زیست بی مهرگان عبارت است از بیرون زدگی بخش هایی از بدن یا دراز شدن طبیعی اندامی از بدن. از دست و پا یا دُم می توان به عنوان برآمدگی در مهره داران یاد کرد. هر اندامی که از چارچوب اصلی بدن بیرون زده باشد، به عنوان برآمدگی دانسته می شود.
چند مورد از برآمدگی های بدن عبارتند از:
• آب شش
• پاهای مخصوص راه رفتن
• پاهای مخصوص شنا کردن
• اندام های جنسی
• بخشی از دم
شاخک
• و …
عکس برآمدگی

برآمدگی (فلسفه علم). نوپدیدی، ظهور یافتگی، برآیش یا برآمدگی ( به انگلیسی: Emergence ) ، در فلسفه، نظریه سامانه ها، علم و هنر، هنگامی رخ می دهد که "کل چیزی بزرگتر از جمع اعضا باشد"، به این معنی که کل سیستم رفتاری از خود بروز می دهد که اعضایش آن را ندارند. این رفتارها به علت فعل و انفعالات بین اعضا، بروز پیدا می کنند.
ظهور یافتگی نقش کلیدی در نظریه سامانه های پیچیده بازی می کند. به عنوان نمونه، پدیدهٔ حیات که در زیست شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد یک خاصیت برآمده از شیمی است، و پدیدهٔ روانشناسی در حقیقت برآمده از پدیده عصب شناسیِ موجودات زنده است.
در فلسفه، نظریه هایی که بر ویژگی های برآمده تأکید می کنند، برآمده گرایی نامیده می شوند. تقریباً تمام اَشکالِ برآمده گرایی شامل شکلی از معرفت شناسی یا هستی شناسیِ تقلیلناپذیر به سطوح پایین تر هستند.
در فلسفه، برآمدگی بیشتر به عنوان یک ادعا در مورد سبب شناسی، علت رخدادها، در ویژگی های یک سیستم شناخته می شود. یک ویژگیِ برآمده از یک سیستم، در این بحث، یعنی ویژگی که مختص به هیچ یک از اجزای سیستم نیست ولی به عنوان ویژگی کل سیستم دیده و شناخته می شود. نیکلای هارتمان، از اولین فیلسوفان مدرنی که در مورد برآمدگی نوشته است، از آن با عنوان categorial novum به معنای دسته بندی جدید نام برده است.
ایدهٔ برآمدگی کمابیش از زمان ارسطو مطرح بوده است. جان استورات میل و جولیان هاکسلی دو تن از دانشمندان و فیلسوفانی هستند که در رابطه با این موضوع نوشته اند.
لغت «برآمدگی» توسط جورج هنری لوئیس به وجود آمد که چنین نوشته بود:
هر نتیجه ( برآیندی ) ، حاصل جمع یا تفریق نیروهای عمل کنندهٔ مؤثر است؛ جمع می شوند اگر هم جهت باشند و تفریق می شوند اگر خلاف جهت یکدیگر باشند. علاوه بر این، هر برآیندی را می توان به مولفه هایش تجزیه کرد، به این دلیل که آنها همگن و قیاس پذیر هستند. برای ویژگی های برآمده، قضیه متفاوت است. به جای جمع کردن حرکتِ قابل اندازه گیری با حرکت قابل اندازه گیری دیگری، یا جمع کردن چیزهایی که از یک جنس هستند با یکدیگر، یک همکاری مشترک بین چیزهایی با جنس های متفاوت وجود دارد. برآمدگی متفاوت از مولفه های تشکیل دهنده اش است چرا که آنها قیاس پذیر نیستند و نمی توان به جمع یا تفریق آنها تقلیلشان داد.
جفری گلداشتاین، اقتصاددان، تعریف فعلی برآمدگی را در مجله برآمدگی ارائه کرد. گلداشتاین در ابتدا برآمدگی را: «ظهور بدیع و منسجم ساختارها، الگوها و ویژگی ها در طی فرایند خودسازمان دهی در سیستم های پیچیده» تعریف کرده بود. تعریفِ گلداشتاین را می توان برای توصیف ویژگی های این تعریف با جزئیات بیشتر، توضیح داد:
عکس برآمدگی (فلسفه علم)عکس برآمدگی (فلسفه علم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

eminence (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، پشته، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه، علی، علو

nook (اسم)
گوشه، بر امدگی، قطعه زمین پیش امده، مامن

projection (اسم)
تجسم، طرح، بر امدگی، نقشه کشی، پرتاب، سده، تصویر، پیش امدگی، نور افکنی، پروژه، افکنش، پیش افکنی، اگراندیسمان

excrescence (اسم)
زائده، بر امدگی، زیادی، رویش ناهنجار

mound (اسم)
خرپشته، پشته، تپه، ماهور، بر امدگی

bulge (اسم)
شکم، صعود، ورم، تحدب، بالارفتگی، بر امدگی

protuberance (اسم)
بادکردگی، بر امدگی، تورم، قلنبگی

protuberancy (اسم)
بادکردگی، بر امدگی، تورم، قلنبگی

granulation (اسم)
دانه، بر امدگی، دانه دانه سازی، دانه دور زخم، گوشت نو بالا وری

bump (اسم)
ضربت، بر امدگی، دست انداز جاده، تکان سخت، تکان ناگهانی، ضربت حاصله دراثر تکان سخت

overhang (اسم)
بر امدگی، تاق نما

knob (اسم)
دسته، دستگیره، برجستگی، بر امدگی، گره، دکمه، قبه

knop (اسم)
لاوک، غنچه، بر امدگی، دکمه، قبه، قلاب نخ

nub (اسم)
قلنبه، تکه، بر امدگی

stigma (اسم)
خال، لک، داغ، بر امدگی، کلاله، لکه ننگ، داغ ننگ

promontory (اسم)
پرتگاه، بر امدگی، دماغه، دماغه بلند

ledge (اسم)
لبه، بر امدگی، طاقچه

burr (اسم)
تیغ، بر امدگی، پوست زبرو خاردارمیوه، گره

tumor (اسم)
خیز، ورم، بر امدگی، غده، دشبل، تومور

convexity (اسم)
تحدب، بر امدگی، حدبه، کوژی

ganglion (اسم)
بر امدگی، گره، غده عصبی، غده لنفاوی

node (اسم)
ورم، اشکال، بر امدگی، گره، دشواری، غده

nodule (اسم)
بر امدگی، کلوخه، عقده، وابستگی به گره، قلنبه کوچک

knurl (اسم)
دانه، تپه، بر امدگی، گره، کنگره، قبه، الت کنگره سازی

eminency (اسم)
بلندی، بزرگی، تعالی، برجستگی، بر امدگی، مقام، عالیجناب، جاه

turgescence (اسم)
تکبر، بادکردگی، بر امدگی، اماس، تورم

excrescency (اسم)
بر امدگی، اماس گیاهی یا حیوانی، رویش نانجار نسوج، رشد زائد

ridge (اسم)
مرز، نوک، لبه، بر امدگی، سلسله، سلسله کوه، خط الراس

gibbosity (اسم)
بر امدگی، قوز، پیش امدگی

outgrowth (اسم)
بر امدگی، نتیجه، حاصل، گوشت زیادی، دارای برامدگی

knur (اسم)
بر امدگی، گره درخت

verruca (اسم)
بر امدگی، زگیل، زگیل گوشتی، گندمه

whaleback (اسم)
بر امدگی، هر جسمی شبیه پشت بالن

فارسی به عربی

تل , حافة , زوایة , صدمة , طنف , عجیرة , نتوء , ورم

پیشنهاد کاربران

بادرود به مدیریت وهمکاران محترم دانش نامه ی آبادیس که براستی از مفاخر دوران است. برآمدگی، و مترادف انگلیسی آن، Emergence یک اصطلاح علمی - فلسفی است بنام فلسفه ی علم و به معنی ظهوریافتگی است. اگر کل یک
...
[مشاهده متن کامل]
سیستم کلان ( هرچه باشد ) ، رفتاری از خود نشان بدهد که همان رفتار را هریک کوچکترین سازندگان آن ساختار بزرگ انجام میدهند، به آن سیستم برامده می گویند. مانند کلیه، که تعداد بیشماری سلول در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که همگی از یک جنس هستند ودر مجموع، سیستم کلیه رایجاد کرده اند. یعنی:کلیه، با کنار هم قرار گرفتن، ظهور یافته است. اما، در این ظهور یافتگی، اتفاق شگفت آوری راشاهدیم چون میدانیم که سلولهای سازنده ی کلیه، فاقد هوش هستند و لی وقتی که از مجموعه ی آنها، کلیه پدید آمد، کلیه، به عضوی هوشمند در جسم تبدیل شددرحالی که از پیوستگی سلولهای فاقد هوش پدید آمد. همچنین مورچه ها، هریک به تنهایی، موجوداتی کاملا فاقد هوش هستند ولی کلنی مورچه ها، دارای سازماندهی، انضباط، کارآیی وهوش کامل وکلان است. برامدگی، دانش خارق العاده ای است که توضیحش دراینجانمیگنجد. سپاس

قوز
bulge
بیرون امدگی
بیرون زدگی
بیرون آمدگی خوبه

برامدگی . فرمان
برآمدگی ( Cusp ) [اصطلاح دریانوردی]:شن و ماسه ای که در اثر جریان آب در طول ساحل از آب بالا آمده است .
برآمدگی، تغییر شکل تند بدنه کشتی ( Knuckle ) [اصطلاح دریانوردی] :زاویه تند بدنه کشتی عموما در بالای خط آب

بپرس