برار

لغت نامه دهخدا

فرهنگ فارسی

نقاش فرانسوی ( و . پاریس ۱۹٠۲ - ف. ۱۹۴۹ م . ) وی تزیینات بسیاری از آثار تاتر و بالت و سینمارا به عهده داشت .
دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کر دشت شهرستان نوشهر .

فرهنگستان زبان و ادب

برآر
{lift} [حمل ونقل هوایی] نیرویی که براثر برخورد هوا با سطوح فوقانی و تحتانی بال ایجاد و موجب بالا رفتن هواپیما یا ادامۀ پرواز آن شود

گویش مازنی

/beraar/ برادر

دانشنامه اسلامی

دانشنامه عمومی

برار (هند). برار، ناحیه ای قدیمی در غرب کشور هند است که در شرق ایالت مهاراشترا واقع شده است. نام باستانی این ناحیه، وبداربها ذکر شده و در کتاب های مذهبی هندوان به این نام از آن یاد شده است. ابوالفضل علامی، نام اصلی این منطقه را وردانت گزارش کرده است و معنای آن را متشکل از دو واژه وردا به معنای نام یک رود و نت به معنی کنار آورده است. این منطقه دارای یک پیشینه کهن تاریخی است و جایگاهی برای هندو مذهبان بوده است. این شهر بعدها به تصرف مسلمانان درآمد. پس از دست یابی مسلمانان به این منطقه، با دریافت غرامت سنگین دوباره سرزمین را به حکمران هندو بازپس دادند. این منطقه به سال ۷۱۹ قمری / ۱۳۱۹ میلادی، برار ضمیمه سرزمین های سلاطین دهلی گردید و در دوره سلطنت بهمنیان دکن، به عنوان یکی از استان های پنج گانه قلمرو قرار گرفت. بهمنیان به سال ۹۳۲ قمری سقوط کردند و بارر جایگاه حکومت سلسله عمادشاهیان شد. در این دوره این منطقه گسترش و توسعه فرهنگی چشمگیری یافت. در سال ۱۰۰۴ قمری، این منطقه به تصرف نیروهای اکبرشاه بابری درآمد و یکی از دوازده صوبه سرزمین بابریان گردید. [ ۱]
در دوره ضعف حکومت بابریان، آصف جاهیان در سده ۱۲ قمری، حکومت شبه مستقلی را در دکن تشکیل داد که این منطقه تحت سلطه آنان قرار گرفت. در سال ۱۱۵۱ قمری، بخشی از برار به تصرف مراتهه ها درآمد و تا ۱۲۱۸ قمری، تحت فرمان آنان قرار گرفت. مراتهه ها و حکمرانان آصف جاهی، برای تسلط بر این منطقه، با هم دچار نزاع شدند. این نزاع باعث آسیب های فراوانی به منطقه شد. پس از شکست مراتهه ها، انگلیسی ها در سال ۱۸۰۳ میلادی، برار را دوباره تحت تسلط آصف جاهیان قرار دادند. در سال ۱۲۶۹ قمری، برار تحت قرمان حکومت استعماری انگلیس قرار گرفت. [ ۱]
از دوران تسلط مسلمانان بر این سرزمین، آثار و ابنیه مختلفی در این منطقه باقی مانده است که بیشتر آنها را مساجد کوچک و بزرگ در شهرهای مختلف برار تشکیل داده اند. این مساجد، مربوط به دوره های مختلف حکومت مسلمانان در این ناحیه است. از ویژگی های این مساجد می توان به وجود چند گنبد و ۵ در ورودی اشاره کرد. برخی از این مساجد عبارتند از: مسجد جامع گاویل گره، مسجد جامع ناندرا و مسجد جامع ایلچپور. از دیگر بناهای ماندگار از آن دوران، دژ نارنالا و عمیدگاه را می توان یاد کرد. مسلمانان در این ناحیه از دوره سلاطین دهلی، حضور و اقامت داشتند. مهاجرت مسلمانان، در دوره حکومت آصف جاهیان در دکن، افزایش یافت. [ ۱]
عکس برار (هند)عکس برار (هند)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بِرار (Berar)
منطقه ای در ایالت مهارشترا، در جنوب مرکزی هند، شامل درّۀ رود پورنا. منطقۀ مهم کشت پنبه است. کشور پادشاهی برار در ۱۴۸۴م تأسیس شد، و یکی از پنج کشور پادشاهی مسلمان دِکَن به شمار می رفت. در ۱۵۷۲ بخشی از امپراتوری مغول شد. مراته ها در قرن ۱۷ آن را تصرّف کردند و نظامِ حیدرآباد در ۱۹۰۲ آن را به بریتانیا واگذار کرد.

پیشنهاد کاربران

بَرار: برادر. داداش.
نمونه:برارهام، برارهام صبرخان آن ها خیلی بد کینه اند. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۶۴ )
محمدجعفر نقوی
اصلش ماله خراسانه که تو مشهد سبزه وارم هست زیرا وسعت و گویش خراسانی وسیع تر از لریو شمالیه
البته که همشون یک ریشه دارن
ولی تو خراسان براروم ینی برادرم
در زبان گیلکی: برادر ، داداش
تلفظ صحیح: B�rar
برار در گویش لری به معنی برادر است، در همین رابطه ما لر زبانان ضرب المثلی هم داریم که میگوید :بهر کمتر برار بیشتر.
در لهجه تاتی ( لهجه برخی از مردم استان گلستان ) که یکی از لهجه های زبان فارسی است و به مازنی هم شباهت زیادی دارد.
پدر را پیئر می گویند.
مادر را مار می گویند.
خواهر را خوار می گویند.
و برادر هم برار می گویند.
برادر به گیلکی : برار
برار به معنی برادر در زبان لری خرم آبادی
به زبان ترکی یعنی عشق
تلفظ: بِرار __ معنی: داداش، برادر __ براروم یعنی: برادرم ، داداشم __ ای براروم یعنی: ای داداشم ، ای برادر م_
( ( لحجه شیرین سبزواری ( خراسانی ) ) )
به لحجه سبزواری ( خراسانی ) یعنی برادر، داداش ___ براروم یا برارم یعنی: بردارم ، داداشم
یعنی در زبان لری به برادر میگن برار
در زبان لری یعنی برادر
در گویش افغانستانی یعنی داداش ، بیادر
در زبان گیلکی : برادر، داداش
ریشه کلمه برار، یعنی برادر ، برمیگرده به زبان طبری مازندران
در زبان لری به معنی
برادر
Berar
یعنی برادر به زبان لری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس