برازجان

/borAzjAn/

معنی انگلیسی:
borazjan

لغت نامه دهخدا

برازجان. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام دهستان حومه بخش برازجان شهرستان بوشهر. این دهستان از هفت آبادی تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 12200 تن است و قراء مهم آن عبارتند از: ده قائد، راهدار، بنه جابری ، بارگاهی. راه شوسه شیراز بوشهر از وسط دهستان میگذرد. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ).

برازجان. [ ب ُ ] ( اِخ ) قصبه مرکز بخش برازجان شهرستان بوشهر در 105 کیلومتری جنوب باختر کازرون و 67 کیلومتری شمال خاوری بوشهر کنار شوسه شیراز بوشهر واقع و یکی از قصبات مهم شهرستان بوشهر است. سکنه آن 9866 تن است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ).

برازجان. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای هفتگانه شهرستان بوشهر است. این بخش در خاور و مرکز شهرستان واقع شده است. هوای آن گرم و بالنسبه مرطوب و مالاریائی ، و آب مشروب و زراعتی بخش از رودخانه شاپور و رودخانه دالکی و قنات و چشمه و چاه تأمین میگردد. محصولات عمده آن عبارتند از: غلات ، خرما، تنباکو، سبزیجات و صیفی و شغل اهالی زراعت و باغداری و تجارت. و صنایع دستی معمول عبا و پتو بافی است. این بخش از یازده دهستان تشکیل شده و مجموع قراء و قصبات آن 131 و جمعیت آن بالغ بر 52500، تن و مرکز بخش قصبه برازجان است. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ).

برازجان. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده.170 تن سکنه دارد. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده .
یکی از بخشهای بوشهر و مرکز بخش نیز به همین نام است . در ۱٠۵ کیلو متری جنوب غربی کازرون و ۶۷ کلیو متری شمال شرقی بوشهر کناره راه شوسه شیراز به بوشهر سکنه آن قریب ۹۸۸۶ تن است .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُرازجان، شهری (جمعیت طبق سرشماری ۱۳۷۰، ۸۴۱، ۷۵ تن)، در دهستان اِرم، بخش حومه (مرکزی)، در مرکز شهرستان دشتستان، استان بوشهر می باشد.
این شهر در ارتفاع ۱۳۰ متری، و در هفتاد کیلومتری شمال شهر بوشهر و نود کیلومتری جنوب شهر کازرون و ۲۴۱ کیلومتری مغرب شهر شیراز، در دشت وسیعی با شیب جنوب شرقی ـ شمال غربی بر سر راه اصلی شیراز به بوشهر واقع است.این شهر که در گویش محلی ، برازگون نیز گفته می شود، در ۵۱ و ۱۳ طول شرقی و ۲۹ و ۱۶ عرض شمالی واقع شده است . برازجان در شمال شرقی بندر بوشهر و به فاصله ۷۲کیلومتری از آن و ارتفاع ۶۵ متری از سطح دریا قرار دارد. راه بوشهر به شیراز که مردم بومی به آن راه شاهی گویند، از برازجان می گذرد. کوهستان گیسکان که دنباله سلسله جبال زاگرس است و به صورت دیواره ممتدی به ارتفاع بیش از ۵۰۰، ۱متر در فاصله حدود ۱۰کیلومتری شرق برازجان کشیده شده ، با شیب ملایمی به خاک نرمی منتهی می شود که شهر برازجان و زمینهای کشاورزی آن در آن جا واقع شده اند. از کوهستان گیسکان ، جریانهای سیلابی فصلی پرشماری سرازیر می شود که مهم ترین آنها موسوم به دِره آردو، از قسمت جنوبی شهر می گذرد، اما سفره های آب زیرزمینی که به وسیله قنات و چاه مورد بهره برداری قرار می گیرد، منبع اصلی تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی است . در سالهای اخیر تأمین قسمتی از آب آشامیدنی اهالی به وسیله خطوط لوله انتقال آب از شاپور کازرون صورت می گیرد.
آب و هوا
هوای برازجان گرم و خشک است ؛ دمای آن در زمستانها به حداقل ۳ تا ۵ و در تابستانها به حداکثر ۴۸ می رسد، همچنین حداکثر میزان بارندگی سالیانه این شهر از ۲۰۰ میلی متر تجاوز نمی کند. در ماههای تیر و مرداد بادهای گرم از سمت جنوب می وزد که با گرد و خاک همراه است ، باد شمال و باد جنوب برازجان، حیرون خوانده می شود. آب مشروب اهالی از رود شاپور با لوله کشی از محل بوشکان تأمین می شود. در ۱۳۶۶ ش در شهر و حومه آن ۲۳۶ چاه نیمه عمیق و بیست چاه عمیق و دو رشته قنات وجود داشت. مسیل دره آرد (آردو) در مشرق شهر قرار گرفته است.
معیشت اصلی
معیشت اصلی و اولیه مردم برازجان کشاورزی است . اگر چه کشت گندم و خرما از مهم ترین فعالیتهای کشاورزی در منطقه است ، مغرب شهر از نخلستان (با ۰۰۰، ۱۶ اصله نخل) پوشیده شده است. اما تقریباً تمامی انواع سبزیجات در آن جا کشت می شود که از آن میان تنباکو و کاهو دارای اهمیت خاصی است . همچنین کشت کنجد، گوجه فرنگی و سیب زمینی نیز از رونق برخوردار است . جز هسته اولیه ساکنان شهر که کشاورزان هستند، بقیه جمعیت را مهاجرانی تشکیل می دهند که در دو قرن اخیر در آن جا سکنی گزیده اند و زندگی اجتماعی آنان بر اساس نظام طایفه ای است . بنابر سرشماری عمومی آبان ۱۳۷۵ جمعیت این شهر ۱۹۰، ۷۹نفر بوده است . صنایع دستی آن قالیبافی است و قالی آن صادر می شود.بیشتر اهالی آن از عشایر آبادی نشین حیات داوودی و دشتی اند که به لهجه دشتستانی تکلم می کنند و پیرو مذهب شیعه اثنی عشری اند.برازجان بازار سرپوشیده و یازده مسجد دارد که مهم ترین آن ها مساجد سیدمحمد و جنت و دارالسّلام و دلگشاست.
← مواد استخراجی
...

دانشنامه آزاد فارسی

بُرازجان
شهری در استان بوشهر و مرکز اداری شهرستان دشتستان. با ارتفاع ۶۵ متر، در دشتی در ۷۱۸کیلومتری جنوب تهران و ۴۸کیلومتری شمال شرقی بوشهر، سر راه بندر بوشهر به شیراز، قرار دارد. اقلیم آن بسیار گرم و خشک و جمعیت آن ۹۳,۰۷۲ نفر (۱۳۸۵)، و کاروان سرای مشیرالملک از بناهای قدیمی آن است.

پیشنهاد کاربران

جان پسوند مکان ساز است که گان بوده و با ورود اعراب جان شده مثل سیرجان برازجان رفسنجان لاهیجان لاریجان اسفرجان ارسنجان زنجان و. . .
اما در مورد برازجان دوستی گفت از گراز اخذ شده که شاید منطقه زیستگاه گراز بوده ولی به نظر شخصی اینجانب میرسد از برزو یعنی مرد جوان و قوی و پهلوان اخذ شده باشد و برازجان به معنای سرزمین جوانان پرزور و قوی باشد
...
[مشاهده متن کامل]

سرزمین پهلوانان

برازجان دارای اقوام اصیل گویش دشتستانی هستند
ایل منجزی ایل بختیاروند قوم لر
ایل منجزی معروف به گراز
طوایف :::
طایفه هلیلی بیگیوند پلنگ *خلیلی *
طایفه لرخرده
طایفه ابوالحسنی
طایفه روباه
طایفه مال احمدی
طایفه تاج الدین عبدالهی
...
[مشاهده متن کامل]

طایفه مازه پهن
طایفه نیم بنیچه
طایفه لملمی
طایفه گرما خلیلی
طایفه ریگی خلیلی
علی صالح خان بختیاروند ایلخان فرمانده جنگجویان لر بختیاری در فتح هند و قندهار در زمان نادرشاه افشار
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( شاه منصور - احمد - مهدی - بلیتی - تاج الدین - خیرالدین - اردشیر )
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
رستم خان آقاسی بختیاروند
تاجمیر قنبر خان بختیاروند
پسران ( یوسف خان - عزیز خان - عالی ویسی - محمد خان. . . . . )
محمد خان لرخرده پدر محمود خان لرخرده منجزی
شاهمراد خان دالکی گرما بختیاروند
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ معروف به هفت کر بیگی
هلیل بیگ*خلیل خان ایل بیگی )

در پارسی " گرازگان" : گراز نام جانوری مقدس در آیین مزدیسنا است که در اوستا به گونه " ویراز: آمده از اینرو این شهر را سرزمین گراز نام نهاده اند و تازی آن برازجان گردیده است.
محل سکونت طوایفی از ایلات بهی و فیلی
. ممسنی. شبانکاره از قوم بزرگ لر

بپرس