برازش

لغت نامه دهخدا

برازش. [ ب َ زِ ] ( اِمص ) اسم مصدر است از برازیدن. زیبندگی.( آنندراج ) ( برهان ). || وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

زیبندگی یا وصل کردن پنبه و پاره بر قبا و خرقه و امثال آن .

فرهنگ عمید

۱. برازندگی، زیبندگی.
۲. شایستگی.

پیشنهاد کاربران

برازش
به معنای تطابق و تطبیق دادن دو یا چند مجموعه داده است. در آمار، برازش به معنای ارزیابی میزان تطابق بین داده های مشاهده شده و یک مدل آماری است. برای مثال، در آنالیز رگرسیون، برازش به معنای تطابق بین داده های مشاهده شده و خط رگرسیون است.
شایستگی ، برجستگی، توانمندی
Fitness
fitting

بپرس