برف

/barf/

مترادف برف: ثلج، بشک، فنجا

متضاد برف: باران، تگرگ

معنی انگلیسی:
snow

لغت نامه دهخدا

برف. [ ب َ ] ( اِ ) یکی از ریزشهای آسمانی و نیز نام پوششی که از آن بر زمین تشکیل می گرددو اگرچه در عرف این کلمه هم به آنچه می بارد و هم برآنچه بر زمین نشسته است اطلاق می گردد اما ساختمان برف در این دو حالت متفاوت است. برفی که می بارد مرکب از یخ متبلور یا نیمه متبلور است ولی این بلورها پس ازنشستن بر زمین ساختمان ظریف خود را از دست می دهند وبه شکل دانه های نسبتاً مدوری درمی آیند و بدین جهت برف نشسته معمولاً عبارت از توده ای از دانه های ریز یخ می باشد. بلورهای برف در واقع بلورهای یخ می باشند که در دمائی پائین تر از نقطه انجماد آب بسبب تراکم بخار آب بر ذرات ریز موجود در جوّ تشکیل می گردند. این تراکم بصورت انجماد مستقیم بخار آب است یعنی بخار آب بی آنکه مایع شود منجمد می گردد، نیز اینچنین است مه های یخ که در اقلیمهای شمالگانی دیده می شود و نیز ابرهای نوع سیروس در ارتفاعات زیاد مرکب از این بلورها هستند. اندازه های آنها 1/4 میلیمتر میباشد و صورت شش پهلو دارند که بطور کلی مشخِّص بلورهای یخ می باشند. وقتی که این ذرات خرد در هوای مرطوب معلق بمانند در نتیجه تراکمهای متوالی بخار آب بر آن ها بلورهای برف تشکیل می گردد. بلورهای برف معمولاً مانند شیشه شفافند و قطر آنها از حدود 12 تا 1/2 میلیمتر تغییر میکند، با وجود کوچکی ابعاد اگر در هوای سرد بر پارچه سیاهی قرار گیرند شکل و ساختمان آنها را می توان با چشم غیرمسلح مشاهده کرد. بلورهای برف زیباترین بلورهای قابل مشاهده در طبیعت هستند و از حیث تنوع در شکل بیشمار ولی جملگی شش پهلو هستند. ( دایرة المعارف فارسی ).
آب منجمد که بصورت بلورهایی بشکل منشور مسدس القاعده متبلور می گردد و در فصل سرما از ابرها بر زمین می بارد و رنگ آن سفید است. یخ ریزه که زمستان از هوا بارد. یخ و آن به زمین سردسیر از ابر می بارد. ( شرفنامه منیری ). جمد. فرق میان برف و یخ آنست که برف چون عبیر سفید و مثل غبار می بارد ویخ چون موم گداخته قطره قطره می چکد و انجماد می پذیردو مثل سنگ سپید می گردد. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). جلید. ثلج. هلهل. خشف و خشیف. ( از منتهی الارب ).بخاری که از زمین متصاعد شده و بشکل ابر در هوا متراکم گشته و در زمستان در هوا بسته میشود و شبیه ریزه های پنبه بر زمین فرودمی آید. ( قاموس کتاب مقدس ). برف با لفظ باریدن و ریختن و گداختن و ماندن و دمیدن مستعمل است. ( آنندراج ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) آب منجمد که بصورت بلورهایی بشکل منشور مسدس القاعده متبلور میگردد و در فصل سرما از ابرها بزمین میبارد. رنگ آن سفید است .

فرهنگ معین

(بَ ) [ په . ] ( اِ. ) آب منجمد که به صورت بلورهایی به شکل منشور مسدس - القاعده متبلور می گردد و در فصل سرما از ابرها به زمین می بارد.

فرهنگ عمید

قطره های منجمد شدۀ سفید، بلوری شکل، و نرمی که از آسمان فرو می ریزد، فنجا .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برف،آب منجمد سفید رنگی است که از آسمان، فرو می ریزد. از این عنوان، به مناسبت در بابهای طهارت، صلاة، صوم و احیاء موات، سخن رفته است.
کسی که برای وضو یا غسل، جز برف یا یخ در اختیار ندارد، در صورت امکان، باید آن را آب کند و وضو بگیرد یا غسل کند، و در صورت عدم امکان، وظیفه اش تیمم است.

[ویکی فقه] برف (ابهام زدایی). برف ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا در علوم ذیل کاربرد داشته باشد: • برف (فقه)، آب منجمد سفید رنگی، فرو ریخته شده از آسمان• برف (پدیده جوی)، از پدیده های جوی و دارای بحث های گوناگون میان طبیعی دانان
...

[ویکی فقه] برف (پدیده جوی). بَرْف ، از پدیده های جوی است که اغلب طبیعی دانان قدیم ، در چگونگی پیدایش آن سخنانی گفته اند.
در این مقاله نخست آراء یونانیان ، با تکیه بر الاثار العلویه ، نوشته ارسطو، و رساله ای به همین نام از تئوفراستوس و نیز الاراء الطبیعیه منسوب به پلوتارک که امروزه آن را از آئتیوس آمدی می دانند، نقل ، و سپس تأثیر آن ها بر نظرات دانشمندان مسلمان بررسی شده است .
← نظر آناکسیمنس
طبیعی دانان مسلمان نیز در رابطه با پیدایش و ایجاد برف نظرات مختلفی دارند که در ادامه می آید.
← نظر ابن ربن و کِندی
در برخی مآخذ پزشکی و تاریخی ، به برخی درمان های غیرمعمول با بهره گیری از برف اشاره شده است . به طور مثال اسحاق بن عمران (ه م ) با خوراندن برف بسیار به ولی نعمت خود، شیری را که نزدیک بود ریه های او را پر کند، منجمد کرد و سپس بیرون آورد. اما در مأخذ داروشناسی دوره اسلامی کمتر درباره خواص دارویی برف سخن رفته ، و در اغلب آنها نیز مضرات خوردن برف به مراتب بیش از فواید آن یاد شده است . ابن بیطار در ذیل مدخل «ثلج و جلید» به نقل از جالینوس آورده است که خوردن برف و نوشیدن برفاب برای بیرون آوردن زالویی که به حلق چسبیده باشد، سودمند است . رازی نیز به نقل از ابن ماسه آورده است که برف به ویژه برای پیرمردان و کسانی که معده های سرد دارند، مضر است ؛ در مفاصل دردهای دیرپا (عسره الانحلال ) پدید می آورد، با حبس کردن بخارات بدن و سپس سرد نمودن آنها موجب از بین رفتن گرمای غریزی و در نتیجه تشنگی می گردد؛ برای اعصاب نیز ضرر دارد. رازی خود بر آن بود که باید از برف پرهیز کرد. ابن ماسویه آبی را که با برف سرد شده باشد (و نه برفاب )، بهتر از برف می دانست و بر آن بود که هرگاه کسی ناچار به خوردن آن شود، باید پیوسته به گرمابه رود و روغن سوسن و نرگس به تن خود بمالد. ابن سینا نیز تقریباً تمامی آنچه را رازی در الحاوی آورده است ، با اندکی تغییر یاد کرده ، و افزوده است که برف برای کسانی که بدنشان اخلاط سرد تولید می کند، مضر، و برفاب برای درد دندان گرم سودمند است . ابن بطلان درباره برف و یخ آورده است : سرد به طبع و خشک به عرض است و برف هرچند سرد و خشک است ، بر حسب تأثیر حکم باید کردن ، زیرا که وقت بود که ترطیب دهد (خاصیت تری داشته باشد). بهترینش آن است که از آبی خوش باشد، هضم طعام را سودمند و بَرْ و سینه را بد است . دفع مضرتش به ریاضت و گرمابه باید کرد، (دردِ) مفاصل و تشنج تولد کند؛ برای مزاج های گرم و جوانان مفید است . در تابستان و شهرهای جنوبی مفید است . بدترین برف و یخ آن است که بر معادن و جایگاه های پلید نشسته باشد. او درباره برفاب نیز چنین گفته است : طبعش سرد، و بهترینش برف پاک با آب روان است ، هضم طعام را منفعت دارد و سرفه را مضرت ، دفع مضرتش به اندک اندک خوردن باید کرد. سردی تولد کند و مزاج گرم و خشک و جوانان را نیک باشد. هر که عادت کرده باشد که آب های سرد خورد، چون آب مزمل و آب چشمه های سرد، او را به برف حاجت نباشد. و آن به که گرد برف نگردد، چه اگر برف در حال ْ اثرِ بد خویش ظاهر نکند، در ابتدای پیری مضرت های آن پیدا شود، خاصه مبتلایان به نقرس را و کسانی را که آلات شکم ایشان ضعیف بود. داوود انطاکی نیز در این باره به برخی نکات تازه اشاره کرده است . به گفته وی برف سرد از درجه سوم و خشک از درجه دوم است . برفی که زمانی دراز بر زمین مانده باشد، به سبب گرمای عَرَضی موجود در آن (ناشی از بخارات برخاسته از زمین ) تشنگی بسیار می آورد، در تب های گرم ، جَرَب ، خارش و ضعف معده ناشی از گرمی ، بسیار سودمند است . همه جانوران ، جز آدمی را فربه می کند، مصلح آن قرنفل و عسل است . عقیلی نیز افزون بر گردآوری همه آراء یاد شده ، افزوده است که نهادن ضماد برف بر پیشانی موجب قطع رعاف (خون دماغ ) می شود.

[ویکی فقه] برف (فقه). برف،آب منجمد سفید رنگی است که از آسمان، فرو می ریزد. از این عنوان، به مناسبت در بابهای طهارت، صلاة، صوم و احیاء موات، سخن رفته است.
کسی که برای وضو یا غسل، جز برف یا یخ در اختیار ندارد، در صورت امکان، باید آن را آب کند و وضو بگیرد یا غسل کند، و در صورت عدم امکان، وظیفه اش تیمم است.
نجس شدن قسمتی از برف
اگر نجاست به قسمتی از برف برسد، قسمت های دیگر نجس نمی شود.
نماز خواندن بر روی برف
نماز گزاردن بر روی برف و یخ، مکروه است. سجده کردن بر برف و یخ، صحیح نیست. نمازگزار هنگام بارش برف شدید که ایستادن روی زمین، دشوار است، در صورت امکان باید ایستاده بر مرکب، نماز بگزارد وگرنه بر مرکب بنشیند و نماز بخواند.
سر فرو بردن روزه دار در برف
...

[ویکی فقه] برف (قرآن). برف به آب منجمد سفید رنگ ـ که به صورت بلورهایی به شکل منشور مسدس القاعده متبلور می گردد ـ گفته می شود که در فصل سرما از ابرها بر زمین می بارد. در این مدخل از واژه «برد» و «رجز» استفاده شده است.
در قرآن کریم، بارش برف یکی از نشانه های قدرت خداوند ذکر شده است:الم تر ان الله... وینزل من السماء من جبال فیها من برد... «آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی می راند، سپس میان آنها پیوند می دهد، و بعد آن را متراکم می سازد؟! در این حال، دانه های باران را می بینی که از لابه لای آن خارج می شود؛ و از آسمان - از کوه هایی که در آن است (ابرهایی که همچون کوه ها انباشته شده اند)- دانه های تگرگ نازل می کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان می رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف می کند؛ نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد». آب اگر به حدی سرد شود که منجمد شود، به آن «برد» گفته می شود. و برخی مفسران آن را به قطعات منجمد و نازل شده از آسمان تفسیر کرده اند.
عذاب با برف
برخی آیات قرآن اشاره به عذاب فرعون و قوم او توسط برف قرمز دارد:و لقد آخذنا آل فرعون... • ولما وقع علیهم الرجز قالوا یـموسی ادع لنا ربک بما عهد عندک لـئن کشفت عنا الرجز لنؤمنن لک... «هنگامی که بلا بر آنها مسلط می شد، می گفتند: «ای موسی! از خدایت برای ما بخواه به عهدی که با تو کرده، رفتار کند! اگر این بلا را از ما مرتفع سازی، قطعا به تو ایمان می آوریم، و بنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد!». در تفسیر «رجز» از امام صادق علیه السّلام روایت شده: برف قرمز رنگی بود که هرگز مشابه آن را ندیده بودند و بر آنان بارید.

دانشنامه عمومی

بَرف یکی از ریزش های آسمانی و نیز نام پوششی است که از آن بر زمین تشکیل می گردد. [ ۲]
وقتی هوای گرم به بالای آسمان راه می یابد، بخار آب را هم همراه خودش به بالا به داخل آسمان می برد. در بالای آسمان بخار آب سرد شده و قطره های آب دور ذرّه های ریز گرد و غبار موجود در هوا تشکیل می شود. مقداری از بخار آب هم به شکل بلورهای ریز یخ منجمد می شود که قطره های آب سردشده را جذب می کند. قطره ها به شکل بلورهای یخ منجمد شده و کریستال های بزرگ تری را تشکیل می دهد که آن ها را برف ریزه می نامند. برف ریزه ها به هنگام سنگین شدن، پایین تر می آیند.
برف بر فعالیت های انسانی مانند ترابری اثر می گذارد؛ ایجاد نیاز به پاک نگه داشتن راه ها، سقف ها و پنجره ها و در کشاورزی مدیریت آب برای محصول و نگاه بانی از دام ها از جمله این اثرها هستند. ورزش هایی مانند اسکی، اسنوبورد و سفر با ماشین برفی و دیگر بازی های برفی نیز هنگام بارش برف، هوادارانی دارند. برف با ایجاد یک لایه عایق در طول زمستان که تحت آن گیاهان و جانداران می توانند در سرما زنده بمانند، بر اکوسیستم ها نیز اثر می گذارد. [ ۳]
واژهٔ کنونی «برف» از واژهٔ وَفْر wafr یا وَفْرَه wafra در زبان پهلوی گرفته شده است. برف در زبان کهن پهلوی به شکل های سْنیزَگ، سْنیخر و سْنوی snoy نیز آمده است که همگی با واژهٔ snow در زبان انگلیسی و Schnee در زبان آلمانی هم ریشه اند. اسکیموها تعداد زیادی واژهٔ متفاوت برای انواع «برف» دارند. [ نیازمند منبع]
دانه های برف هنگامی تشکیل می شود که قطره های کوچک برف داخل ابر ( که قطری نزدیک به ۱۰ μm دارند ) منجمد می شوند. این قطرات می توانند تا دمایی در حدود ۱۸− درجه سانتیگراد ( صفر درجه فارنهایت ) به حالت مایع باقی بمانند. به این دلیل این امکان وجود دارد که این قطرات به اندازه ای کوچک هستند که امکان تشکیل ساختاری همچون ساختار یخ را ندارند. برای تشکیل دانهٔ برف چندین مولکول در کنار هم در اطراف یک هسته قرار می گیرند. آزمایش ها نشان می دهد تنها در حالتی این اتفاق می افتد که دما به − ۳۵  °C ( − ۳۱  °F ) یا پائین تر برسد. [ ۴] در ابرهایی که گرمتر هستند ممکن است هستهٔ دانهٔ برف از گرد و غبار یا ذرات بیولوژیکی تشکیل شوند، [ ۵] همچنین در بارش های مصنوعی که در بارورسازی ابرها بدست انسان صورت می گیرد یدید نقره و یخ خشک هم در هستهٔ دانه های برف قرار می گیرند. [ ۶] هنگامی که این قطرات یخ زده اند، در فرایند فوق سرمایش شروع به رشد می کنند. از آنجا که قطرات آب بسیار متنوع هستند، کریستال های یخ نیز انواع مختلفی دارند. این کریستال ها قادرند به اندازه ای در حد میلی متر برسند. این کریستال ها در زمانی که به اندازهٔ کافی بزرگ شدند، بارش برف شروع می شود. در کتاب رکوردهای جهانی گینس بزرگترین دانهٔ برف، مربوط به ژانویه سال ۱۸۸۷در منطقهٔ فورت کیوج ایالت مونتانا ثبت شده که قطر این دانهٔ برف ۳۸ سانتیمتر بوده است. [ ۷] با اینکه برف بی رنگ است اما به خاطر بازتاب دادن تمام طیف ها توسط دانه های برف ما برف را به رنگ سفید می بینیم. [ ۸]
عکس برفعکس برفعکس برفعکس برفعکس برفعکس برف

برف (رمان). برف ( به ترکی استانبولی: Kar ) یک رمان نوشته اورهان پاموک نویسنده اهل ترکیه است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. [ ۲] این کتاب تنش ها و مشکلات سیاسی و فرهنگی ترکیه مدرن را به تصویر می کشد و توانسته است طنز و اوضاع اجتماعی و عرفان و همدلی میان شخصیت های داستان را در هم بیامیزد.
اگرچه بیشتر بخش های اولیه داستان به صورت سوم شخص و براساس دیدگاه و از جانب کا بیان می شود. گاهی اوقات یک راوی که دوست کا است، داستان را براساس مکاتبات و گزارش های کا نقل می کند و گاهی اوقات اطلاعاتی به خواننده می دهد که خود کا بعداً از آن آگاه می شود یا برخی وقایع را از قبل خبر می دهد. داستان در شهر قارص اتفاق می افتد که برای کا به نوعی بیگانه به نظر می آید چون شهر قارص به علت اینکه مدتی پادگان روسیه بوده است، شبیه به دیگر شهرهای ترکیه نیست. [ ۳] کا یک شاعر است که پس از ۱۲ سال تبعید سیاسی از آلمان به ترکیه بازگشته است. او چند هدف و انگیزه دارد یکی اینکه افزایش شمار خودکشی را بررسی کند اما مهم ترین هدف او دیدار با زنی است که عاشقش بوده است. برف به مدت سه روز راه های ارتباطی به شهر قارص را می بندد و کا در این مدت با یک کمونیست سابق، یک سکولاریست، یک ملی گرای فاشیست و یک مسلمان افراطی و یک مسلمان میانه رو و جوانان کرد و … دیدار و گفتگو می کند.
موضوع اصلی نزاع سکولاریته و اعتقادات مذهبی است ولی ارجاعاتی به تاریخ قرن بیستم ترکیه نیز هست.
شاعری تبعید شده به نام «کا»، به ترکیه بازمی گردد و به شهر متروکهٔ قارص سفر می کند. هدف ظاهری او از آمدن به این شهر، تهیهٔ گزارش از موج خودکشی بین دخترانی مذهبی است که از داشتن روسری و حجاب، منع شده اند؛ اما خاطرات کا از دختری جذاب به نام ایپک، که به تازگی طلاق گرفته، نیز درآمدن او به این شهر نقش داشته اند. کا پس از گذشت مدتی درمی یابد که افراد گوناگونی، از همسر سابق ایپک گرفته تا تروریستی کاریزماتیک، در تعقیب او هستند. در رمان برف، هدیه ای گمشده به شکلی کاملاً ناگهانی به صاحبش بازمی گردد، نمایش یک تئاتر به قتل عامی خونین تبدیل می شود. [ ۴]
عکس برف (رمان)

برف (شعر نیما یوشیج). «برف» از مشهورترین اشعار نیما یوشیج است.
زردها بی خود قرمز نشده اند قرمزی رنگ نینداخته است بی خودی بر دیوار صبح پیدا شده از آن طرف کوه "ازاکو" اما "وازنا" پیدا نیست گرتهٔ روشنی مردهٔ برفی همه کارش آشوب بر سر شیشهٔ هر پنجره بگرفته قرار. وازنا پیدا نیست من دلم سخت گرفته است از این میهمانخانه مهمان کش روزش تاریک که به جان هم نشناخته، انداخته است: چند تن خواب آلود چند تن ناهموار چند تن ناهشیار.
نیما یوشیج ( ۱۲۷۶–۱۳۳۸ ) شاعر معاصر ایرانی و بنیان گذار شعر نوی فارسی است. او با شعر «افسانه» ( ۱۳۰۱ ) نوعی جهان بینی نو را به ادبیات فارسی و حتی فرهنگ ایرانی وارد ساخت که تا پیش از آن سابقه نداشت. با این حال، عملاً با شعر «ققنوس» ( ۱۳۱۶ ) ، شعر نوی فارسی متولد شد، زیرا اولین بار در این شعر، مدلولی جدید با دالی جدید پیوند خورد و پدیده ای نو شکل گرفت. نیما نخستین آثار خود را در اواخر دوران مشروطه و سال های آغازین حکومت رضاشاه سرود یا منتشر کرد. از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۱۵ هیچ شعری از او منتشر نشد تا اینکه در سال ۱۳۱۶ سرایش و چاپ آثارش را از سر گرفت و شعر مهم «ققنوس» را خلق کرد. از ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۷، نیما انواع قالب های شعری را آزمود. او در دورهٔ پایانی عمرش، یعنی از ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۷، عمدتاً به سرایش و چاپ اشعار آزاد یا نیمایی پرداخت. شعر «برف» مربوط به همین دوره است. [ ۱]
فرهاد مهراد برف را در آلبومی با همین نام اجرا کرده است. [ ۲] احمد شاملو هم این شعر را در آلبوم شعرهای نیما دکلمه کرده است. [ ۳]
↑ دربارهٔ تاریخ سرایش شعرهای نیما اختلاف نظر وجود دارد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به مناقشه ها درباره نیما یوشیج.
عکس برف (شعر نیما یوشیج)

برف (فیلم ۱۹۶۳). «برف» ( انگلیسی: Snow ( 1963 film ) ) فیلمی در ژانر مستند است که در سال ۱۹۶۳ منتشر شد.
عکس برف (فیلم ۱۹۶۳)

برف (فیلم ۲۰۰۸). برف ( انگلیسی: Snow ( 2008 film ) ) فیلمی به کارگردانی آیدا بگیچ محصول سال ۲۰۰۸ است.
عکس برف (فیلم ۲۰۰۸)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

برف (snow)
بارش به صورت پولک های نرم، سفید و بلورین. برف براثر میعان بخار آب اضافی موجود درهوا، در دمایی پایین تر از نقطۀ انجماد آب تشکیل می شود. نوری که در بلورهای شش گوش برف باز می تابد، سبب می شود برف سفید به نظر برسد.

مترادف ها

hydrometeor (اسم)
تگرگ، وجود بخاراب در هوا، باران، برف

snow (اسم)
برف

فارسی به عربی

ثلج

پیشنهاد کاربران

برف barf در اوستایی: vafra یعنی خوشبخت کننده؛ در سغدی: وفرا vafra؛ در پارتی، مانوی و پهلوی: vafr با همان معنی اوستایی است.
برف:ورف، وفره، وفر، وپر، ژاله، وییَر
نامهای دیگر برف در پهلوی و. . .
واژه برف
معادل ابجد 282
تعداد حروف 3
تلفظ barf
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: varf] ‹ورف›
مختصات ( بَ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی barf
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ لغت معین
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
کردی جنوبی: وَفر=wafr
کردی مرکزی:بَفر=bafr
قره قره کردن در حلق بخاطره صدایه قررر که در تهه حلق ایجاد میشود هستش توروخدا دیگه ریشه یابی نکن
مثلا در هنگام خستگی میگم پوف!! حتما به معنای پوفکه!!!
یا خرو پوف در خواب به معنایه خورشیده حتما
بعضی واژه ها از صدا ساخته شده تورو خدا نکنینننن
برف سنگسری ورف ( weref )
برف چه آرام می بارد
چه دل آرام می بارد
داند که با باریدن خیر فراوان می آرد
با باریدن بر تاج کوه خیر در بهاران می آرد
با باریدن برف بر کوه و دشت حیات اسان می آرد
...
[مشاهده متن کامل]

این چه سریست که آن سان می بارد
بعد از هر باریدن برف باد وطوفان برف را به جریان می آرد
برف در دره ها و جان پناه انباشه در بهاران اب جریان می آید
این چه اسراریست از طرف کردگار این جریان آن سان می آید
پارسی هر جریان از سوی کردگار رازیست که دانایان میداند
این نظم عجایب خلفت است که آن سان می اید

چادر احرام . [ دَ / دُ رِ اِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه است از برف . ( آنندراج ) : از پشت کوه چادر احرام برکشدبر کتف ابر چادر ترسا بر افکند. خاقانی . کعبه ز آتش ساز چون بر فرق کوه چادر احرامیان پوشیده اند. خاقانی .
فرش عاج . [ ف َ ش ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از برف که روی زمین را سفید کرده باشد. ( از برهان ) .
در فارسی میانه به برف:سنزاگ ( Snezag ) می گفتند
و در زبان های دیگر
لهستانی : Śnieg
روسی : Снег ( Sneg )
آلمانی : Schnee
انگلیسی : Snow
فرانسوی : Neiger
اسپانیایی : Nieve
ایتالیایی : Neve
لاتین : Nix
دانمارکی : Sne
بلاروسی : Снег ( Snieh )
ترکی: قار
در زبان لکی یا پهله یا همون پهلوی به برف ویر می گویند دوست عزیز هم اشاره فرمودن در زبان پارتی ویفر گفته می شود
برف درزبان تُرکی= ( ( قِرقیز ) ) دلیل اثبات: قِر= آب سرد ، شاهدمثال: قرقره کردن یعنی آب را در حلق گرداندن. و همچنین قیز= توده انباشته بنابراین
قِرقیز= توده انباشته آب خیلی سرد شده ویخ زده منجمدبصورت بلورهای سفید= برف زمستانی.
...
[مشاهده متن کامل]

البته برخی ترکها این مساله را قبول ندارند زیرا در زمان خلافت ابوبکر زنی بنام قرقیزه حاکم گرجستان بوده وبه خاطر همین دریای سیاه را قرقیزه می نامیدند. یعنی با برداشت غلط ازنام این زن چنین رواج یافته که قرقیز مصداق آب است واز اینکه در زبان ترکی، سیاه = قرا ، با یک استنباط اشتباهتر
دریای قرقیز را دریای سیاه نامیده انداحتمالاً به این دلیل که آن زن ، دختری سیاهپوست واحتمالاً عرب بوده ونام اصلی خود را فاش نکرده و دریای سیاه بخاطر او بحرالاسود نام گرفته است.
درزبان باستانی ایران به برف تازه وسپید درحال باریدن ، ( ( تولیده ) ) می گفتند و کلمه تولید که جنبه زایش وافزایش غیر حیوانی دارد ازهمین کلمه گرفته شده است.

نوعی از بارش که بیشتر در مناطق سردسیر اتفاق می افتد و علت آن دمای زیر صفر هنگام بارش است.
ثلج. . . بشک. . .
هل تاک
برف: در پهلوی وفر wafr بوده است . این ریخت هنوز در کردی کاربرد دارد. بیسکویت ویفر یعنی بیسکویتی که مثل برف ترد است.
( ( همه موی و اندام او همچو برف ؛
ولیکن به رخ سرخ بود و شگرف ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص383. )

فرش عاج کنایه از برف
برف چال ( Snow field ) : [اصطلاح کوهنوردی] پهنه برف ، چاله های کم عمق در نواحی کوهستانی و سرزمین های پرفراز که برف در آن انباشته شده و دارای سطحی تقریبا هموار هستند.
منبع https://sporton. ir
برف گیجه ( White – out ) : [اصطلاح کوهنوردی]حالتی از گیجی که به علت ریزش شدید یا پوشش کامل برف همراه با توفان به انسان دست می دهد و انسان نمی تواند جهت را به درستی تشخیص دهد.
منبع https://sporton. ir

در زبان پارتی:
Snahr ( سنهر ) و Vafr ( وفر )
بژ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس