برهمی

لغت نامه دهخدا

برهمی. [ ب َ رَ ] ( ص ، اِ ) خوارزمی در مفاتیح العلوم ( چ مصر ) گوید مفرد براهمه است به معنی یکی از اشراف عُبّاد هند.

برهمی. [ ] ( اِ ) به هندی قسمی از بیش است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( مخزن الادویة ). رجوع به بیش شود.

فرهنگ فارسی

به هندی قسمی از بیش است .

پیشنهاد کاربران

بپرس