برپایی

/barpAyi/

معنی انگلیسی:
constitution

مترادف ها

setup (اسم)
وضع، ترتیب، برپایی، مقدمه چینی، برپا کردن، وضع بدن

establishment (اسم)
بناء، بنگاه، استقرار، سازمان، تشکیل، تاسیس، برقراری، برپایی، موسسه، دسته کارکنان

فارسی به عربی

موسسة

پیشنهاد کاربران

بپرس