بریر بن خضیر الهمدانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: یاران امام حسین علیه السلام، شهدای کربلا، بریر بن خضیر
بریر بن خضیر از حماسه سازان کربلا و یاران باوفای امام حسین علیه السلام است که سیره نویسان و مقتل نگاران از او با عنوان های گوناگون، بریر بن خضیر، بریر بن حضیر، بدیر بن خضیر، بریر بن حصین، بدیر بن حضیر یاد کرده اند. وی از خاندان بنی مشرق از قبیله هَمْدان و ساکن کوفه بوده. بریر در روزگار امامت امام علی علیه السلام از اصحاب آن حضرت بشمار می رفت. و از یاران نزدیک آن حضرت و از بزرگان کوفه بشمار می رفت. وی سرآمد قاریان روزگار خویش بود و در مسجد جامع کوفه به تدریس و تعلیم قرآن اشتغال داشت.
بریر مردی زاهد، عابد و از بندگان صالح خدا بود؛ و شماری از رجال نویسان کتاب «القضایا والاحکام» را به وی نسبت داده اند. بریر هَمْدانی از یاران برجسته امام حسین علیه السلام و از رزم آوران کارآمد آن حضرت در جریان واقعه خونین کربلا بشمار می رود. او از کوفه راهی مکه شد و در آن جا به کاروان حسینی پیوست. از مجموع گزارش های جنگ و نشانه های موجود تا حدودی جایگاه و موقعیت رزمی بریر در لشکر امام علیه السلام روشن می شود. او از پیش آهنگان سپاه و در زمره سواره نظام بود؛ که گاه به صورت پیک و گاه به نمایندگی از امام علیه السلام با فرمانده و سپاهیان دشمن به گفتگو می پرداخت.
در گزارشی آمده است: پس از آن که حر و یارانش از حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه جلوگیری کردند، آن حضرت یاران خود را گردآورد و با آنان از تصمیم نهایی خود سخن گفت؛ و آن ها را آزاد گذاشت تا درباره ماندن و کشته شدن، یا رفتن و رهایی از مرگ تصمیم بگیرند. در آن گفتگو هر یک از یاران امام علیه السلام پاسخ هایی دادند و از آن جمله بریر خطاب به آن حضرت گفت: «به خدا قسم ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، پروردگار به برکت وجود شما بر ما منت نهاد تا برای یاری شما کشته شویم و پیکر ما قطعه قطعه گردد، تا در قیامت از شفاعت جدت برخوردار شویم، گروهی که فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تباه گرداند روی رستگاری را نخواهد دید. وای بر آن ها! هنگام رستاخیز خدای را چگونه دیدار می کنند؟ آنان در آتش جهنم فریاد هلاکت و مرگ سر می دهند!».
از آنجا که بریر برای کوفیان آشنا و شناخته شده بود و امید می رفت که گفتگوی او با مردم کوفه موجب هدایت و بیداری آنان شود، امام علیه السلام به او فرمود تا با سپاه ابن سعد سخن گوید. وی نیز در برابر سپاه دشمن قرار گرفت و خطاب به آنان چنین گفت: «ای مردم از خدا بترسید، اکنون فرزندان و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مقابل شما قرار دارند، بگویید که می خواهید با آنان چه بکنید؟».
به دنبال آن شماری از سربازان فریاد برآوردند: می خواهیم آن ها را نزد عبیدالله ببریم تا درباره شان حکم کند. بریر گفت: «آیا نمی پذیرید که به مکه بازگردند؟ آیا نامه ها و عهد و پیمان های خود را فراموش کرده اید؟ وای بر شما، اهل بیت پیامبرتان را دعوت کردید تا جانتان را در راهشان فدا کنید، ولی اینک که نزد شما آمده اند، آن ها را به عبیدالله بن زیاد تسلیم می کنید و آب را بر آنان می بندید و موهبتی را که یهود، نصاری و مجوس از آن برخوردارند و پرندگان و چرندگان در آن رفت و آمد می کنند از آنان دریغ می ورزید؟ درباره فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه بد عمل کردید، خداوند شما را در قیامت سیراب نکند، وای بر شما این همان حسین علیه السلام سرور بهشتیان است».
در روایتی دیگر آمده است: بریر از امام علیه السلام تقاضا کرد تا با مردم کوفه سخن گوید. سپس آنان را مخاطب ساخت و گفت: «ای مردم خداوند محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد تا مؤمنان را به بهشت بشارت دهد و کافران را از عذاب الهی بیمناک سازد و مردم را به سوی خدا دعوت کند. شما این آب فرات را که حیوانات از آن برخوردارند، بر فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسته اید، آیا این است پاداش محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم؟ سپاس خدای را که این مردم را به من شناساند. خدایا (تو گواه باش ) من از کردار زشت این گروه بیزارم، خدایا آن ها را تا هنگام مرگ گرفتار ساز و بر آنان خشم گیر» در این هنگام کوفیان به سوی او تیر افکندند و او به سپاه خود بازگشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس