بزرگ امید

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

بزرگ امید. [ ب ُ زُ اُ / اُم ْ می ] ( اِ مرکب ) امید بزرگ. بزرگ آرزو :
بتا تا مرگ جان تو ببرده ست
بزرگ امید من با تو بمرده ست.
( ویس و رامین ).
که ای از تو بزرگ ، امید مردان
مرا از خود بزرگ امید گردان.
نظامی.

بزرگ امید. [ ب ُ زُ اُم ْ می ] ( اِخ ) نام حکیمی است که استاد و پرورنده پرویزبن انوشیروان بود. ( برهان ). بروایت نظامی گنجوی معلم و مؤدب خسروپرویز بود. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بزرگ امید پیش پیل سرمست
بساعت سنجی اصطرلاب در دست.
نظامی.
بزرگ امید خردامید گشته
به لرزانی چو برگ بید گشته.
نظامی.
بزرگ امید نامی بود دانا
بزرگ امید از عقل و توانا.
نظامی.
بزرگ امید از این معنی خبر یافت
شه نو را بخلوت جست و دریافت.
نظامی.

بزرگ امید. [ ب ُ زُ اُم ْ می ] ( اِخ ) کیابزرگ امید. رجوع به کیابزرگ امید و بزرگ امید رودباری شود.

فرهنگ فارسی

بروایت نظامی گنجوی معلم و مودب خسرو پرویز بود .
کیا بزرگ امید .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُزرگ اُمید، کیا، دومین داعی و رهبر اسماعیلیّه نزاری در الموت (۵۱۸ ـ ۵۳۲)می باشد.
از اهالی رودبار دیلم بود ولی از اصل و نسب دقیق او اطلاعی در دست نیست.

پیوند بزرگ امید با برخی حکام
برخلاف نظر بعضی از مستشرقان، مانند یوستی، او با حکام و امیران باوندی و بادوسپانی مازندران و گیلان، از جمله شاه غازی رستم بن علاءالدوله (متوفی ۵۵۸)، هیچ پیوندی نداشته است. پیوندهای منسوب به او، در اصل از آنِ کیا بزرگ (متوفی ۵۵۱)، یکی از حکام علوی زیدیّه در دیلمان، است که در زمان بزرگ امید اسماعیلی می زیسته و با او قرابت اسمی داشته است.

آغاز کار بزرگ امید
از آغاز کار بزرگ امید به عنوان داعی اسماعیلیه در ایران اطلاعی نیست، ولی مسلماً در سالهایی که حسن صبّاح، پس از تسخیر قلعه الموت در ۴۸۳، نفوذ خود را در مقام داعی دیلم در منطقه رودبار گسترش می داده، بزرگ امید در خدمت اوبوده است.
جوینی، رشیدالدین فضل الله و کاشانی ـ که مهمترین منابع تاریخ اسماعیلیه نزاری در دوره الموت اند و از تواریخ نزاری همعصر، که دیگر به جا نمانده، بهره برده اند ـ از بزرگ امید برای اولین بار در واقعه تصرف قلعه لَمَسَر نام می برند.

بزرگ امید و تصرف لمسر
...

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:کیا بزرگ امید (حک ۵۱۸ـ۵۳۲ق)

پیشنهاد کاربران

بپرس