بزقوش

لغت نامه دهخدا

بزقوش. [ ب ُ ] ( اِخ ) بزقش. رجوع به بزقش شود.

دانشنامه آزاد فارسی

بُزْقوش
رشته کوهی در استان آذربایجان شرقی، شهرستان های سراب، میانه، و بستان آباد، به طول ۱۳۳ کیلومتر و عرض متوسط هجده کیلومتر. ارتفاع بلندترین قلّۀ آن ۳,۳۰۲ متر است. شهرستان سراب در شمال این رشته کوه و شهرستان میانه در جنوب آن واقع شده است. راه اتومبیل رو بستان آباد به سراب در غرب و رودخانۀ اوجان چای در شرق، این رشته کوه را محدود می کنند. چندین رودخانه ، ازجمله رودهای نره نو، وانق چای، بالقلوچای، گروچای، سنگورچای، و سیاه چمن چای از آن سرچشمه می گیرند.

پیشنهاد کاربران

بز قوش یعنی پرنده ی خاکستری، بز از فعل بوزارماق گرفته شده است. مراد بز یعنی مرادی که نام فامیلیش خاکستری است.
بوز قوش در تورکی از
از بُز ( بوز ) ===== خاکستری
بوز هم در ترکی معنی هم آوا دیگر دارد و آن یخ است
قوش در تورکی =====پرنده
این رشته کوه در جنوب سراب و جزء روستای سردها هست. تلفظ محلی آن به صورت بوزگوش یا بوزجوش یا بوزقوش است. در اسناد قدیمی این قله مطعلق به "پینوان" بوده که بعدها مردم پینوان به منطقه سردها کوچ میکنند و این قله و حق آبه آن جزئی از املاک روستای سردها بحساب می آید.

بپرس