بلغاق

لغت نامه دهخدا

بلغاق. [ ب ُ ] ( اِ ) معرب بلغاک ، شور و غوغای بسیار، و بعضی این را مغولی دانسته اند. ( از آنندراج ) ( از هفت قلزم ). بولغاق. بلغاک. و رجوع به بلغاک شود.

فرهنگ معین

(بُ ) ( اِ. ) آشوب ، شور و غوغای بسیار.

فرهنگ عمید

= بلغاک

پیشنهاد کاربران

بپرس