بنی ابیرق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اُبَیْرِق از اعضای قبیله اوس، از تیره بنی ظفر بود
اُبَیْرِق از اعضای قبیله اوس ، از تیره بنی ظفر بود سه تن از پسران وی یعنی بِشْر، بَشیر و مُبَشِّر به بنی اُبَیْرِق شناخته شده اند. تنها عامل توجه منابع تاریخی و تفسیری به بنی ابیرق به شان نزول آیاتی از سوره نساء باز می گردد که عمدتاً یکی دیگر از اعضای بنی ظفر به نام قتاده بن نعمان آن را نقل کرده است.
ماجرای دزدی بنی ابیرق
در حادثه ای در سال چهارم یا سوم هجری بنی ابیرق به دزدی مقداری آرد و دو زره متهم شدند. به روایت قَتادة بن نعمان که مشهورترین و مفصل ترین گزارش از این حادثه است، رِفاعَة بن زید ظفری (عموی قتاده) مقداری آرد مرغوب از تاجران شامی خرید و آن را در اتاقی که دو زره در آن نگهداری می شد مخفی کرد. مدتی بعد آردها و زرههای وی به سرقت رفت و هنگامی که به پرس و جو پرداختند متوجه شدند شب قبل، بنی اُبیرق اجاقی در خانه روشن کرده اند و احتمالا چون این خانواده تهیدست بودند، به آنها مظنون شدند؛ اما بنی ابیرق از لبیدبن سهل ، از موالی بنی ظَفَر به عنوان مظنون یاد کردند. مال باختگان هنگام پرس و جو در محله، به هیچ فرد مشکوک دیگری برنخوردند.
گزارش قتادة بن نعمان از ماجرای دزدی
← شکایت قناده از بنی ابیرق به پیامبر
...

[ویکی فقه] بنی ابیرق (قرآن). بنی ابیرق پسران عمرو بن حارثه از انصار بودند، که آیات ۱۰۵ - ۱۱۲ نساء در مورد آنها نازل شده.
بنی ابیرق، پسران عمرو بن حارثه: بشر، بشیر، مبشر از انصار بودند. در پی سرقت زرهی از سوی آنها و متهم ساختن فرد دیگری، آیات ۱۰۵ - ۱۱۲ نساء: ۴ نازل شد و آنان خائن معرفی شدند.
شان نزول
در شان نزول آیات فوق جریان مفصلی نقل شده که خلاصه اش این است:طایفه بنی ابیرق طایفه ای نسبتا معروف بودند، سه برادر از این طایفه بنام" بشر" و" بشیر" و" مبشر" نام داشتند، " بشیر" به خانه مسلمانی به نام" رفاعه" دستبرد زد و شمشیر و زره و مقداری از مواد غذایی را به سرقت برد، فرزند برادر او به نام" قتاده" که از مجاهدان بدر بود جریان را به خدمت پیامبر ص عرض کرد، ولی آن سه برادر یکی از مسلمانان با ایمان را به نام" لبید" که در آن خانه با آنها زندگی می کرد در این جریان متهم ساختند." لبید" از این تهمت ناروا سخت برآشفت، شمشیر کشید و به سوی آنها آمد و فریاد زد که مرا متهم به سرقت می کنید؟ در حالی که شما به این کار سزاوارترید شما همان منافقانی هستید که پیامبر خدا را هجو می کردید و اشعار هجو خود را به قریش نسبت می دادید، یا باید این تهمت را که بمن زده اید ثابت کنید یا شمشیر خود را بر شما فرود می آورم.برادران سارق که چنین دیدند با او مدار کردند، اما چون با خبر شدند که جریان به وسیله قتاده به گوش پیامبر ص رسیده یکی از سخنوران قبیله خود را دیدند که با جمعی به خدمت پیامبر ص بروند و با قیافه حق بجانب سارقان را تبرئه کنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متهم سازند.پیامبر ص طبق" وظیفه عمل به ظاهر" شهادت این جمعیت را پذیرفت و قتاده را مورد سرزنش قرار داد، قتاده که بی گناه بود از این جریان بسیار ناراحت شد و به سوی عموی خود باز گشت و جریان را با اظهار تاسف فراوان بیان کرد، عمویش او را دلداری داد و گفت: نگران مباش خداوند پشتیبان ما است.آیات فوق نازل شد و این مرد بی گناه را تبرئه کرد و خائنان واقعی را مورد سرزنش شدید قرار داد.شان نزول دیگری برای آیه نقل شده که زرهی از یکی از انصار در یکی از جنگها به سرقت رفت، آنها به یک نفر از طایفه بنی ابیرق ظنین شدند، سارق هنگامی که متوجه خطر شد، زره را به خانه یک نفر یهودی انداخت و از قبیله خود خواست که نزد پیامبر ص گواهی به پاکی او بدهند و وجود زره را در خانه یهودی دلیل بر برائت او بگیرند پیامبر ص که چنین دید طبق ظاهر او را تبرئه فرمود مرد یهودی محکوم شد، آیات فوق نازل گشت و حقیقت را روشن ساخت.

پیشنهاد کاربران

بپرس