بنی ساسان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَنی ْ ساسان ، لقبی که بر گدایان اطلاق می شده است . گدایانی که خود را چنین می خواندند و به این نام هم فخر می کردند، در حقیقت از ویژگی هایی برخوردار بودند که بارزترین آن ها، نخست زیرکی و هوشمندی ، و سپس ادب ورزی است .
طیف معنایی بنی ساسان ، در المختار من کشف الاسرار جوبری در قرن ۷ق /۱۳م نسبتاً گسترده تر است ، زیرا به قول او «این صناعت » وسعت شگفتی دارد و از هر طایفه ای در میان ایشان می توان یافت . همه مکار و زیرک و حیله گرند، و در کار خود سخت گستاخند. از جمله ایشانند: گدایان و درویشان ، بوزینه داران ، خرس گردانان ، گربه رقصانان ، متظاهران به انواع بیماری و.... بدیهی است که شعبده بازان ، و رمالان و فالگیران و جادوگران نیز درون این حوزه قرار دارند. دو صحنه بسیار جذاب و شگفتی که جوبری ادعا می کند، خود دیده است ، یکی در حرّان بوده است . و دیگری در بلاد روم اما روایت او از نوعی افسانه پردازی هم تهی نیست .شیوه های تردستی و حیله گری ایشان موجب شده است که حاجی خلیفه بابی با عنوان «علم الحیل الساسانیه» در کتاب خود بگشاید.
توجه ادیبان به گدایان
گدایی ، زیستن از راه برانگیختن ترحم مردمان ، بهره گیری از صدقات و نیز اندکی بعد، خواندن داستان های دینی و موعظه برای کسب مال از عامه ، پیوسته در دوران اسلامی وجود داشته است ، اما هنگامی که با تردستی ، دزدی ، شعبده بازی و فریب کاری درآمیخت ، نوعی اعتبار عام کسب کرد و از قرن ۳ق /۹م مورد توجه ادیبان قرار گرفت و نخست با شعر هرزه درایی مجون و از قرن ۴ق با شعر «سُخف » هم طراز شد. اوج عنایت به امر ایشان در آثار جاحظ (د ۲۵۵ق /۸۶۹م ) آشکار می شود. در فهرست آثار او رسائلی با این نام ها می توان یافت : وصف العوام ، حیل اللصوص ، حیل المکدین و از همه مهم تر، کتاب البخلاء که شامل یکی از جالب ترین روایات در این باب است : خالد بن یزید گدایی است که سرکرده دزدان ناحیت جبل و شام ، کولیان (زط = جُت = کولی ) و راهزنان کرد و عرب و قفچ ... بوده و «چندی باغولان زیسته و با غول ماده ای زناشویی کرده » است ، و اینک انبوهی اصطلاح غریب به کار می برد که جاحظ برخی از آن ها را ناچار شرح می دهد. این گونه ادب ، قرن ها ادامه یافت و شاید بتوان حکایه ابی القاسم البغدادی و دیوان ابن حجاج را اوج آن دانست . (ه د، ابومطهر ازدی ، نیز ابن حجاج )
تدوین شعرهای ساسانیه
در قرن ۴ق ، شاعری بغدادی به نام احنف عکبری که به قول ثعالبی «اینک ، یگانه بنی ساسان در مدینه السلام » بود، در بغداد به خدمت صاحب بن عباد رسید. صاحب با اعجاب تمام شعری را که او درباره بنی ساسان سروده بود، نقل می کند. در این شعر عکبری ، به گونه ای ، لاف زنی های خالد را تکرار می کند، به برادرانش بنی ساسان می بالد و سراسر جهان - از سند تا روم و بلغار - را سرزمین خود می پندارد.چندی بعد، صاحب که در ری به وزارت رسید، با بزرگ ترین شاعر بنی ساسان ، یعنی جهانگرد معروف ، ابودلف خزرجی آشنا شد و او را به تدوین قصیده ساسانیه تشویق کرد. وی نیز قصیده ای به او ارمغان کرد و در آن به معارضه دالیه احنف عکبری برخاست ... و خلیفه مطیع را نیز در شمار بنی ساسان نهاد... نکته مهم در این کار آن است که وی همه مصطلحات این «گدایان » را که برای دیگران قابل فهم نبوده ، شرح داده است . (۱۹۳ بیت با شرح ، درباره این قصیده ، نیز ترجمه انگلیسی آن . )در همین زمان ، یکی دیگر از ادیبان دربار صاحب ، یعنی بدیع الزمان همدانی در فضای همین گونه ادب ، دست به تدوین مقامات زد که یکی از آنها «المقامه الساسانیه» نام گرفت . سپس در اواخر قرن ۵ق /۱۱م ، حریری نیز «المقامة الساسانیه» را تدوین کرد. سپس در قرن ۸ق ، صفی الدین حلی نیز یک «قصیده ساسانیه » سرود.
خاستگاه بنی ساسان
...

پیشنهاد کاربران

بخش گم شده تاریخ ایران - قوم یهود و عرب باعث سرگردانی و رنج های طایفه بنی ساسان هستند
بَنی ْ ساسان ، گروهی از گدایان بودن . گدایانی که خود را از تبار اردشیر بابکان میدانستن و خود را ساسانی می خواندند و به این نام و هویت هم افتخار . می کردند، در حقیقت از ویژگی هایی برخوردار بودند که بارزترین آن ها، نخست زیرکی و هوشمندی ، و سپس ادب ورزی است .
...
[مشاهده متن کامل]

اعضای طایفه بنی ساسان حق نداشتن فعالیت اقتصادی داشته باشند زیرا در تجارت دارای هوش بالا و فن بیان و ادب بودن مه در نتیجه استعداد سلطه بر بازار را داشته و اعراب ساسانیان را از ورود به هر شغلی منع کردن.
گروه بَنی ْ ساسان بعدها، محافل مخفی زرتشتی راه انداختن و در ظاهر مسلمان شیعه و درویش شدن.
سنت و فرهنگ بسیاری از دراویش ریشه در آئین زرتشت و فرهنگ آریایی دارد و طبق ادعای برخی از نویسندگان عرب، برخی از سلسله های دروایش جز طایفه بنی ساسان هستن .
مذهب تشیع دارای ساخه های زیادی است و یک شاخه از شیعه گری را بنی ساسان ایجاد کرد که زرتشتیان مخفی در ظاهر اسلامی هستن.
بی شک از طایفه بنی ساسان به سپاه پاسداران و ارتش و مراکز حکومتی نیز نفوذ کردن و شاید به همین دلیل باشه که بجای صدور اسلام، دارن ایرانیت صادر میکنن و در کشورهای لبنان و عراق زبان فارسی محبوب شده
مقدمه:
ایرانیت به نژاد نیست. نیاکان ما ایرانیان دارای فرهنگ آریایی بودن و چندان پافشاری بر نژاد آریایی نداشتن ( نژاد ستیزی و نژاد گرایی ریشه در اروپا دارد ) /به همین دلیل در دوران ساسانیان ، برخی از اعراب پیوند خانوادگی با ایرانیان داشتن و برخی اعراب متحد ساسانیان بودن ولی یهودیان هرگز بومی ایران نبودن و نشدن و وفاداری خود را ثابت نکردن. .
( آرتمیس یکم که یوتانی تبار بود تواب تمدنی شد و به خدمت پادشاهی هخامنشیان در امد و با فداکاری هایش یک آریایی شد و وفاداری اش را به ایران ثابت کرد )
یهودیان و بعضی از عرب ها با فرهنگ آریایی که هویت تمدنی ایرانیان را شکل میدهد، مشکل دارند.
با شکست سپاه پاسداران ایران و براندازی ساسانیان توسط نیروهای سرنگونی طلب، مسلمانان یک نظام طبقانی تبعیض امیز در ایران ایجاد کردن که ایرانیان درجه ای پایین تر از اعراب مسلمان داشتن بخصوص طایفه بنی ساسان که با نام اردشیر بابکان پیوند خورده اند و سلسله ساسانیان از تبار اردشیر بابکان است.
طایفه بنی ساسان در نظام طبقانی که مسلمانان ایجاد کرده بودن ر هیچ جایگاهی نداشتن و جز پست ترین موجودات معرفی میشدن که لایق حقوق انسانی نیستن. و بازماندگان طایفه ساسان حق نداشتن تحصیل کنن و یا در کارهای دیگر طبقات مشغول باشند.
نمونه چنین نظام طبقانی را هندویسم ایجاد کرده است و در سیستم ورن هندوها چهار طبقه وجود دارد :
طبقه برهمنها Brahmins : یا طبقه برهمنان که طبقه روحانیون و دانشمندان است.
طبقه کشاتریاها Kṣatriya : که طبقه جنگاوران و سلاطین است.
طبقه وایشیاها Vaiśyas : که طبقه بازرگانان است.
طبقه سودراها Sūdras : که طبقه کارگران است.
اما یک گروه از مردم در هند به اسم دالیت وجود دارد که دالیت ها متعلق به هیچ طبقه اجتماعی نیستن و اینان حق ندارن شاغل باشن که معمولا از ناچاری مشغول گدایی یا دزدی میشوند.
در ایران تحت سلطه اسلام ناب محمدی، گروه ساسیان یا طایفه بنی ساسان در ایران با طایفه دالیت در هند برابری دارد.
اعضای بنی ساسان در سرزمین مادری شان از ناچاری و در طول زمان مشغول به گدایی و دزدی شدن تا بتوانند شکم فرزندانشان را سیر کنند که حکومت اسلامی این ایرانیان اصیل را مجبور به کوچ اجباری و سرگردانی میکرد - یهودی ها و بعضی از اعراب باعث سرگردانی و رنج های طایفه بنی ساسان هستند.
برخی از نویسندگان یهودی و عرب تلاش کردن که بنی ساسان را مردمی تنبل و شرور نشان بدهند و تاریخ ایران را دستکاری کردن ولی بخش ای از تاریخ ایران گم شده است.
با توجه به ممنوعیت کار کردن و داد ستد در حق فرزندان ایران زمین ( از تبار اردشیر بابکان ) ؛ جای تعجب ندارد که این گروه از مردم ایرانی شیوه زندگی شان پر از رنج و سرگردانی باشد و به گدایی یا دزدی روی بیاورند.
بعضی از نویسندگان عرب تاریخ را آنطور که دلشان خواسته روایت میکنن و البته این را هم نوشته اند که بنی ساسان حقوق برابر با مسلمانان را نداشتن.
ابومنصور عبدالملک ثعالبی شاعر ایرانی تبار اما عرب گرا در کتاب یتیمةالدهر بر علیه گروه بنی ساسان مینویسد:
دو همراه و دوست از این ساسانیان یکی در یک سر بازار می ایستاد و ابوبکر را مدح می کرد و از دوست دارانش پول می گرفت و دیگری در طرف دیگر بازار می ایستاد و علی را مدح می کرد و از دوست دارانش پول می گرفت تا درهمی از پول های مسلمانان از دستشان درنرود. بعد پول های حاصل شده را با هم قسمت می کردند.
اما "أبو دُلَف" ، جهانگرد، شاعر و دانشمند عرب تبار ( محل تولد: احتمالا عراق یا عربستان کنونی ) که علاقه مند به ایران بود نظر مثبتی به بنی ساسان داشت.
نکته جالب و اسرار آمیز ماجرا این است که اعراب میگویند أبو دلف از قبیلهٔ عرب الخزرج است ولی خود "أبو دلف" میگوید از نسل اردشیر بابکان است و باعث افتخارش است که از بنی ساسان است.
به هر حال اعراب به او میگویند أبو دلف الخزرجی.
حیکم "أبو دلف الخزرجی" میگوید ثروت عظیمی از دانش در زمینه جغرافیا و علوم را در ایران و با مطالعه کتب ایرانیان بدست آورده است.
حیکم "أبو دلف الخزرجی" قصیده ای معروف به �قصیده ساسانیه� دارد :
و منّا النائح المبکی *** و منّا المنشد المُطری
ترجمه: از ماست نوحه کننده ایجاد کننده گریه، و از ماست شعر خواندن.
عزاداری حسینی مذهب تشیع ریشه در آئین سوگ سیاوش ( سووَشون ) در فرهنگ ایرانی آریایی دارد .
ابومنصور عبدالملک ثعالبی شاعر ایرانی تبار اما عرب گرا معتقد بود: أبو دلف الخزرجی و دیگر اعضای بن ساسان گروهی می باشند که وانمود میکنند مسلمان هستن و بر حسین بن علی ندبه می کنند و در فضائل و مرثیه ( سوگیاد ) او اشعاری روایت می کنند:
و من ضـرّب فی حبّ *** علـی و أبو بکر
ترجمه: و کسی که برانگیخت در حب علی و ابوبکر.
الأحنف العکبری یکی دیگر از شاعران عرب زبان با غرور و افتخار اعلام میکند از تبار ساسانی و عضو جامعه بنی ساسان است و قصیده ای ای معروف دارد که به هویت اصلی اش اشاره می کند:
علی انی بحمدالله فی بیت من المجد *** یا خوانی بنی ساسان اهل الجد و الحد
لهم ارض خراسان فقاشان الی الهند *** الی الروم الی الزنج الی البلغار و السند
معنی شعر: شکر خدای را که من از خاندان بزرگوار و از برادران بنی ساسانم که همگی شان مردمانی کوشا و جدی هستند و سرزمینهای خراسان و کاشان تا هند و روم و زنگبار و بلغار و سند، تحت نفوذ آنها بود.
حیکم "أبو دلف الخزرجی" هم در قصیده ساسانیه به شرح سرگردانی و رنج های خودش و برادرانش در بنی ساسان پرداخته و از اجباری بودن زبان عربی و سختی هایی که ساسانیان در سفرها و سرگردانیها متحمل شده اند سخن گفته است که چه شد که بنی ساسان مجبور شد گدایی و دزدی کند و پس از آن به توصیف گدایان و روش های دزدی آنها برای به دست آوردن پول پرداخته است. تمام این شعرها پر از اصطلاحات ایرانی است که برای اعراب اشغالگر بسیار رمز آلود است و کلمات مخصوص که میان بنی ساسان رواج داشته است. از این رو وی شرحی نیز بر شعر خود نوشته است. ( کتاب رحلات أبو دلف الخزرجی )
خب اگر کوروش بزرگ از آینده اطلاع میداشت که یهود و عرب چه برسر فرزندان ایران خواهد آورد بی شک یهود را از بند اسارت آزاد نمیکرد و آن دسته از اعراب ایران ستیز را نابود میکرد تا این قده سرطانی نابود گردد که اگر نبودن ما آریایی ها ( ایرانیان با هر نژادی ) سرنوشت بهتری میداشتیم.
هم اکنون ما ایرانی ( آریایی ) عرب زبان یا ترک زبان یا پارسی زبان داریم که به میهن وفادار هستن و تنها چیزهایی که مهم است فرهنگ و هویت تمدنی ایرانی است.
همچنین دین رسمی ایران اسلام شیعی است که بر هیچکس پوشیده نیست تشیع مذهبی آریایی است و ایرانیان شیعه شدن تا مسلمان نباشند .
سپاه جاویدان به رهبری خامنه ای در یک اتوماتیسم تاریخی جا پای نیاکان مان گذاشته اند و انتقام همه سرگردانی ها و رنج های طایفه بنی ساسان و دیگر ایرانیان را میگیرند.
در چنین شرایط سرنوشت سازی براندازی جمهوری شیعی ایران خیانت به نیاکان و خودمان است.
سپاه جاویدان در حال فتح سنگر به سنگر است تا امپراتوری ساسانیان را احیا کند و انتقام تاریخی بگیرد که بعد از نفوذ حداکثری جمهوری اسلامی در حوزه تمدنی ایران، اسرائیل باید با خاک یکسان بشود باید سخم زده بشود و صهونیستها را سرگردان در سراسر جهان کنیم تا به گدایی مشغول بشوند.

بپرس