بنی قینقاع

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بنی قَینُقاع، قبیله ای از یهودیان مدینه در زمان حضرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم. این قبیله پیمان خود را با پیامبر اسلام شکستند و طی غزوه ای محاصره، تسلیم و تبعید شدند.
بنی قینقاع در اصل طایفه ای از یهودیان ساکن در مدینه بودند که در اثر پیمان شکنی از مدینه بیرون رانده شدند.
← منشأ بنی قینقاع
پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) هم چون دیگر قبائل یهود با ایشان پیمان صلح بسته بود و به آنان اجازه داد و ستد در مدینه داده شده بود و همچنین آنان می توانستند در مدینه بمانند به شرط آنکه کسی را بر ضد پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) یاری نکنند. بیش از نیمی از عالمان یهودی از بنی قینقاع هستند، ابن هشام به نقل از ابن اسحاق از میان ۵۱ عالم یهودی در میان قبائل سه گانه یهود در مدینه ۲۸ تن را از بنی قینقاع برشمرده است.آنها از فرصت های گوناگون برای تردید افکنی در باورهای مسلمانان بهره می بردند، تردید در نزول وحی بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، درخواست برخی معجزه ها، هدایت مردم به آئین یهود، برشمردن خود به عنوان دوستان خدا و خود را امت برتر دانستن از جمله این موارد می باشد.
بنی قینقاع در قرآن
«وَاِمّا تَخافَنَّ مِنْ قَومٍ خیانَةً فَانبذْ اِلَیهِم عَلی سَواءٍ اِنَّ اللهَ لایُحِبّ الخائنینَ»؛ «و هرگاه (با ظهور نشانه هایی) از خیانت گروهی بیم داشتی (که عهد خود را شکسته، حمله غافل گیرانه کنند) به طور عادلانه به آنها اعلام کن که پیمان شان لغو شده است، زیرا خداوند خائنان را دوست نمی دارد.»گویند این آیه در پی نگرانی پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از پیمان شکنی قوم یهود، درباره بنی قینقاع نازل شد.
اولین پیمان شکنان
...

[ویکی شیعه] بنی قَینُقاع، قبیله ای یهودی که در صدر اسلام در مدینه سکونت داشتند. میان بنی قَینُقاع و پیامبر اکرم(ص) پس از هجرت، پیمانی منعقد شد؛ ولی آنان پیمان خود را شکستند و به دنبال غزوه ای به نام غزوه بنی قینقاع، محاصره، تسلیم و تبعید شدند.
برخی در یهودی تبار بودن اعضای این قبیله تردید کرده و آنان را از نسل عیسو (ادوم)، برادر یعقوب (ع) دانسته اند با وجود همانندی نام ها و بسیاری از سنت های بنی قینقاع با نام ها و سنت های عرب ، برای تردید در ریشه یهودی آنان دلیل معتبری در دست نیست.
محل سکونت اصلی این قبیله قبل از مهاجرت به مدینه و نیز زمان مهاجرت آنان به مدینه روشن نیست. مدتی پس از تسلّط قبایل یهود بر مدینه، قدرت آنان به عرب های بنوقیله انتقال یافت و یهودیان ناگزیر با دیگر قبایل عرب هم پیمان شدند و بنی قینقاع برخلافِ دو قبیله دیگر (بنی قریظه و بنی نضیر) که به اَوْس پیوستند، با خَزْرَج پیمان بست، البته جوادعلی آنان را نیز هم پیمان اوس می داند. بنابر نقل های تاریخی، میان بنی قینقاع و دیگر قبایل یهودِ مدینه یعنی بنی قریظه و بنی نضیر رقابت هایی وجود داشته و حتی بارها با هم جنگیده بودند.

[ویکی حج] بنی قَیْنُقاع نام قبیله ای از یهودیان ساکن مدینه است.
بنی قینقاع از شجاع ترین یهودیان ساکن در مدینه بوده، و بنابر گزارشی های تاریخی از نسل عیسو (ادوم) برادر یعقوب(ع) پیامبر بودند.
با ورود پیامبر(ص) به مدینه حضرت با ایشان پیمان صلح بستند، اما در سال دوم هجری پیمان شکسته و اعلام جنگ کردند. بنی قینقاع پس از 15 روز محاصره و بدون درگیری و هیچ شرطی تسلیم شدند، و با وساطت عبدالله بن ابی هم پیمان ایشان بعد از مذاکره با پیامبر(ص) به شام تبعید شدند.

[ویکی فقه] بنی قینقاع (قرآن). بنی قَینُقاع، قبیله ای از یهودیان مدینه در زمان حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) بودند. این قبیله پیمان خود را با پیامبر اسلام شکستند و طی غزوه ای محاصره، تسلیم و تبعید شدند.
بنی قینقاع، از قبایل مشهور یهود ساکن در مدینه بودند.
تغییر احکام
برخی مفسران، شان نزول آیات ۸۴ - ۸۵ بقره را درباره عمل نکردن بنی قینقاع به دستورات تورات و تغییر احکام خداوند دانسته اند.
اطمینان خداوند
براساس اقوالی آیه ۱۳۷ بقره درباره آنان نازل شد و خداوند به مسلمانان اطمینان داد که هیچ زیانی از سوی آنها متوجه مسلمانان نخواهد شد.
توطئه
...

پیشنهاد کاربران

بنی قینقاع، از قبایل یهودى یثرب بودند که مانند دو قبیله یهودى دیگر ( بنى قریظه و بنى نضیر ) مخالفتها و دشمنی زیادی با پیامبر اکرم ( ص ) ، داشتند. گفته شده که بنى قینقاع پیش از مهاجرت اوس و خزرج در یثرب مستقر شده بودند. در تحولاتى که به چیرگى اوس و خزرج بر یهودیان یثرب انجامید هیچ اشاره اى به آنها نشده و مشخص نیست تغییرات یثرب چه تأثیرى بر وضعیت آنها در آن منطقه داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

از بنى قینقاع در دوره جاهلى اطلاعات کمی به جا مانده است. بنا به گزارشى شیبةبن هاشم ( عبدالمطلب جد پیامبر ( ص ) ) که از مادرى خزرجى متولد شده بود، حدود صدسال پیش از هجرت پیامبر ( ص ) در قلعه هاى خزرج و بنى قینقاع، هم بازى دیگر کودکان خزرج بود تا اینکه عمویش، مطلب، از او با خبر شد و او را به مکه برد و پس از آن، به عبدالمطلب مشهور شد. این گزارش اگر درست باشد، نشان دهنده روابط قدیمی و ریشه دار بنى قینقاع و خزرج است. منابع اسلامى هم از هم پیمانى قینقاع و خزرج نوشته اند.
در نبرد بعاث که کمی پیش از حضور پیامبر ( ص ) در یثرب میان اوس و خزرج روى داد، بنى قینقاع و خزرج هر دو از یک مجموعه محسوب مى شدند و به همین دلیل اوس و خزرج هر دو براى جلب نیروهاى بیشتر توجه شان به بنى قریظه و بنى نضیر جلب شد. در نتیجه روابط یهودیان یثرب از جمله بنى قینقاع با یکدیگر تحت الشعاع روابط اوس و خزرج شکل گرفته بود.
در حوزه اقتصاد بنى قینقاع نوشته اند که تمام آنها ریخته گر بودند. واژه قینقاع را تشکیل شده از واژه «قین» به معناى آهنگر و «قاع» نام یکى از قلعه هاى یثرب دانسته اند. در منابع، بارها به بازار بنى قینقاع به عنوان یکى از بزرگترین بازارهاى یثرب اشاره شده که علاوه بر داد و ستد، از مراکز تجمع یثربیان به شمار مى آمده و کارکرد اطلاع رسانى داشته و برخلاف تبعید بنى قینقاع در سالهاى اولیه پس از هجرت، همچنان تا سالها ادامه حیات داده است.
ارتباط با اسلام
در آغاز ظهور دین اسلام و فعالیت پیامبر اکرم ( ص ) تا حدود یک سال، یهودیان بنى قینقاع و دیگر یهودیان یثرب، با مسلمانها ارتباط نزدیکى داشتند. پیامبر ( ص ) که امید زیادی به اسلام آوردن آنها داشت، از مسلمانها خواسته بود از رفتارهاى ناپسند آنها درگذرند و خداوند نیز خبر داده بود که آنها شما را بسیار آزار خواهند داد ( آل عمران/186 ) .
علمای بنی قینقاع
از میان 51 عالم یهودى که به نقل از ابن اسحاق در میان قبایل یهودى بنى قریظه، بنى نضیر و بنى قینقاع نام برده اند، 28 نفر از بنى قینقاع هستند، افراد برجسته اى مانند: رفاعةبن زید، فنحاص، سویدبن حارث، مالک بن ضیف، رافع بن حریمله، رفاعةبن قیس، رافع بن ابى رافع، شاس بن قیس، نعمان بن ابى اوفى و بحرى بن عمرو.
از گزارشهاى تفسیرى موجود مخص می شود که آنها از فرصتهاى گوناگون براى تردیدافکنى در باورهاى مسلمانها استفاده کردند. تردید در نزول وحى بر پیامبر ( ص ) ( انعام/91 ) ، درخواست برخى معجزه هاى خاص ( آل عمران/ 184؛ بقره/108، 118، 183 ) و هدایت به آیین یهود ( بقره/113و 135 ) از این موارد است. همچنین آنها خود را دوستان خدا ( مائده/18 ) و امت برتر مى دانستند ( آل عمران/110 ) .
دشمنی با پیامبر اسلام ( ص )
پیروزى در غزوه بدر، موقعیت پیامبر اکرم ( ص ) را در برابر مخالفانش بهبود بخشید. اما پس از غزوه بدر که کمی پس از تغییر قبله بود، بنی قینقاع رفتارهایى از خود نشان دادند که حاکى از پیمان شکنى آنها بود. به نظر مى رسد بنى قینقاع با تکیه بر پشتوانه تاریخى خود در روابطشان با قبیله خزرج، موقعیت پیامبر ( ص ) را ضعیف تر از موقعیت خود ارزیابى مى کردند.
از سوى دیگر پیامبر ( ص ) از پیمان شکنى بنى قینقاع نگران بود، از این رو در برابر عملکرد بنى قینقاع آنها را در بازارشان جمع کرد و از آنها خواست پیش از آنکه گرفتار بلایى شوند که مشرکان قریش در بدر به آن تن دادند، اسلام را بپذیرند. اما آنها در واکنش به تهدید پیامبر ( ص ) از آنها خواستند آنها را با مکیان مقایسه نکند و خود را جنگجویانى معرفى کردند که توانشان تنها با نبرد شناخته خواهد شد.
پیامبر اکرم ( ص ) در نیمه شوال سال دوم ( سه ماه پس از تغییر قبله و اندکى پس از پیروزى بدر ) قلعه هاى آنها را محاصره کرد. بنى قینقاع پس از 15روز محاصره و بدون هیچ شرطى تسلیم شدند. در مدت محاصره، هیچ اقدام نظامى ( تیراندازى و. . . ) از سوى بنى قینقاع صورت نگرفت و به نظر مى رسد آنها خیلى زود از حمایت هم پیمان خود عبداللـه بن ابى ناامید شدند. پیامبر ( ص ) یکى از انصار را مأمور بستن دستان مردان بنى قینقاع کرد. عبداللـه بن ابى شتابان خود را به پیامبر ( ص ) رساند و از ایشان خواست که از آنها درگذرد. پیامبر ( ص ) که آثار خشم در چهره اش نمایان شده بود، برخلاف میل خود از مجازات آنها چشم پوشید و به آنها سه روز مهلت داد تا آنجا را ترک کنند. آنگاه بنى قینقاع در پى تسویه حسابهاى مالى برآمدند و براى حرکت آماده شدند. عبداللـه بن ابى که احساس کرد مى تواند با درخواست خود حکم تبعید آنها را نیز لغو کند، به سمت خانه پیامبر ( ص ) رفت. اما در مقابل خود یکى دیگر از خزرجیان هم پیمان با قینقاع را دید که پیمان خود را با بنى قینقاع به نفع پیامبر ( ص ) لغو کرده و مانع ورود او شد. اصرار ابن ابى به درگیرى و به زخمى شدنش منتهى شد و آنگاه بود که بنى قینقاع با درک موقعیت، عزم خود را براى حرکت جزم کردند.
آمارى که از جنگجویان بنى قینقاع گزارش شده حکایت از توان قابل ملاحظه آنها دارد. بعضی منابع آنها را 700جنگجو دانسته اند که 400 نفرشان زره پوش بودند. به روایتی یهودیان بنى قینقاع از شجاع ترین یهودیان بودند. این امر موجب شد عبداللـه بنرابى که نتوانسته بود در نبرد از آنها حمایت کند، کوتاهى خود را با حفظ مال و جانشان جبران کند، به امید آنکه روزى دوباره بتواند آنها را به موطن شان بر گرداند و موقعیت خود را بهبود بخشد. شاید بتوان گفت موافقت پیامبر ( ص ) با درخواست عبداللـه بن ابى هم به این دلیل بوده که اوضاع و شرایط به گونه . . .

بپرس