بنیان گذاری


معنی انگلیسی:
institution

جدول کلمات

تاسیس

پیشنهاد کاربران

برای چندمین بار که در سایتهای مختلف، حتی در ویکی پدیا ( دانشنامه ) دیده ام اعلام میکنم:گزاردن به معنی انجام کار با ( ز ) نه ( ذ ) . به این مثالها توجه کنید.
قرار گزاشتن. بنیانگزاری سپاسگزاری. نامگزاری. سرمایه گزاری. پا پیش گزاشتن. ( اقدام کردن ) . و بسیاری ازین دست.
تاسیس کردن
به وجود آوردن . ساختن .
پی ریزی
تاسیس

بپرس