به ترتیب

/betartib/

برابر پارسی: دهنادین

معنی انگلیسی:
respectively, sequential

مترادف ها

respectively (قید)
به ترتیب

پیشنهاد کاربران

respectively
موقعی استفاده می شود که مثلاً بخواهیم بگوییم: آهن و فولاد به ترتیب در دمای 800 و 1300 درجه سانتیگراد ذوب می شوند
in order
For the skills sections, it is best to work through each unit in order
به دنبال هم
به دنبال یکدیگ
در پی هم
در پی یکدیگر
یکی پس از دیگری
به ترتیب: به رده
به ترتیب: دکتر کزازی واژه ی " به رده" را در نوشته های خود به جای واژه ی " به ترتیب" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 169 )
نظم، انضباط، الویت
یک به یک ویکی و یکی، در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی به ترتیب بیشتر از کلمه ی اَپَسّا استفاده می شود اپسا در اصل ( از پس هم ) بوده است. مثال، در میوه فروشی، فروشنده میگه میوه ها را اپسا وردارد ( بردارد ) توکش نکند ( جدا نکند ) .
in order
در پی هم
در پی یکدیگر

بپرس