به طور کلی

/betorekolli/

معنی انگلیسی:
generally, generically, materially, overall, as a general rule

فرهنگ معین

(بِ طُ رِ کُ لّ ) [ ع . ] (ق مر. ) از هر لحاظ ، من حیث المجموع .

پیشنهاد کاربران

به طورکلی:ازهرنگر
من حیث المجموع، در مجموع، به طور کلی، کلاً: روی هم رفته.
یک باره، به یک راه
( بیهقی )
روی هم رفته
کلن
یکسر
در مجموع
فراگیر
کامل
همه
تمام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس