به نظر

/benazare/

برابر پارسی: درنگر، در نگر، به نگر، از دیدگاه، از دید

پیشنهاد کاربران

این تصاویر ساده به نظر میاد ( برای ابلهان ) !
لیزکردن بستنی را
مکیدن موزرا
گرفتن بطری آب را با دست و قورت کردن
مکیدن آبنبات را
گاز دادن میوه را
. . .
حیاء لطفاً حیاء!
it looks simple ( for dummeis )
تصاویر تبدو ساذجة للسُذج!
به نظربه نظربه نظربه نظر
پیش ِ؛ به عقیده ٔ. در نظر. نزد :
سراسر جهان پیش او خوار بود.
فردوسی.
گر خوار شدم پیش بت خویش روا باد
اندی که بر مهتر خود خوار نیم خوار.
عماره.
این عن فلان و قال چنان دان که پیش من
...
[مشاهده متن کامل]

آرایش کراسه و تمثال دفترست.
طیان.
پیشت هنری و دانا گرامی و درم خوار. ( از آفرین موبد موبدان شاهان ساسانی را ) ( از نوروزنامه منسوب به خیام ) .
که پیش اهل دل آب حیات در ظلمات
دعای زنده دلان است در شب تاری.
سعدی.
شکم بنده بسیار بینی خجل
شکم پیش من تنگ بهتر که دل.
سعدی.
چون که آب خوش ندید آن مرغ کور
پیش او کوثر نماید آب شور.
مولوی.
بی تفکر پیش هر داننده هست
آنکه با گردنده گرداننده هست.
مولوی.
دمی پیش دانا به از عالمیست.
؟

در پارسی " سهستن " به نظر رسیدن ، به نظر آمدن ، سهست = به نظر آمد .

بپرس