بوم

/bum/

مترادف بوم: بوف، جغد، کنگر، کوف، زمین، سرزمین، قلمرو، ناحیه، زمینه، متن، تابلو، جا، ماوا، مقام، مکان، سرشت، طبیعت، طینت، فطرت، نهاد

معنی انگلیسی:
country, countryside, eco-, field, habitat, land, region, terrain, (stone-) owl, boom, canvas

لغت نامه دهخدا

بوم. ( ع اِ ) جغد و آن پرنده ای است که به نحوست اشتهار دارد. و بعضی گویند بوم پرنده ای است از جنس جغد، لیکن بسیار بزرگ و سر و گوش و چشمهای او بگربه میماند و شبها شکار کند و روزها پرواز نتواند کرد مگر چند قدمی. و بعضی گویند به این معنی ، عربی است. ( برهان ) ( آنندراج ). بوم و بومة. جغد. ومذکر و مؤنث در وی یکسان است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جغد. بوف. ( فرهنگ فارسی معین ) :
گاو مسکین ز کید دمنه چه دید
وز بد زاغ بوم را چه رسید.
رودکی.
چو کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد
شوم چون بوم و بدآغال چو دمنه همه سال.
معروفی.
همواره پر از پیخ است آن چشم فژاگن
گویی که دو بوم آنجا بر خانه گرفته است.
عماره.
هرآن کس را که باشد راهبر بوم
نبیند جز که ویرانی بر و بوم.
ناصرخسرو.
گر ز خورشید بوم بی نیروست
از پی ضعف خود نه از پی اوست.
سنایی.
تو ز آشیانه باز سپید خاسته ای
ز بازخانه نپرد بهیچ حالی بوم.
سوزنی.
خاقانیا ز گیتی چون جویی آشنایی
خواهی ز بوم و کرکس توسایه همایی.
خاقانی.
و بوم اعتقاد ایشان که در ظلمت کفر، بصدای بدعت ، نوحه میکرد در دام اسلام افکند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 348 ).
ماری تو که هر کرا ببینی بزنی
یا بوم که هر کجا نشینی بکنی.
سعدی.
کس نیاید بزیر سایه بوم
ور همای از جهان شود معدوم.
سعدی.

بوم. ( اِ ) زمین شیارنکرده. ( برهان ). زمین غیرآبادان و ناکاشته. ( رشیدی ). زمین شیارنکرده و ناکاشته. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). مقابل مرز. ( فرهنگ فارسی معین ). زمین شیارنکرده و غیرآبادان و ناکاشته. ضد مرز که زمین کاشته زراعت کرده را گویند و رشیدی گفته که بوم زمین کاشته و مرز و کنارهای آن که قدری بلند کرده اند و این بیت حکیم سنائی در حدیقه شامل هر دو معنی است که گفته :
کشوری را که عدل عام ندید
بوم در بومش ایچ بام ندید.
( آنندراج ) ( از انجمن آرا ).
و تحقیق آن است که بوم میان زمین کاشته و مرز کناره های آن... وپاکیزه بوم ؛ از جای پاک و از خاک پاکیزه. ( رشیدی ). ضد مرز. ( ناظم الاطباء ). || سرشت و طبیعت. ( برهان ) ( فرهنگ فارسی معین ). در فرهنگ بمعنی سرشت و خو گفته ، مستند به شعر سعدی : مصراع : «شنیدم که مردیست پاکیزه بوم » و در این تأمل است. ( از رشیدی ). سرشت وطبیعت و خوی. ( ناظم الاطباء ). بمعنی سرشت و طبیعت نیز آمده چنانکه گویند پاکیزه بوم ؛ یعنی از خاک پاک و خوش سرشت چنانکه شیخ سعدی گفته :بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جا، زمین، سرزمین، شهر، ناحیه، ماوی ، زمینه ومتن، زمینه آماده برای نقاشی
( اسم ) جغد بوف .

فرهنگ معین

[ په . ] ( اِ. ) ۱ - سرزمین ، ناحیه . ۲ - زمین شیار نکرده . ۳ - جا، مقام . ۴ - سرشت ،طبیعت . ۵ - پارچه قاب گرفته ای که روی آن نقاشی کنند. ۶ - زمینة پارچة زردوزی شده .
( اِ. ) جغد.

فرهنگ عمید

۱. سرزمین.
۲. شهر.
۳. ناحیه.
۴. زمینه، متن.
۵. (نقاشی ) زمینۀ آماده شده برای نقاشی.
۶. [قدیمی] پارچه یا چیز دیگر که بر روی آن نقاشی کنند.
۷. [قدیمی] جا، مٲوا.
۸. [قدیمی] زمین.
* بوم وبر: = بروبوم
= جغد

گویش مازنی

/boom/ بام - صدای افتادن چیزی

دانشنامه عمومی

بوم! ( انگلیسی: Boom! ) فیلمی درام به کارگردانی جوزف لوزی است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد.
الیزابت تیلور
ریچارد برتون
نوئل کاوارد
جوانا شیمکوس
مایکل دان
رومولو والی
• هاوارد تیلور
عکس بوم

بوم (بلژیک). شهر بوم ( به فرانسوی: Boom ) در ناحیه آنتورپ ( ناحیه ) در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
یکی از مهم ترین فستیوال های بین المللی موسیقی الکترونیک به نام فستیوال تومارولَند، هرساله در آخرین آخرهفته ( شنبه و یک شنبه ) ماه ژوئیه در شهر بوم برگزار می شود. [ ۲]
عکس بوم (بلژیک)عکس بوم (بلژیک)عکس بوم (بلژیک)عکس بوم (بلژیک)

بوم (ترانه آناستازیا). «بوم» تک آهنگی از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا آناستازیا است که در سال ۲۰۰۲ میلادی منتشر شد.
عکس بوم (ترانه آناستازیا)

بوم (خواننده). لی مین هو ( کره ای:  이민호؛ زادهٔ ۱۰ مه ۱۹۸۲ ) که بیشتر با نام هنری بوم ( کره ای:  붐 ) شناخته می شود، خواننده، رپر، بازیگر، مجری تلویزیون و مجری رادیو اهل کره جنوبی است. او در برنامه های تلویزیونی مختلفی حضور داشته است.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به قلب قوی اشاره کرد.
عکس بوم (خواننده)

بوم (فیلم). بوم ( به هندی: Boom ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۳ و به کارگردانی پانیت مالهوترا است. در این فیلم بازیگرانی همچون آمیتاب باچان، گلشن گروور، جکی شروف، زینت امان، کاترینا کایف، پادما لاکشمی، جاوید جعفری، سیما بیسواس، بو درک ایفای نقش کرده اند.
عکس بوم (فیلم)

بوم (قایق). بوم از بزرگ ترین انواع کشتی های رایج در خلیج فارس و دریای عمان است. بوم اصلاً کشتی بادبانی است و در پنجاه سال اخیر بجای بادبان از موتور دیزل برای حرکت آن استفاده می شود از این نظر نوعی لنج به شمار می رود.
دریانوردان ایرانی و عرب برای تجارت و حمل بار با بوم تا سواحل آفریقا و هندوستان مسافرت می کنند.
به گفته اهالی بندرهای خلیج فارس نخستین بوم ها در شهر کویت ساخته می شد. بعدها در بندرعباس و هرمز و بندر کنگ و بندر بوشهر و جزیره قشم نیز بوم سازی رایج شد که هنوز نیز در این نقاط بوم ساخته می شود.
بوم بادبانی از دو بخش اصلی «بدنه» و «سامان» تشکیل می شود. بدنه آن از تخته های چوب ساج ساخته می شود. سامان شامل تمام اجزایی است که به بادبان های بوم مربوط می شود.
به جلوی بدنه «سینه» و به انتهای آن «دوم» ( دُم ) گفته می شود. طرف راست آن «بُرد راست» و طرف چپ آن «بُرد چپ» نام دارد. قطعه چوپ پهن و بلندی در سینه قرار دارد که «ساطور» نامیده می شود. بخش میان بردهای چپ و راست تا سینه را «عالیه» می نامند. تیر حمال اصلی بدنه که در تمام طول کف بدنه امتداد دارد «بیس» نام دارد.
دکل اصلی «دول» نام دارد و تیر بلندی بر آن سوار می شود که «پروند» خوانده می شود. بادبان بزرگ اصلی که «گپ» خوانده می شود به پروند آویزان می شود. برخی بوم ها دول کوچک تری در عقب دول اصلی دارند که با پروند کوچک تری بادبان کوچک تر «قلمی» را نگه می دارد.
• اصطلاحات دریانوردی در خلیج فارس
عکس بوم (قایق)

بوم (قبله). بوم ( به لاتین: Bum ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان قبله واقع شده است.   بوم ۵۰۹۵ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
عکس بوم (قبله)عکس بوم (قبله)

بوم (قندهار). بوم ( به لاتین: Bum ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت قندهار واقع شده است. [ ۱]
عکس بوم (قندهار)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

بوف , جغد, سرزمین, جا, شهر, ماوی

مترادف ها

region (اسم)
طرف، سامان، فضا، ناحیه، منطقه، بخش، قلمرو، سرزمین، دیار، بوم، محوطه بسیار وسیع و بی انتها

habitat (اسم)
محل سکونت، بوم، مسکن طبیعی، جای اصلی، منطقه زیست جانور یاگیاهی

فارسی به عربی

بیئة , منطقة

پیشنهاد کاربران

سرزمین شهر و روستا زمینی که آبادی دارد و از حالت بَر که بیابان است در آمده مکان بامها بامبان بر به معنی بیابان و بوم به معنی آبادی که این دو واژه مکمل یکدیگرند یا بر و بوم و یا بوم و بر
بوم به معنای جغد و خارشوی و بدبختی در ادبیات هم مهنا می شود
بوم در درس پنج ادبیات به معنای جغد . خار شوی و بدبختی
واژه بوم کاملا پارسی است چون در عربی می شود اللوحة القماشیة این واژه یعنی بوم هزار درصد پارسی است.
در مبحث انبار و متریال صنایع نفت و گاز معانی گوناگونی دارد که بیشتر به معنای بستر و سطح استفاده میگردد
بوم معنی سرزمین میدهد؛البته یک بوم هم برای نقاشی است، بوم نقاشی، معنی قابی که روی آن نقاشی میکنند میدهد.
دوستان معنی بوم در فارسی پنجم می شود سرزمین
در گویش کردی کلهریعنی بودن، وجود داشتن، هست
در گفتار لری ( میانکوه و دزفول )
پشت بوم ( بام ) = پشت بون
بونه ( لری ) = زمینی هیچ گاه یا سالیان زیادی کشت نشده و زمین سفت شده جوری که هر علفی در آن نمی روید.

بوم: به معنی سرزمین و کشور است و با همین ریخت ، در پهلوی ، به کار می رفته است .
( ( همی گفت کاین جایگاه منست
به نیک اختر بومتان روشنست. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 321. )

طبق گویش مازنی، قسمتی از خانه که معمولا با ایجاد سوراخی در سقف و زیر شیروانی قرار می گیرد. قدیم محل نگه داری آذوقه بود ( برنج یا گندم ) به دلیل عدم دسترسی جانوران موذی ( موش یا مار ) ؛ اکنون غالبا انباری و جای خرت و پرت است
بوم : زمینه
( ( بیاراست آن را به دیبای روم
ز گوهر بر و پیکر از زر بوم ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 303. )

اکو، بوف، جغد، کنگر، کوف، زمین، سرزمین، قلمرو، ناحیه، زمینه، متن، تابلو، جا، ماوا، مقام، مکان، سرشت، طبیعت، طینت، فطرت، نهاد
بوم ( Boom ) [اصطلاح دریانوردی]:الواری استوانه ای که به دکل اصلی لولا شده و جهت اتصال پایه بادبان مورد استفاده قرار می گیرد .
بُوم :[اصطلاح صید ] به لنج چوبی که معمولا حمل مسافر و بار را انجام می دهد.
بوم: بوم میله ی قابل انعطافی است که میکروفون را برسرآن نصب می کنند وبرای صدابرداری به کار می رود. کاربرد آن بیشتر کمکی ونزدیک ساختن میکروفون به کاراکترهای درحال گفتگو با منابع صدایی مختلف است. ( اصطلاح سینمایی )
بوم در صنعت وهنر فرش بافی به سطح اصلی فرش می گویند ( مخالف حاشیه )
مکان
ecolodge
می تواند نماد ویرانی و خرابی باشد.
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
سیف فرغانی
بوم در اینجا به معنای جغد است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس