بومی

/bumi/

مترادف بومی: اهل، بومزاد، محلی، ولایتی، متوطن

متضاد بومی: غیر بومی

معنی انگلیسی:
aboriginal, aborigine, domestic, indigenous, native, native-born, vernacular, vemacular

لغت نامه دهخدا

بومی. ( ص نسبی ) منسوب به شهر و بلاد. ( ناظم الاطباء ).منسوب به بوم. اهل محل. اهل ناحیه. ( فرهنگ فارسی معین ). منسوب به بوم که بمعنی سرزمین و مملکت و کشور است. ساکن اصلی زمینی. ( یادداشت بخط مؤلف ) : اما عیب این قلعه آن است که بمردم بسیار نگاه توان داشت و چون پادشاه مستقیم قصد آنجا کند، مردم بومی باشند که آنرا بدزدند. ( فارسنامه ابن بلخی ص 158 ).
همان برده بومی و بربری
سبق برده برماه و بر مشتری.
نظامی.
|| مقابل بیرونی و غریب و خارجی. || دائمی. همیشگی. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

منسوب به بوم اهل محل اهل ناحیه.

فرهنگ معین

(ص نسب . ) منسوب به بوم ، اهل محل ، اهل ناحیه ، محلی .

فرهنگ عمید

۱. محلی: گیاهان بومی.
۲. (اسم، صفت نسبی ) کسی که در زادگاه خود زندگی می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{endemic} [پزشکی] ویژگی بیماری هایی که عموماًً یا به طور مداوم در میان مردمان یک ناحیۀ خاص دیده شود

دانشنامه عمومی

بومی (شهر). بومی ( به فرانسوی: Bomy ) یک کمون در فرانسه است که در پا - دو - کاله واقع شده است. [ ۱] بومی ۱۴٫۶۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱۰۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس بومی (شهر)عکس بومی (شهر)عکس بومی (شهر)

بومی (فیلم). بومی ( آلمانی: Gebürtig ) یک فیلم درام اتریشی است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. این فیلم نمایندهٔ کشور اتریش جهت رقابت برای جایزه اسکار بهترین فیلم بین المللی در هفتاد و پنجمین دوره جوایز اسکار بود که به فهرست نهایی نامزدها راه نیافت. [ ۱] از بازیگران این فیلم می توان به پیتر زیمونیشک، آگوست زیرنر و دانیل اولبریخسکی اشاره کرد.
عکس بومی (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بومی (indigenous)
مردم، حیوانات، یا گیاهان ویژۀ یک کشور. بومی، به ویژه به قومی اطلاق می شود که سرزمینش را دیگران (به خصوص اروپاییان) به صورت مستعمره درآورده باشند. در ۱۹۹۵ تخمین زده شد که در حدود ۲۲۰میلیون نفر از اقوام بومی در جهان وجود داشته اند. ازجملۀ مردمان بومی می توان به بومیان استرالیا و سرخ پوستان امریکا اشاره کرد. امروزه یک «شورای جهانی اقوام بومی» در کانادا وجود دارد و سازمان ملل متحد ۱۹۹۳ را «سال بین المللی اقوام بومی» اعلام کرد. استفادۀ تجاری از دانش اقوام بومی و به تملک درآوردن زمین ها و منابع آن ها با پیدایش استعمار اروپایی به شدت افزایش یافت و با پدیدآمدن دولت های ملی یکپارچگیِ فرهنگی های آن ها و وسیلۀ تأمین معاششان در معرض تهدید قرار گرفت. در دو دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ سازمان های بومی مختلفی ظاهر شدند. این گونه گروه ها، که درپی کسب حق تعیین سرنوشت مردمان خود بودند، شروع به مطرح کردن مطالبات خویش مبنی بر حق برخورداری از منابع طبیعی، زمین ها و حقوق مالی حاصل از تجاری کردن سنّت هایشان کردند. در اوایل دهۀ ۱۹۹۰ چندین کنفرانس برگزار شد که مؤثرترین آن ها کنفرانس ماتاتوآ بود. نتیجۀ این کنفرانس تدوین اعلامیه ای مشترک، دربارۀ هدف ها و مطالبات گروه های مختلف بوده است. در اعلامیۀ ماتاتوآ، که در آئوتیروآ (نیوزیلند) در ۱۹۹۳ به امضای نمایندگان اقوام بومی بیش از ۶۰ کشور جهان رسید، حق اقوام بومی برای تعیین سرنوشت خود و به رسمیت شناختن آن ها به منزلۀ یگانه مالکان میراث فرهنگی و فکری اقوام مطرح و تأکید شده بود که اخلاف این اقوام باید از ثمرات آن ها بهره ببرند. یکی از موانع مهم بر سر راه اقوام بومی در دستیابی به هدف هایشان آن است که درک این اقوام از مفهوم مالکیت تفاوت عمیقی با مفاهیم غربی دربارۀ حقوق مالکیت دارد و، برخلاف غربی ها، بیشتر بر مالکیت جمعی تأکید می کنند تا بر مالکیت فردی.

بومی (پزشکی). بومی (پزشکی)(endemic)
اصطلاحی برای بیماری هایی که کمابیش به صورت دایم در منطقه یا کشوری شایع اند. غالباً به بیماری های گرمسیری، ازجمله مالاریا اطلاق می شود که به سختی ریشه کن می شوند.

مترادف ها

autochthon (اسم)
بومی

landsman (اسم)
بومی، هم میهن، ملوان نا ازموده، اهل خشکی

autochthonous (صفت)
بومی، محلی، جابجا نشده، ذاتی

aboriginal (صفت)
بومی، قدیم، اصلی

native (صفت)
بومی، اهلی، محلی، تنی

indigenous (صفت)
بومی، ذاتی، طبیعی، فطری

endemic (صفت)
بومی، مختص یک دیار

domestic (صفت)
بومی، اهلی، رام، خانگی، خانوادگی

vernacular (صفت)
بومی، محلی، کشوری، عام

aborigine (صفت)
بومی، اهلی

فارسی به عربی

اصلی , ساکن اصلی , محلی , مرض مستوطن , مواطن

پیشنهاد کاربران

واژه بومی کاملا پارسی است در عربی می شود محلی این واژه یعنی بومی صد درصد پارسی است.
سرخ پوست
بومی یعنی چه
اهل سرزمینی

بپرس