بنو

لغت نامه دهخدا

بنو. [ب َ ] ( اِ ) خرمن هر چیز را گویند اعم از گندم و جو وکاه و غیر آن. ( برهان ) ( آنندراج ). خرمن و غله دروکرده توده نموده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بنوه شود.

بنو. [ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ ابن. پسران و اخلاف. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

خرمن، خرمن گندم یاجو، توده چیزی، غله، بنوه
( اسم ) ۱ - غل. درو کرد. توده ساخته خرمن گندم و جو و کاه و مانند آن . ۲ - غله .

فرهنگ معین

(بُ ) ( اِ. ) = بنوه : خرمن گندم و جو و کاه و مانند آن .

فرهنگ عمید

۱. خرمن، خرمن گندم یا جو.
۲. تودۀ چیزی.
۳. غله.

گویش مازنی

/ben o/ پایین مزرعه و زمین و یا آبادی - آبی که از پایین مزرعه خارج شود

واژه نامه بختیاریکا

( بَنَو ) از گونه های درختان سخت چوب؛ وَن؛ درخت زبان گنجشک
( بِنُو ) نوبت چوپانی
( بِنُو ) نوبت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَنو/ بنی، واژه ای عربی  به معنای پسران، فرزندان، پسرِ پسر و نوادگانِ دورتر و در اصطلاح به معنای قبیله ، طائفه ، قوم و خاندان می باشد.
این واژه در حالت رفعی «بنون» و در حالت نصبی و جرّی «بنین» است که طبق قواعد نحو «ن» آخر آن در حالت اضافه حذف می شود.

ریشه بنو
به نظر بیش تر نحویان ، بنو/بنی جمع مذکر سالمِ «ابن» است، اما به نظر برخی جمع مکسّر ملحق به جمع سالم است، هرچند بیش تر نحویان، «ابناء» را جمع مکسّر آن دانسته اند.

اصل ابن
اصل واژة «ابن» را به اختلاف به صورت های «بَنَوٌ»، «بَنَیٌ» «بِنْو» «بِنْی» و «بَناً» ذکر کرده اند و همزة «ابن» را همزة وصل دانسته اند.

استعمال بنو در انسان
...

[ویکی الکتاب] معنی بَنُو: فرزندان -پسران(در عباراتی نظیر"بَنُو إِسْرَائِیلَ "نون آخر به دلیل مضاف بودن حذف شده است)
تکرار در قرآن: ۱۶۴(بار)
دختر. بنت وابنة هر دو به معنی دختر است مثل جمع آن بنات است نظیر . 1- . این آیه از چند جهت مکورد دقّت است. اوّل اینکه عده‏ای از مردم جن را در کارهای عالم شریک خدا قرار داده‏اند مثل عقیده مجوس که بیزدان و اهریمن قائل بودند و هر خیز را از یزدان و هر شرّ را از اهریمن می‏دانستند و مثل یزیدیّه که بالوهیّت ابلیس قائل‏اند. دوّم: بنین و منات که فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنینَ وَ بَناتٍ» آیا از ملائکه‏اند یا از جنّ و یا از ملائکه و بشر؟. در المیزان فرموده: گفته‏اند که قریش گویند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر این ازدواج آیه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ» انسب است، علی هذا بنین و بنات همه از ملائکه‏اند. این سخن در المیزان به طور احتمال و تردید گفته شده ولی نمی‏شود درست باشد زیرا آیات دیگر نظیر ، صریح‏اند در اینکه مشرکان ملائکه را دختران خدا می‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده . به نظر می‏آید «خَرَقوا لَهُ بَنینَ وَ بناتٍ» مطلبی جداگانه باشد و نیز جاعلین شرکاء غیر از خارقین بنین و بنات باشد، یعنی عدّه‏ای هم برای خدا پسران و دختران جعل کردند همان ملائکه‏اند که گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوی از جنّ جعل کرده‏اند، مؤید ابن مطلب آیه است. یعنی میان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به این احتمال گفتند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند. اگر گویند: شاید مراد از «بنین» همان است که یهود عزیر را پسر خدا خواندند و نصاری مسیح را! گوئیم «بنین» جمع ابن است و نصاری و یهود دو پسر بیشتر نگفته‏اند علی هذا لازم بود «بنین» تثنیه گفته شود نه جمع وانگهی آیه در بیان اوضاع مشرکین است نه اهل کتاب. تا در اینجا آیاتی از سوره صافات را نقل می‏کنیم تا مزید توضیح شود... . در این آیات بعد از نقل و ردّ این سخن که ملائکه دختران خدایند می فرماید! این آیه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنینَ وَ بَناتٍ بَغَیرِ عِلْم» روشن می‏کند که: بنین را از جن و بنات را از ملائکه تراشیده‏اند. و دراین صورت «اَلِرَبِّکَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائکه است که چرا آنها را فقط دختران خدا می‏دانند و با آنکه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمی‏دانند نه اینکه چرا پسر رافقط به خود نسبت می‏دهند زیرا آنها به خدا نیز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفی نماند: مضمون آیه آنست که مشرکان درباره بنین و بنات عقیده داشتند که آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولی آیه و آیه و همچنین آیات 68 یونس و 4 کهف و 88 مریم و 26 انبیاء و سایر آیات، همه از اتخاذ ولد صحبت می‏کنند و آن به ظاهر غیر از وَلَد حقیقی است. آیا عده‏ای هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و می‏گفتند: خدا ملائکه و جنّ و عزیر و غیره را نزائیده ولی به فرزندی خود انتخاب کرده است؟! و یا این عدّه همان عدّه سابق‏اند ولی قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو می‏کند؟! ممکن است پیشینیان هر گروه که از عهد پیامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشریف بوده‏اند و پیشینیان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجید هر دو را رد می‏کند. آنچه از آیه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَکاءَ الجِنَّ....» و سایر آیات به دست آمد به قرار ذیل است. 1- عدّه‏ای جنّ را شریک خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبیر عالم. 2- نادانان برای خدا پسران و دختران جعل کرده و از جانب خود و بدون مدرک این سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائکه دختران خدا و جنّ پسران خدایند. 4- آنانکه عقیده به پسران و دختران حقیقی داشتند غیر از معتقدین به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه این حرفها باطل و بی اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه می‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غیره که در میان مشرکان رواج داشت غیر اینکه مراد از هر دو یکی است نه اینکه مراد از هر دو یکی است، قرآن اکثر این عقاید سخیف را در بیان حالات مشرکان نقل می‏کند و به حساب گفته یهود و نصاری جداگانه می‏رسد. و بنظرم گاهی هم مشترکاً نقل و ردّ می‏کند.

دانشنامه عمومی

بنو (بغلان). بانو ( به لاتین: Banow ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بغلان واقع شده است. [ ۱]
عکس بنو (بغلان)

بنو (پرنده افسانه ای). بنو یا پرندۀ بنو[ ۱] ( به انگلیسی: Bennu ) ، در اساطیر مصر باستان، تجسم خورشید به هنگام طلوع خورشید و تابیدن پرتو خورشید بر روی ستون خورشید بود. هرودوت روایت می کند که بنو روایت کنندهٔ ققنوسی بود که هر پانصد سال یک بار در معبد پدیدار می شد و زایش مجدد او از تخم جسد مرده خویش آسان می شد.
بر اساس برخی روایات حواصیل که مظهر مشترک این ایزد و ایزد تحوت بود، چنان در میان مصریان مقدس بود که در حدود قرن ششم پیش از میلاد مسیح پس از خیانت ژنرال فانس به مصریان؛ پادشاه کمبوجیه؛ امپراتور امپراتوری پارس پس از مشورت با این ژنرال و ژنرال های پارسی؛ تصمیم گرفت که عده ای حواصیل در روبروی سپاه خود قرار داده و از آنها به عنوان سپر دفاعی استفاده کند. در نتیجه مصریان به علت احترامشان به این جانور و ایزد ( های ) این جانور سلاح های خود را بر زمین گذاشته و شکست خوردند ( البته در روایات مطمئن تر ایرانیان به جای جانور حواصیل، از جانور گربه ( مظهر خدای باستت ) استفاده کرده و در نبرد پلوزیوم پیروز شدند ) .
در معنی عام، واژۀ بنو به رب النوع اشاره دارد که نماد خدایان به شکل موجودات گوناگون است. [ ۲]
عکس بنو (پرنده افسانه ای)عکس بنو (پرنده افسانه ای)عکس بنو (پرنده افسانه ای)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

خرمن, توده چیزی

پیشنهاد کاربران

خرمن
بِنَو:از نویدن به معنی نالیدن
( ( کنون زود پیرایه بگشای و رو
به پیش پدر شو به زاری بنو ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 426 . )
بناف و آبنوی هم از بنو گرفته شده به معنی سخت
بنو beno سد کوچک ایجاد شده در مسیر رودخانه برای بهره برداری از اب های فصلی
بنو [بُ ن نَ و] bonnao
تپه، بلندی، نام یکی از روستاهای قدیمی توابع بخش مرکزی شهرستان چابهار در کنار رودخانه کاجو واقع است.
این روستا در دهستان پیرسهراب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران سال ۸۵، جمعیت آن ۲۴۳ نفر ( ۴۱ ) خانوار بوده، در زمان قدیم این روستا بزرگترین مرکز تجاری منطقه دشتیاری بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

بِنُو نام چشمه ایی در قسمت شمالی شهر ایج است که آب بسیار خوشگواری دارد و به مصرف باغات انار شهر ایج می رسد و تفرجگاه بسیار زیبایی در کنار خود خلق کرده است . باغ هایی که از این آب سیراب می شوند به باغ های بنو شهرت دارند .

بپرس