بی ادب

/bi~adab/

برابر پارسی: بیفرهنگ

معنی انگلیسی:
impolite, rude, bounder, sassy, cool, barbarian, brassy, caddish, coarse, daring, discourteous, disrespectful, ill-mannered, indelicate, lowbred, peasant, randy, ribald, saucy, surly, uncouth, ungracious, unmannerly, vulgar, snotty

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بی دانش . ۲ - بی تربیت . ۳ - گستاخ جسور .

فرهنگ معین

(اَ دَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - بی دانش . ۲ - بی تربیت . ۳ - گستاخ ، جسور.

فرهنگ عمید

۱. بی دانش.
۲. بی فرهنگ.
۳. بی تربیت.
۴. گستاخ.

واژه نامه بختیاریکا

دُهُو ول؛ نَریمه رُسته

مترادف ها

lowly (صفت)
پست، بی ادب، عاری از خیال، افتاده، صغیر، دون

coarse (صفت)
ناهنجار، درشت، بی ادب، خشن، زمخت، غلیظ، زبر

rude (صفت)
زشت، تجاوز به عصمت، جسور، ابدار، گستاخ، بی ادب، خشن، زمخت، غلیظ، خشن در رفتار، نا هموار، خام، غیر متمدن

lowbrow (صفت)
بی سواد، بی ادب، بی فرهنگ، دارای سلیقه پست

barbaric (صفت)
وحشی، وحشیانه، بربری، بی ادب

impolite (صفت)
بی ادب، بی تربیت، خشن، زمخت، غیر متمدن

irreverent (صفت)
بی ادب، هتاک

uncivil (صفت)
وحشی، بی ادب، بی تربیت، بی تمدن

indecorous (صفت)
بی ادب، بی نزاکت، بی جا

discourteous (صفت)
تند، بی ادب، بی نزاکت، بی ادبانه

brusque (صفت)
بی ادب، خشن، خشن در رفتار

plebeian (صفت)
بی ادب، خشن، خشن و رذل

ill-bred (صفت)
بی ادب، بی تربیت، غیر متمدن، بد تربیت شده

uncivilized (صفت)
وحشی، بی ادب، غیر متمدن

ill-mannered (صفت)
بد خو، بی ادب، بی تربیت، بد روش

irrespective (صفت)
بی ادب، صرفنظر از، قطع نظر از، بیطرف، احترام نگذار، بدون مراعات

unmannered (صفت)
بی ادب، خشن، فاقد رفتار شایسته، بدون اداب

فارسی به عربی

بربری , خشن , عدیم الاحترام , عنیف , فظ , وقح

پیشنهاد کاربران

تارک ادب . [ رِ اَ دَ ] ( ص مرکب ) بی ادب . ( آنندراج ) ( فرهنگ نفیسی ) . گستاخ و بدخوی . ( فرهنگ نفیسی ) :
در هند که زادگانْش تارک ادب اند
لبریز جهالت اند و فاضل لقب اند
اوساطالناس چون از اول همه حشو
...
[مشاهده متن کامل]

اشراف همه سید و قنبرنسب اند.
واله هروی ( ازآنندراج ) .
رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 74 شود.

بی ادبی : مورد حمله قرار دادن حرمت طرف مقابل
مفرد بی ادبان
بی احترام بی نزاکت وبی کلاس کسی ک عوض نمیشه وهمیشه بی ادب بی تربیت میمونه
بی نزاکت
Mannerless
impolite
بی ادب کسی است که بی تربیتی می کند و گستاخ است و کارهای ناپسند و کاری که کسی دوست ندارد انجام انجام کار شخصی در برابر او این پیشنهاد می دهد که تو بی ادبی
Rude
Impolite
Churlish
بی تربیت
گستاخ
کسی که مبادی آداب نیست، شخص بی نزاکت، شخصی که ادب را رعایت نمی کند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس