بی بی شهربانو

/bibiSahrbAnu/

لغت نامه دهخدا

بی بی شهربانو. [ ش َ ] ( اِخ ) زیارتگاهی است در کوهی بجنوب شرقی تهران و گویند مرقد شهربانو دختر یزدجرد است. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به شهربانو شود. || شعبه ای از کوههای البرز که در قسمت جلگه ای ایالت تهران پیش رفته است. ( جغرافیای طبیعی کیهان ).

فرهنگ فارسی

۱ - شهر بانو ۲ - مقبره ایست در شهر ری ( حضرت عبدالعظیم ) در روی تپه ای به همین نام که آنرا آرامگاه شهربانو دختر یزد گرد سوم و زوجه حسین بن علی ع دانند و آن محل زیارت زنانست .

دانشنامه آزاد فارسی

بی بی شَهربانو
بقعه و زیارتگاهی در دامنۀ جنوبی کوه رِی یا کوه بی بی شهربانو در شرق شهرری، جنوب تهران. این بنا، به عنوان آرامگاه شَهربانو، دختر یَزدگِرد سوم (آخرین شاهنشاه ساسانی)، و همسر امام حسین (ع) و مادر امام سجاد (ع) پنداشته می شود. با وجود این، در منابع کهن به این آرامگاه اشاره ای نشده است. در متون قدیم، از شهربانو به عنوان دختر یزدگرد سوم نامی نیست؛ با این حال، براساس یکی از روایات موجود، شهربانو در زمان خلافت عُمَر بن خَطّاب اسیر و به مدینه برده شد تا فروخته شود، اما امام علی (ع)، خلیفه را از این کار منع کرد. عمر نیز انتخاب همسر را به اختیار شهربانو گذاشت و او نیز حسین بن علی (ع) را برگزید. برخی از گزارش های موجود، مرگ شهربانو را پس از تولد امام سجاد (ع)، و محل دفن وی را قبرستان بَقیع دانسته اند. اما بر پایۀ روایتی دیگر، امام حسین (ع) پس از حرکت به سوی کوفه، شهربانو را به ایران فرستاد و او در راه، در رِی درگذشت. از دیدگاه مِری بویس، شاید که بقعۀ بی بی شهربانو در اصل نیایش گاه آناهیتا بوده است. این مجموعه در محوطه ای مستطیل شکل به طول ۳۳ متر و عرض ۲۲ متر قرار دارد که از سه سو با دیواری سنگی مربوط به دوران آل بویه احاطه می شود. بنای اصلی بقعه از سنگ و گچ ساخته شده است و طاق های آجری دارد. مدخل اصلی حَرَم، سردری از روزگار صَفَویه دارد و گنبد کاشی کاری آن مربوط به عصر قاجاریه است. کهن ترین کتیبۀ موجود در بقعه، نوشته های روی صندوق مَرقَد مورخ۸۸۸ق است. این بنا به شمارۀ ۲۵۶ در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است.

پیشنهاد کاربران

بی بی شهر بانو: ایشان بی بی شهبانو بودند و در جایی آرامگاه دارند به نام بی بی دختران جهت آرامش ایشان نام آنجا را ذکر نمی کنیم . ایشان آخرین امپراتور جنوب است که در زمان جنگ با شاه سلطان حسین صفوی در جنوب
...
[مشاهده متن کامل]
تاج گذاری می کند این بانو عمو زاده صفویه است لشکری بزرگ بیش از شست هزار نفر داشته که سرداران بلوچ نیز در زیر نظر ایشان بودند همان گونه که در کتاب مرعشی یک بار سرداران بلوچ را بانی جنگ و بار دیگر سلطان مسقط را بانی جنگ می نویسد در حالی که این بانوی عالم و دختر مقدس بر روی زمین مردم زرتشتی و یهودی و گبر ( قوم حضرت نوح ) و مسلمان و. . . به گرد این بانو جمع شده بودند تا کشور را از شاه فاسد پاک کنند پس سرداران بلوچ سلطان محمود که پانزده هزار نفر داشته را به کرمان پس از فتح کرمان دعوت می کنند و سلطان محمود جوان بیست و دو ساله را به فرماندهی خود انتخاب می کنند و چندین ماه در کرمان می مانند چون لشکر بی بی شهبانو بیشتر شهر ها را بی حاکم می کرده و حاکمان فرار را برقرار ساخته طبق کتاب گزارشات گیلانتنز که حاکم یا سردار قزوین فرار کرده و مردم و شهر را رها کرده پس در آن زمان بیشتر شهر ها سقوط می کردند و سرداران بی بی شهبانو سلطان محمود را برای اینکه کسی پی به پشت پرده این جنگ پی نبرد اتنخاب کردند و سلطان محمود خود نیز نمی دانست می توانید نامه سلطان محمود را به شاه سلطان حسین بخوانید آنگاه می دانید که سلطان محمود قادر به نوشتن این نامه نبوده است نامه در کتاب . . . سینسکی نوشته شده است و طبق کتاب چندین بار سلطان محمود قصد ترک محاصره اصفهان داشته ولی او اسیر خواسته های سرداران بلوچ بوده و راه فراری نداشته ولی سلطان محمود با جاسوسان عاقبت راز سردان را می دانند پس هنگامی که شاه سلطان حسین برای تسلیم تاج آمد که طبق نقشه سرداران تاج را بایستی روی میز جلوی سرداران و سلطان محمود می گذاشت سپس یکی از سرداران که نواب بی بی شهبانو بوده و سلطان محمود فقط فکر می کرده همه سردار هستند و آن نواب بایستی مجددا نامه بی بی شهبانو را می خوانده و تاج را با دست خود بر سر پسر عمو زاده بی بی شهبانو قرار می دادو کشور را تقسیم می کرده و سلطان محمود و شاه سلطان حسین زیر دست بی بی شهبانو می شدند ولی سلطان محمود راز را فهمیده بود پس هنگام تسلیم تاج سریعا از پشت میز به جلوی میز رفته و شاه سلطان حسین نیز اشتباهان تاج را بر سر او قرار داده و نقشه بی بی شهبانو نیز نقشه بر آب می شود در فارس نامه آمده که شاه سلطان حسین روبروی سلطان محمود می شود و می گوید خداوند مرا لایق شاهی ندانسته فرزندم و تو لایق شاهی هستی و سریعا با دست خود تاج را بر سر محمود می گذارد و در این هنگام سردار بلوچی فریاد می زند و می گوید شاه چرا خود و ما را بنده کمتر از خود ساختی این فرد همان نواب بی بی شهبانو است که بریاد بر سر شاه زده در آن هنگام نواب دستور می دهد سریعا اصفهان را رها کرده چون تاج ارزش خود را از دست داده و به سمت سر زمین خود بر گردنند. . . این ماجرای بی بی شهبانو آخرین امپراتور جنوب است . . . . کتاب نیز موجود است . . . 09307616132 تماس

بپرس