بی مقدمه

/bimoqaddame/

معنی انگلیسی:
abrupt, suddenly, without preamble, abrupt(ly), [o.s.] without preamble, ad-lib, sneak, unadvised

لغت نامه دهخدا

بی مقدمه. [ م ُ ق َدْ دَ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مقدمه ) بی پیشرو. || بدون دیباجه. بدون پیش درآمد. ابتدابه ساکن. || بدون سابقه.

فرهنگ فارسی

بی پیشرو . یا بدون دیباجه . بدون پیش در آمد . یا بدون سابقه .

مترادف ها

short (صفت)
مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه

sudden (صفت)
ناگهانی، تند، غیر منتظره، بی خبر، سریع، فوری، سرزده، بی مقدمه، ناگه

snap (صفت)
ناگهانی، بی مقدمه

فارسی به عربی

لفترة قصیرة , مفاجی

پیشنهاد کاربران

بپرس