بیدر

لغت نامه دهخدا

بیدر. [ ب َ دَ ] ( ع اِ ) خرمن. ( منتهی الارب ) ( دهار ). انباشته گندم. ( از لسان العرب ). چاش.
- امثال :
الحفنة تدل علی البیدر. ( یادداشت مؤلف ). از قبیل مشت نمونه خروار.
|| خرمنگاه. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). محلی که گندم را در آن بکوبند. ( از اقرب الموارد ). جایی که طعام رادر آن بکوبند. ( از لسان العرب ). || کوخ. کوخه . ج ، بیادر. ( یادداشت مؤلف ).

بیدر. [ ب َ دَ ] ( اِخ )دهی از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند است و 300 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

بیدر. [ دَ ] ( اِخ ) نام ولایتی بوده در هند که دارالملک دکن حساب میشده. احمدشاه بهمنی بنام خود احمدآباد ساخته دارالملک کرد و او را ولی مینامیدند و بدرویشان اخلاص و ارادت میورزیده خاصه با سید نورالدین نعمةاﷲ ولی که در کرمان میزیسته و آثار مرقد و بارگاه ماهان از جانب احمد شاه برپا شده و کتاب جوگ را نیز بحکم احمد شاه نظام الدین پانی پتی بزبان پارسی ترجمه کرده پس از دوازده سال در 838 هَ. ق. درگذشته است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نام شهری در ملک دکن. ( غیاث ). یکی از شهرهای قدیمی هند است که نخستین بار در سال 1322م. بدست مسلمانان افتاد و بهمنیان ( 1429 م ) در آن حکومت میکردند و بعد از آن بدست خاندان برید شاهی افتاد و در این شهر آثار برجسته ای از این دو خاندان که بر عظمت و شکوه آنها دلالت میکند موجود است از جمله رنگین محل. ( از دائرةالمعارف اسلامی ). نام مرکز بخش بیدر جنوب قسمت مرکزی هند در ناحیه دکن در حدود 132 کیلومتری شمال غربی حیدرآباد و دارای 20514 تن سکنه است. در 722 هَ. ق. الغخان ( بعداً محمدبن تغلق ) آنراگرفت و در 748 هَ. ق. پس از نبرد خونینی ، ظفرخان ( بعداً علاءالدین حسن بهمن شاه ، مؤسس سلسله بهمنیه )آنرا تصرف کرد. وی قلمرو خود را بچهار ایالت تقسیم نمود و بیدر یکی از آنها بود. شهاب الدین احمد اول پایتخت خود را از گلبرگه به بیدر منتقل کرد و آنجا را محمدآباد نامید. در دوره سلاطین بهمنی ، بیدر در زمان وزارت محمود گاوان ( 866-886 هَ. ق. ) به اوج رونق خود رسید و سپس بدست برید شاهیه افتاد. در 1028 هَ. ق. ابراهیم عادلشاه پادشاه بیجاپور آنرا گرفت و اورنگ زیب آنرا به امپراطوری مغول ملحق کرد ( 1066 هَ. ق. ) در 1137 هَ. ق. بدست نظام الملک آصف جاه افتاد. آثار فراوان از دوره بهمنیه و برید شاهیه دارد و ظروف فلزی بیدری معروف است. ( از دائرة المعارف فارسی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - خرمن ( جو گندم ) . ۲ - خرمنگاه. جمع : بیادر .
قریه ایست از قرای بخارا .
که در ندارد . بی باب . بدون در . بدون مدخل یا بدون آنچه بر مدخل قرار دهند

فرهنگ معین

(بَ یا بِ یْ دَ ) [ ع . ] (اِ. ) خرمن (جو، گندم ). خرمنگاه ، ج . بیادر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بیدَر، شهری قدیم در جنوب هند و از مراکز کهن گسترش فرهنگ اسلامی و ایرانی در شبه قارۀ هند است. نام این شهر در منابع به صورت های بدر، احمدآباد بیدر و محمدآباد بیدر نیز آمده است.
بیدر در شمال شرقی ایالت کرناتکه در °۱۷ و ´۵۴ عرض شمالی و °۷۷ و ´۳۳ طول شرقی واقع است. ارتفاع آن از سطح دریا به ۷۰۰ متر می رسد و مرکز ناحیه ای به همین نام است. شهر بیدر در ۱۰۹ کیلومتری حیدرآباد واقع است. شهر باستانی کالْیانی که مرکز حکمرانان چالوکیا بوده است، در ۶۸ کیلومتری آن قرار دارد. طبق آمار ۱۳۸۳ش/۲۰۰۴م جمعیت شهر بیدر ۵۰۰‘۱۸۲ نفر بوده است. وسعت ناحیۀ بیدر ۴۸۸‘۵ کم ۲، و دارای محصولات متنوع کشاورزی از جمله گندم و دانه های روغنی است.
پیشینۀ تاریخی
بیدر دارای پیشینۀ کهن تاریخی است و پیش از حکومت مسلمانان تحت فرمان حکمرانان هندو مذهب وَرانگَل قرار داشت. در ۷۲۳ق الغ خان که سپس با نام محمد بن تغلق (۷۲۵-۷۵۲ق/۱۳۲۵-۱۳۵۱م) به سلطنت رسید، بیدر را تصرف کرد. این شهر پس از آن تحت فرمان امیران صده قرار گرفت. در ۷۴۸ق حسن کانگو، ملقب به ظفرخان که یکی از امیران صده بود، بیدرا را تصرف کرد و سپس سلسلۀ بهمنیان (ه م) دکن را بنیاد نهاد و خود لقب علاءالدین حسن (حک ۷۴۸-۷۵۹ق/۱۳۴۷-۱۳۵۸م) یافت. وی سرزمین تحت فرمان خود را به ۴ بخش تقسیم کرد که بیدر یکی از آن ها بود رشد و توسعۀ بیدر از دورۀ حکومت احمدشاه بهمنی (۸۲۵-۸۳۸ق/۱۴۲۲-۱۴۳۵م) آغاز گردید. او پایتخت خود را از گلبرگه به بیدر منتقل کرد و این شهر از آن پس به یکی از مهم ترین مراکز سیاسی و فرهنگی جنوب هند تبدیل گردید. با آن که سنوات مختلف برای تغییر پایتخت ذکر شده است، ولی سال ۸۲۷ ق درست تر به نظر می رسد، زیرا آخرین سکه در همین تاریخ در گلبرگه ضرب شده است. احمدشاه بیدر را به پسرش محمد منسوب کرد و آن جا را محمدآباد خواند.
بیدر در دوره بهمنیان
بیدر تا فروپاشی سلسلۀ بهمنیان در ۹۳۳ق/۱۵۲۷م مرکز سیاسی و فرهنگی دکن بود؛ پس از آن نیز مرکز حکومت بریدشاهیان (همین مقاله) گردید و نفوذ فرهنگی آن همچون شهرهای دیگر جنوب هند از جمله بیجاپور ادامه یافت. در ۱۰۲۹ق/۱۶۲۰م ابراهیم عادلشاه دوم (۹۸۷-۱۰۳۶ق/۱۵۷۹-۱۶۲۷م) بیدر را تصرف کرد و پس از آن، اهمیت سیاسی و فرهنگی آن جا کاهش یافت. در ۱۰۶۸ اورنگ زیب (حک ۱۰۶۸-۱۱۱۸ق/۱۶۵۷-۱۷۰۶م) بیدر را تصرف کرد و آن را ظفرآباد نامید. در ۱۱۳۷ق/۱۷۲۵م بیدر تحت فرمان نظام الملک آصف جاه قرار گرفت تغییر پایتخت از گلبرگه به بیدر موجب شد تا عناصری جدید در فرهنگ سنتی دکن پدیدار گردد. احمدشاه بهمنی برای مقابله با قدرت دولتمردان دکن و صوفیان چشتیه در گلبرگه، برای عناصر سیاسی و فرهنگی غیر دکنی ارزش بیشتری قائل شد و مهاجران ایرانی، عرب و ماوراءالنهری (که به آفاقیان (همین مقاله) یا «غریبان» شهرت داشتند) امور سیاسی و فرهنگی بیدر را در اختیار گرفتند. جلوه های تأثیر و نفوذ فرهنگ های بیگانه از این دوره، در فرهنگ سرزمین دکن که مرکز آن شهر بیدر بود، چشمگیر است. با توجه به محل انتساب دولتمردان، دانشمندان، ادیبان و هنرمندانی که در بیدر از قدرت و مقام برخوردار بودند، از جمله سیستانی، اردستانی، اسفراینی، گیلانی، شیرازی، قزوینی، مازندرانی و... می توان از نقش و نفوذ مهاجران، به ویژه ایرانیان در بیدر آگاه گردید از ویژگی های دیگر شهر بیدر در دورۀ بهمنیان، نفوذ سلسله های صوفیه ای است که مرکزشان در ایران و عراق بود. احمدشاه بهمنی برای مقابله با قدرت صوفیان چشتیه (که از حمایت دولتمردان دکنی برخوردار بودند) به تقویت نفوذ سلسله های دیگر صوفیه در بیدر همت گماشت. او از شاه نعمت الله ولی سرسلسلۀ نعمت اللهیان برای اقامت در بیدر دعوت کرد و او نوه و سپس پسرش را به دربار بهمنیان فرستاد و نوه اش با دختر احمدشاه ازدواج کرد و خانقاهی در این شهر بنیاد نهاد و نفوذ نعمت اللهیان در دکن افزایش یافت. همچنین بیدر از سدۀ ۹تا۱۱ق/۱۵تا۱۷م از مراکز مهم صوفیان قادریه در هند بود که خانقاه هایی در این شهر تأسیس کردند. از صوفیان این سلسله که به دعوت احمدشاه از بغداد به بیدر مهاجرت کردند، می توان از شاه زین الدین گنج نشین، شاه اسماعیل قادری و شیخ محمد ملتانی نام برد. از دورۀ احمدشاه رشد تفکرات شیعی در دستگاه حکومت بهمنیان بیدر افزایش یافت؛ از این رو، برخی از تاریخ نگاران احمدشاه را پیرو مذهب تشیع دانسته اند محمود گاوان وزیر ایرانی تبار و فرهنگ پرور محمودشاه دوم (حک ۸۳۹-۸۶۲ق/۱۴۳۵-۱۴۵۸م) در توسعه و زیبایی شهر بیدر کوشش بسیار کرد. این شهر در زمان او به اوج شکوفایی فرهنگی رسید. وی مدرسۀ بزرگی در بیدر تأسیس کرد و دانشمندان کشورهای اسلامی را برای تدریس به آن جا فراخواند.
آثار تاریخی
...

دانشنامه عمومی

بیدر
شهر بیدر ( به انگلیسی: Bidar ) با جمعیت ۲۴۱٫۲۳۳ نفر در ایالت کارناتاکا در کشور هند واقع شده است.
عکس بیدرعکس بیدرعکس بیدر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بیدَر (Bidar)
شهری در ایالت کرناتاکا، در جنوب غربی هند، در ۱۳۲ کیلومتری حیدرآباد، در ناحیۀ دکن. ۱۳۰,۸۰۰ نفر جمعیت دارد (۱۹۹۱). سلطان غیاث الدین محمد بن تغلق شاه، در ۷۲۲ق، این شهر را تصرف کرد. در ۷۴۸ق، علاءالدین حسن بهمن شاه، بنیانگذار سلسلۀ بهمنیه بیدر را فتح کرد و آن را یکی از ایالت های چهارگانه کشورش قرار داد. در عهد شهاب الدین احمد اوّل، بیدر به جای گلبرگه پایتخت سلسلۀ بهمنیه شد و رونق بسیار یافت و نام محمدآباد یافت. بیدر سپس به دست برید شاهیه افتاد و ابراهیم عادلشاه، پادشاه بیجارپور، این شهر را در ۱۰۲۸ فتح کرد. در قرن ۱۲ق اورنگ زیب آن را ضمیمه قلمرو خود کرد. صنایع دستی، به خصوص ظروف فلزی، این شهر شهرت داشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس