بیل باقلی

لغت نامه دهخدا

بیل باقلی.[ ب َ ] ( اِ مرکب ) دشت ماله. مرغ حق. شب آهنگ. ابوحُکَب. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ فارسی

ماله . مرغ حق . شب آهنگ . ابوحکب .

پیشنهاد کاربران

بپرس